حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۳۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احادیث اهل بیت» ثبت شده است


توصیف اعمال خلاف غاصبین خلافت و پیروانشان پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله توسط امیر المومنین علیه السلام


مرحوم سید رضی روایت کرده است که امیر المومنین علیه السلام فرمودند:


حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّه رَسُولَه صلى الله عليه وآله رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الأَعْقَابِ ـ وغَالَتْهُمُ السُّبُلُ واتَّكَلُوا عَلَى الْوَلَائِجِ ووَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ ـ وهَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِه ـ ونَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِه فَبَنَوْه فِي غَيْرِ مَوْضِعِه ـ مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وأَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ وذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ ـ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ ـ مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ ـ أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ.


چون خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را از دنیا برد گروهی به جاهلیت بازگشتند، راه‌های باطل آنان را هلاک کرد، بر آراء نادرست تکیه کردند، و به بیگانگان پیوستند، و از وسیله‏‌ای که مامور به مودت آن [اهل بیت علیهم السلام] بودند جدا شدند، ساختمان (دین و حکومت) را از بنیادش انتقال دادند، و آن را در غیر جای خودش بنا کردند. آنان معادن هر خطایى هستند، و درهاى گام نهادگان در وادی گمراهیند. غوطه‌‏ور در دریای حیرت، و افتاده در مستی و جهالت‏‌اند و به روش فرعونیان عمل کردند، گروهی از آخرت دل بریده و به دنیا دلبسته‏‌اند، و عده‌‏‌ای پیوند خود را با دین بریده و از آن جدا گشته‌‏اند.


نهج البلاغة، تالیف سید رضی، صفحه ۲٠٩، خطبه ۱۵٠، چاپ دار الکتاب اللبنانی


نکات مهمی که از این خطبه شریفه قابل استفاده می‌باشد:


۱- بسیاری از صحابه پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله به راه‌های باطل مانند زمان جاهلیت بازگشتند. (ابطال عدالت صحابه، اعتقاد اهل سنت عمری مبنی بر این که صحابه تا همیشه عادل و بهشتی هستند)


۲- جدایی صحابه و مردم جامعه اسلامی پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله از اهل بیت آن‌حضرت (جدایی مردم از دامان اهل بیت علیهم السلام)


۳- طبق این خطبه شریفه، حضرت امیر المومنین علیه السلام خلافت را حق اهل بیت علیهم السلام می‌دانستند که به جدایی خلافت جامعه اسلامی از خاندان وحی علیهم السلام اشاره می‌کنند. (غصب خلافت توسط صحابه)


۴- حضرت امیر المومنین علیه السلام خلفای قبل از خود (که بصورت غصبی در مسند خلافت بودند) را با صفت‌هایی همچون «معادن خطا»، «کسانی که بر سنت فرعونیان هستند»، «درب‌های ضلالت و گمراهی»، «غوطه‌ور در دریای مستی و جهالت» توصیف می‌نمایند.


این چهار نکته مهم فوق که از خطبه شریفه حضرت امیر المومنین (علیه السلام) قابل استفاده می‌باشد تماما عین عقاید شیعه اثنا عشریه بوده، و بسیار واضح است که عقاید شیعیان از کلمات گهربار حضرت امیر المومنین علیه السلام گرفته شده است، و بر هر آزاده‌ای که خود را پیرو حضرت امیر المومنین علیه السلام می‌داند لازم است تا عقاید فوق را قبول و تایید نماید.

  • مصطفی جمشیدی


رسول خدا صلی الله علیه و آله پدر یتیمان


مرحوم محمد مومن مشهدی می‌نویسد:


نقل است که در روزی عیدی خواجه کائنات و فخر موجودات صلی الله علیه و آله با یاران می‌گذشت، قومی را دید از کودکان که بازی می‌کردند و هر یک از سر ناز شادی می‌نمودند. کودکی بود از دور نشسته سر تحیر به زانوی تفکر نهاده، قطرات اشک حسرت از ابر محنت بر رخسار ندامت می‌بارید، جانش منزل کاروان بلا گشته و وجودش هدف تیر بلا گشته یاد پدر و مادر او را غمگین ساخته؛ حضرت رسالت صلی الله علیه و آله چون آن یتیم را دید، گفت: ای فرزند! متحير و اندوهمند از برای چیستی؟ و دردمند و مستمند از برای کیستی؟ چرا با یاران خویش در صحرای آزادی بازی نمی‌نمایی؟ کودک گفت: من بی‌کسم و یاری ندارم، يتيمم پدر و مادر ندارم، ماه رمضان رفت هیچکس درین ماه از سفید و سیاه لقمه‌ای طعام برای رضای ذو الجلال و الاكرام به حلق گرسنه من نرسانیده است، درین شب‌های ماه رمضان نور چراغ به حجره ادبار من راه نیافته، عید آمده همه کار عید ساختند کار من ساخته نمی‌شود، همه در خانه مادر غمخوار دارند و در بازار پدر مهربان، من فقیر را نه غمخواری و نه خویش و تباری. حضرت رسالت صلی الله علیه و آله آب غیرت از روی حیرت از چشم نرگسين ما زاغ البصر و ما طغی بگردانید و دست آن کودک را بگرفت و گفت پدر یتیمان منم، به خانه من آی تا لطف من تو را پدری کند.


