ای کشتهی شیوخِ مقدسنما حسین...
يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۰۷ ب.ظ
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
سَمتِ تو از تمامی مردم فراریام
ای بیکفن رها شده ی دشتِ کربلا
مصراعِ [شهریار] چنین نیز خواندنیست:
در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت گویند
امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
آری برای یاری او استخارهها کردند
معیار اگر که پینهی پیشانی است و ریش
ننگا به ما که بیادبانه برایمان گشته
من از حسینِ معرکهگیران گریختم
او را اگر که زنده شود باز میکُشند
ای کشتهی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…
محسن کاویانی
ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین
ای کشتهی شیوخِ مقدس نما حسین
ای با غریب های جهان آشنا حسین
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین
ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین
اگر جهنمیان یک صدا : حسین
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین
مومنان و نماندند با حسین
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین
خلاصه در عطش و کربلا حسین
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…
محسن کاویانی
این غزل را محسن کاویانی سال نود نوشت و شهادت حضرت زینب همان سال این غزل را سیدعلی فالی در لوالزینب قم خواند ، یادباد آن ایام چقدر زود گذشت