حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۳۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احادیث اهل بیت» ثبت شده است

قطب الدین کیدری رضوان الله علیه روایت کرده است که حضرت امیر المومنین علیه السلام در دیوان اشعار خود چنین سرودند:

ألا صاحب الذنب لا تقنطنْ
فانَّ الالهَ رؤوف رؤوف
ولا ترحلنَّ بلا عدةٍ
فانَّ الطريق مخوف مخوف.

ای گناهکار، ناامید مباش که خداوند مهربان است، مهربان.
لیکن، هرگز بدون توشه کوچ مکن که راه ترسناک است، ترسناک.

دیوان اشعار امام علی علیه السلام، گردآوری توسط قطب الدین کیدری، ترجمه فارسی از دکتر ابوالقاسم امامی، صفحه ۳۷۲-۳۷۳، چاپ انتشارات اسوه

  • مصطفی جمشیدی

در کتاب شریف مصباح الشریعة آمده است که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:

نجوى العارفين تدور على ثلاثة اصول : الخوف ، والرّجاء، والحبّ. فالخوف فرع العلم ، والرّجاء فرع اليقين ، والحبّ فرع المعرفة . فدليل الخوف الهرب ، ودليل الرّجاء الطّلب ، ودليل الحبّ ايثار المحبوب على ما سواه . فاذا تحقّق العلم فى الصّدر خاف ، واذا صحّ الخوف هرب ، واذا هرب نجا، واذا اشرق نور اليقين فى القلب شاهد الفضل ، واذا تمكّن منه رجا، واذا وجد حلاوة الرّجاء طلب ، واذا وفّق للطّلب وجد. واذا تجلّى ضياء المعرفة فى الفؤ اد هاج ريح المحبّة ، واذا هاج ريح المحبّة اشتاءنس فى ظلال المحبوب وآثر المحبوب على ما سواه ، وباشر اوامره واجتنب نواهيه [واختارهما على كلّ شى ء غير هما]. و اذا استقام على بساط الانس بالمحبوب مع اداء اوامره واجتناب نواهيه وصل الى روح المناجاة [والقرب ]. ومثال هذه الاصول الثّلاثة : كالحرم والمسجد والكعبة . فمن دخل الحرم امن من الخلق ، ومن دخل المسجد امنت جوارحه ان يستعملها فى المعصية ، ومن دخل الكعبة امن قلبه من ان يشغله بغير ذكر اللّه تعالى . فانظر ايّها المؤمن ! فان كانت حالتك حالة ترضاها لحلول الموت فاشكر اللّه تعالى على توفيقه وعصمته ، وان تكن الاخرى فانتقل عنها بصحّة العزيمة واندم على ما قد سلف من عمرك فى الغفلة ، واستعن باللّه تعالى على تطهير الظّاهر من الذّنوب وتنظيف الباطن من العيوب ، واقطع رباط الغفلة عن قلبك واطف نار الشّهوة من نفسك .

نجوای عارفان همواره بر سه اصل استوار است: ۱. بیم؛ ۲ امید؛ ۳. حب. بیم شاخه علم است و امید شاخه یقین است، و حب شاخه معرفت و عرفان. نشان بیم گریختن است و نشان امید طلب است، و نشان حب، آن است که در ایثار آنچه را که دوست دارد دریغ نورزد. پس چون علم در سینه مومن تحقق یابد، ترس پدید آید و چون خوف، درست آید، گریز از غیر خدا پیش آید و چون کسی بگریزد، نجات یابد و چون نور یقین بر قلب تابیدن گیرد، فضل الهی مشاهده شود و چون یقین در او رسوخ کند، امید پدید آید و چون شیرینی امید بچشد، در طلب آن شود. چون به طلب برخیزد، گم‌شده خویش را بیابد و چون نور معرفت تجلی یابد، نسیم محبت و عشق در قلب وزیدن گیرد و چون نسیم محبت وزیدن گرفت، و انسان در سایه محبوب انس یابد واو را بر ماسوایش ترجیح دهد و به اوامرش مبادرت و از نواهی‌اش اجتناب ورزد و آن دو را بر هر چيزى مقدم بدارد. هر گاه با رعایت اوامر و نواهى محبوب بر خوان انس او نشیند، به روح مناجات قربش واصل خواهد گشت. این اصول سه‌گانه مانند، حرم ، مسجد و كعبه است که اگر کسی داخل حرم شود، از خلق ایمنی یابد و چون داخل در مسجد شود و بر اندام او از آلودگی به گناه ایمن باشد و اگر داخل کعبه شود، قلبش از اشتغال به چیزی جز ذکر خدای تعالی در امان ماند. پس ای مومن! چنانچه در حالی هستی که اگر در آن حالت بمیری، با رضایت‌خاطر خواهى مرد، بر توفیق و حفظ الهی شاکر باش؛ و اگر چنین نیستی، خویش را به حالتی نیک و درست انتقال ده و بر عمری که در غفلت گذرانده‌ای پشیمان شو و در تطهیر ظاهرت از گناهان و پالایش باطنت از عیوب و کاستی‌ها از خدای تعالی مدد بجوی و قلبت را از دام غفلت برهان و آتش شهوت را در خرمن نفست خاموش نما.