تفسیر جزء سی‌ام قرآن مجید، تالیف محمد مومن مشهدی، صفحه ۲۱۴-۲۱۵، چاپ انتشارات علمی و فرهنگی

  • مصطفی جمشیدی


تربت کربلا و رسول خدا صلی الله علیه و آله


ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:


حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ الْحُسَیْنُ ع یَلْعَبُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَأَخْبَرَهُ أَنَّ أُمَّتَهُ سَتَقْتُلُهُ قَالَ فَجَزِعَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَ لَا أُرِیکَ التُّرْبَهَ الَّتِی یُقْتَلُ فِیهَا قَالَ فَخَسَفَ مَا بَیْنَ مَجْلِسِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى الْمَکَانِ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى الْتَقَتَا الْقِطْعَتَانِ فَأَخَذَ مِنْهَا وَ دُحِیَتْ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ فَخَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ طُوبَى لَکِ مِنْ تُرْبَهٍ وَ طُوبَى لِمَنْ یُقْتَلُ حَوْلَکِ قَالَ وَ کَذَلِکَ صَنَعَ صَاحِبُ سُلَیْمَانَ تَکَلَّمَ بِاسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ فَخُسِفَ مَا بَیْنَ سَرِیرِ سُلَیْمَانَ وَ بَیْنَ الْعَرْشِ مِنْ سُهُولَهِ الْأَرْضِ وَ حُزُونَتِهَا- حَتَّى الْتَقَتِ الْقِطْعَتَانِ فاجْتَرَّ الْعَرْشَ قَالَ سُلَیْمَانُ یُخَیَّلَ إِلَیَّ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ تَحْتِ سَرِیرِی- قَالَ وَ دُحِیَتْ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ الْعَیْن‏.


ابی بصیر، از حضرت ابی عبد الله الصادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آمد در حالى که امام حسین علیه السلام در مقابل آن حضرت بازى می‌کرد پس به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خبر داد که به زودی امت شما حسین را خواهند کشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این خبر به جزع و ناله آمدند. جبرئیل علیه السلام محضر مبارکش عرضه داشت: مایل هستید سرزمینی که حسین علیه السلام در آن کشته می‌شود به شما نشان دهم؟ در این هنگام فاصله بین مکان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جایی که حضرت سید الشهداء علیه السلام در آن کشته شدند فرو رفته به طورى که دو مکان مزبور با هم ملاقات کرده سپس حضرت مقدارى از تربت و خاک آن مکان را برداشتند و سریع‏‌تر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد. پس جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن مکان خارج شده در حالی که می‌فرمودند: خوشا به تو از خاکی که داری، خوشا به حال کسى که در اطراف و حوالى تو کشته می‌شود. امام صادق علیه السلام در ادامه می‌فرمایند: صاحب و وزیر سلیمان نیز چنین کرد یعنى به کمک اسم اعظم بارى تعالی در زمین خسف پدید آورد و بین تخت سلیمان علیه السلام و عرش فرو رفت و تمام پستى و بلندی‌های آن پائین رفت به طوری که این دو قطع از زمین (جاى تخت و عرش) با هم تلاقى شدند پس عرش چنان کشیده شد که تصور نمودم از زیر تخت من خارج گشت و سریع‏‌تر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد.


کامل الزیارات، تالیف ابن قولویه قمی، باب ۱۷، حدیث ۱، صفحه ۱۳۵-۱۳۶، چاپ دار الحجة


پی‌نوشت: به چند نکته‌ی مهم می‌توان از این حدیث اشاره کرد:


مساله‌ی شهادت امام حسین علیه السلام به قدری حائز اهمیت بوده که جبرئیل از جانب خداوند آن را به پیامبر خبر داده‌اند. و بدیهی است که جبرئیل مسائل مهم و کلیدی و مبتلا به (مانند احکام دین) و ضروریات و همچنین اخبار غیبی مختص پیامبر را به ایشان می‌رسانیده‌اند و خبر شهادت امام حسین علیه السلام نیز از جمله‌ی اخبار غیبی است که جبرئیل از آن به پیامبر خبر داده است.


مطابق متن روایت، پیامبر از شنیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام به جزع و ناله آمدند و جزع آن است که انسان از شدت بی‌تابی یک مصیبت و یک خبر یا مساله نتواند تاب بیاورد و بر آن صبر کند و این عمل پیامبر هم عمق مصیبت کربلاء را ثابت می‌کند و هم نشان دهنده‌ی سنت بودن جزع و ناله بر مصیبت امام حسین علیه السلام می‌باشد که هر ساله محبین و شیعیان اهل البیت علیهم السلام به اقامه‌ی عزاء و ناله و گریه بر امام حسین علیه السلام می‌پردازند. وقتی پیامبر قبل از شهادت امام حسین علیه السلام در مصیبت ایشان ناله سر داده‌اند، جزع و زاری در مصیبت سید الشهداء علیه السلام پس از شهادت ایشان به طریق اولی ثابت و ممدوح بوده و مصداق سنت نبوی می‌باشد.


