حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی


هر کسی نام کسی برد سرش بالا رفت

ما که از لطف تو داریم سری در سرها

ازدحام است سر کوی شما اذن بده 

لااقل ما بنشینیم همین آخرها

  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۸
  • مصطفی جمشیدی

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۱۰)


(١٨١) الْإِشْراكُ كُفْرٌ

شرک به خداوند کفر است.


(١٨٢) الحَيٰآءُ مَحْرمَةٌ

شرم (نوعی) محرومیت است.


(١٨٣) الَّزلَلُ مَنْدَمَةٌ

لغزش، باعث پشیمانی است.


(١٨٤) الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ

پارسایی، توانگری است.


(١٨٥) الهَوى صَبْوَةٌ

آرزو، کاری کودکانه است.


(١٨٦) الحِلْمُ عَشِيرَةٌ

بردباری، باعث خویشاوندی است.


(١٨٧) السَّفَهُ جَرِيرَةٌ

بی‌خردی، گناه است.


(١٨٨) الْأَمانِيُّ تَخْدَعُ

آرزوها می‌فریبند.


(١٨٩) الأَجَلُ يَصْرَعُ

مرگ (آدمی را) به خاک افكند.


(١٩٠) الدُّنْيٰا تَضُرُّ

دنیا زیان آور است.


(١٩١) الْآخِرَةُ تَسُرُّ

آخرت، خشنود گرداند.


(١٩٢) الْأَمَلُ يَغُرُّ

آرزو فریب می‌دهد.


(١٩٣) العَيْشُ يَمُرُّ

روزگار می‌گذرد.


(١٩٤) الرََحِيلُ وَشِيكٌ

رفتن (از دنیا) نزدیک است.


(١٩٥) العِلْمُ يُنْجيكَ

دانش تو را می‌رهاند.


(١٩٦) الجَهْلُ يُرْديكَ

نادانی تو را هلاک می‌گرداند.


(١٩٧) المَوْتُ مُرِيحٌ

مرگ آسایش است.


(١٩٨) البَريُّ صَحِيحٌ

بی‌گناهی تندرستی است.


(١٩٩) الْأَمْرُ قَرِيبٌ

قیامت نزدیک است.


(٢٠٠) المُنٰافِقُ مُرِيبٌ

منافق شک آور است.

  • ۱ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۹
  • مصطفی جمشیدی

امیر المومنین علیه السلام فرمودند:


من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر . 


هر کس به حساب خویش رسیدگی نمود سود برد، و هر که از آن غافل ماند زیان کرد .


نهج البلاغه، حکمت ۱۹۹

  • ۰ نظر
  • ۱۳ مرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۱
  • مصطفی جمشیدی

مسلمان شدن یک راهب با دیدن عذاب ابن ملجم ملعون!


یکی از عذاب های ابن ملجم که پس از مرگ او، از سوی خداوند نازل گردید، توسط پرنده‌ای صورت می‌گرفت، به نحوی که شیخ راوندی با استناد از حسن بن محمد، معروف به ابن رفا، در کوفه روایت کرده است: یک روز وقتی در مسجد الحرام بودم دیدم مردم در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام جمع شده‌اند و در آن جا یک مرد نشسته بود. از مردم سؤال کردم که آن مرد کیست؟ به من گفتند: آن یک راهب است که اسلام آورده است. راوی می‌گوید: به او نزدیک شدم و یک پیرمرد با عبای پشمی را دیدم که در مقام حضرت ابراهیم نشسته بود و شنیدم که می‌گفت: من رئیس راهبان در صومعه هستم. روزی پرنده‌ای شبیه عقاب دیدم که یک قسمت از بدن یک نفر را از حلقومش را بیرون انداخت، پس قسمت دیگرش را بیرون انداخت تا وقتی که آن‌ها تبدیل به یک انسان کامل شدند.  پس من از آن شخص سؤال کردم: تو چه کسی هستی؟ هیچ جوابی به من نداد. به او گفتم: تو را قسم می‌دهم به آن کسی که تو را آفرید، به من بگو تو چه کسی هستی؟ او گفت: من ابن ملجم مرادی هستم، به او گفتم تو چه گناهی نموده‌ای که به طور پیوسته تکه های بدنت را این پرنده پس می‌اندازد و مجدد از هم جدا کرده و فرو می‌برد؟ به من گفت: من قاتل علی بن ابی طالب هستم، و به خاطر همین خداوند این پرنده را قرار داده تا هر روز با این کار مرا عذاب نماید. راهب می‌گوید: در حال حرف زدن بودیم که یکباره همان پرنده آمد و آن را قطعه قطعه برداشت تا وقتی که همه‌ی قسمت‌های او را برداشت و من منتظر شدم تا وقتی که پرنده پایین آمد و آن را آورد و مجدد از بدن خود تکه های او را خارج نمود. پس از او سوال کردم: علی بن ابی طالب (علیهما السلام) کیست؟ جواب داد: علی بن ابی طالب (علیهما السلام) پسر عمو و وصی پیامبر اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) است. 


مدینة المعاجز، تالیف سید هاشم بحرانی، جلد ۱، صفحه ۵۴۴، حدیث ۵۴۰

  • ۰ نظر
  • ۱۳ مرداد ۹۷ ، ۰۱:۵۴
  • مصطفی جمشیدی

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۹)


(١٦١) العَجْزُ إِضٰاعَةٌ

ناتوانی، تباهی است.


(١٦٢) الوَرَعُ جُنَّةٌ

پرهیزگاری، سپر است.


(١٦٣) الطَّمَعُ مِحْنَةٌ

طمع، رنج و گرفتاری است.


(١٦٤) التّٰاجِرُ مُخاطِرٌ

بازرگان در معرض زیان است.


(١٦٥) الفٰاجِرُ مُجٰاهِرٌ

گنهکار، رسوا است.


(١٦٦) العِلْمُ دَليلٌ

دانش، راهنما است.


(١٦٧) الْإِصْتِحٰابُ قَليلٌ

همراهی ( وفادار) اندک است.


(١٦٨) الحَياءُ جَميلٌ

حیاء، زیبا است.


(١٦٩) الطَّمَعُ رِقٌّ

طمع، بردگی است.


(١٧٠) اليَأْسُ عِتْقٌ

ناامیدی از مردم، آزادی است.


(١٧١) الأَناةُ إِصابَةٌ

احتیاط، به مقصد رسیدن است.


(١٧٢) الطّٰاعَةُ إِجابَةٌ

فرمانبری، پذیرفتن است.


(١٧٣) الخُضُوعُ دِنٰآءَةٌ

فروتنی (در برابر توانگران) پستی آورد.


(١٧٤) الصَّمْتُ مَنْجٰاةٌ

خاموشی، رستگاری است.


(١٧٥) الْأُمُوُر أَشْبٰاهٌ

کارها همانند همند.


(١٧٦) المَعْرُوفُ قُرُوضٌ

نیکی‌ها وام دهی است.


(١٧٧) الشُّكْرُ مَفْرُوضٌ

سپاسگذاری واجب است.


(١٧٨) الفِطْنَةُ هِدٰايَةٌ

زيرکی راه به مقصد بردن است.


(١٧٩) الغَبٰاوَةُ غِوٰايَةٌ

غفلت زدگی، گمراهی است.


(١٨٠) الطَّمَعُ فَقْرٌ

طمع، فقر است.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۲
  • مصطفی جمشیدی