مطابق متن روایت، پیامبر پس از آن که مقداری از تربت کربلاء را برداشتند، آن تربت را مدح کرده و بر قداست تربت و بر قداست مکان شهادت امام حسین علیه السلام (کربلاء) تصریح کردند و این نیز تاییدیه‌ای محکم از پیامبر بر قداست کربلاء و تربت پاک محل شهادت امام حسین علیه السلام است.

  • مصطفی جمشیدی



عاقبت کم و زیاد کردن تعداد ائمه معصومین علیهم السلام (فرق ضاله زیدیه، اسماعیلیه، همبوشیه و ...)


مرحوم شیخ مفید روایت کرده است:


عن عبد العزيز القراطيسي قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الأئمة بعد نبينا صلى الله عليه وآله اثنا عشر نجباء مفهمون ، من نقص منهم واحدا " [ أ ] وزاد فيهم واحدا " خرج من دين الله ولم يكن من ولايتنا على شئ.


امام صادق علیه السلام فرمودند: ائمه بعد از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله، دوازده نفر می‌باشند و هر کسی که یکی از آن ها را کم یا زیاد بکند، از دین خدا خارج شده و از ولایت ما چیزی بر او نیست.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۳۳، چاپ موسسه النشر الاسلامی

  • مصطفی جمشیدی


فضائل امیر المومنین علیه السلام در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله


مرحوم شیخ صدوق روایت کرده است:


٥- حدثنا محمد بن علي رحمه الله، عن عمه محمد بن أبي القاسم، عن محمد بن علي الكوفي، عن محمد بن سنان، عن المفضل، عن جابر بن يزيد، عن أبي الزبير المكي، عن جابر بن عبد الله الانصاري، قال: قال النبي (صلى الله عليه وآله): إن الله تبارك وتعالى اصطفاني واختارني وجعلني رسولا، وأنزل علي سيد الكتب، فقلت: إلهي وسيدي، إنك أرسلت موسى إلى فرعون، فسألك أن تجعل معه أخاه هارون وزيرا، تشد به عضده، وتصدق به قوله، وإني أسألك يا سيدي وإلهي أن تجعل لي من أهلي وزيرا، تشد به عضدي. فجعل الله لي عليا وزيرا وأخا، وجعل الشجاعة في قلبه، وألبسه الهيبة على عدوه، وهو أول من آمن بي وصدقني، وأول من وحد الله معي، وإني سألت ذلك ربي عز وجل فأعطانيه. فهو سيد الاوصياء، اللحوق به سعادة، والموت في طاعته شهادة، واسمه في التوراة مقرون إلى اسمي، وزوجته الصديقة الكبرى ابنتي، وابناه سيدا شباب أهل الجنة ابناي، وهو وهما والائمة بعدهم حجج الله على خلقه بعد النبيين، وهم أبواب العلمفي أمتي، من تبعهم نجا من النار، ومن اقتدى بهم هدي إلى صراط مستقيم، لم يهب الله عز وجل محبتهم لعبد إلا أدخله الله الجنة .


حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: بی‌گمان خداوند مرا در میان مردمان برگزید و پیامبرش ساخت و آنگاه برترین کتاب آسمانی را بر من نازل فرمود. گفتم: خدایا تو موسی را به سوی فرعون فرستادی و او از تو در خواست کرد که هارون برادرش را همراهش روانه کنی که وزیرش باشد و توان او را فزون‌تر سازد و کلام او را گواهی کند. من هم از تو میخواهم که از خاندانم وزیری برایم انتخاب کنی که بازویم را به وسیله او نیرومند سازی. ای سرور من، ای خدای من. این گونه بود که خداوند علی را وزیر و برادرم قرار داد و شجاعت را در قلبش قرار داد و هیبت او را بر دل دشمن او افکند. علی نخستین کسی است که به من ایمان آورد و مرا در پیامبری باور کرد و نیز در کنارم یگانه‌پرست بود. من او را از خدا خواستم و خدا هم او را به من بخشید. علی آقای اوصیاست. همراهی با علی سعادت است و مردن در راه او شهادت است. نام علی در تورات موسی، کنار نام من است و همسر او صدیقه کبری دختر من است و دو فرزندش که آقای جوانان بهشتی‌اند، پسران من هستند. علی و فرزندان او حجت‌های الهی پس از پیامبران می‌باشند. آنان دریای دانش در میان امتم خواهند بود. هر کس پیرو آنان باشد رستگار است و به بهشت می‌رود. و هر کس آنان را مقتدای خود گیرد، به راه راست هدایت می‌شود. خداوند به هر کس محبت اهل بیت مرا داده، بی‌گمان او را در بهشت خویش در می‌آورد.


امالی شیخ صدوق، مجلس ۶، حدیث ۵، صفحه ۲۸، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۰۰
  • مصطفی جمشیدی