مصباح الشریعة، تالیف امام صادق علیه السلام، ترجمه فارسی از عباس عزیزی، صفحه ۱۲-۱۵، چاپ انتشارات صلاة

  • مصطفی جمشیدی



حدیث لولاک

 علامه میرجهانی رحمه الله می‌نویسد:

في كتاب كشف اللئالي لصالح بن عبد الوهاب بن العرندس، إنه روي عن الشيخ ابراهيم بن الحسن الذراق، عن الشيخ علي بن هلال الجزائري، عن الشيخ احمد بن فهد الحلي، عن الشيخ زين الدين علي بن الحسن الخازن الحائري، عن الشيخ أبي عبد الله محمد بن مكي الشهيد بطرقه المتصلة الي أبي جعفر محمد بن علي بن موسي بن بابويه القمي بطريقه الي جابر بن يزيد الجعفي، عن جابر بن عبد الله الانصاري عن رسول الله صلي الله عليه وآله عن الله تبارك وتعالي انه قال :يا احمد لولاك لما خلقت الافلاك، ولولا علي لما خلقتك ، ولولا فاطمة لما خلقتكما.

صالح بن عبد الوهاب بن العرندس در کتاب کشف اللئالی روایت کرده است که جابر بن عبد الله انصاری رضوان الله علیه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمودند: خدای تبارک و تعالی فرمود: «ای احمد، اگر تو نبودی افلاک را نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک از شما را نمی‌آفریدم».

جنة العاصمة، تالیف علامه میرجهانی، صفحه ۳۰۲، چاپ موسسه فرهنگی هنری شمس الضحی

  • مصطفی جمشیدی

حدیث شریف حقیقت

مرحوم علامه حلی روایت کرده است:

«و فی کلام أمیرالمؤمنین علیه السلام فی حدیث کمیل‏ حیث سأله عن الحقیقة، فقال: ما لَک و الحقیقة؟ فقال: أَوَ لستُ صاحبَ سرّک. قال علیه السلام: بلى و لکن یرشّح‏ علیک ما یطفح منّی. فقال کمیل: أو مثلک یخیب سائلًا. فقال أمیر المؤمنین علیه السلام: الحقیقة کشف سبحات الجلال من غیر إشارة. فقال: زدنی فیه بیاناً. فقال علیه السلام: محو الموهوم مع صحو المعلوم. فقال: زدنی بیاناً. فقال علیه السلام: هتک الستر لغلبة السرّ. فقال: زدنی بیاناً. فقال علیه السلام: جذب الأحدیة لصفة التوحید. فقال: زدنى بیاناً. فقال علیه السلام: نور یشرق من صبح الأزل، فیلوح على هیاکل التوحید آثاره. فقال: زدنی بیاناً. فقال علیه السلام: أطف السراج، فقد طلع الصبح».

کمیل به حضرت امیر المومنین علیه السلام عرض کرد: یا امیر المومنین، حقیقت چیست؟ آن حضرت فرمودند: تو و دریافت این حقیقت؟ کمیل عرض کرد: آیا من صاحب سر شما نیستم؟ آن حضرت فرمودند: آرى صاحب‏ سر من‏ هستى، اما آنچه از دیگ سینه من به جوش می‌آید و سرریز می‌کند، بر تو می‌ریزد و از آن بهره می‌بری. کمیل عرض کرد: آیا شخصی [کریم و مهربان] مثل تو، سائل را نومید و محروم می‌گرداند؟ آن حضرت فرمودند: حقیقت، پرده‌برداشتن از انوار جلال سبحان الهی بدون اشاره شدن به اوست. کمیل گفت: روشن‏‌تر از این بیان فرمایید. آن حضرت فرمودند: زایل کردن موهوم (ساخته‌های ذهن) است با آشکار شدن معلوم (دانسته‌ها). پس کمیل عرض کرد: توضیحى بر آن بیفزایید. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: پاره کردن حجاب مستور است با غلبه اسرار. کمیل عرض کرد: توضیحى زیاده از آن کنید. مولا علی علیه السلام فرمودند: کشش ذات احدیت است برای صفت توحيد. آنگاه کمیل التماس کرد: روشن‌تر از این بیان فرمایید. آن حضرت فرمودند: نوری است که از صبح ازل اشراق و تلالو نموده و آنگاه آثارش بر هیاکل (مظاهر) توحید درخشش نماید. کمیل گفت: باز هم بیشتر توضیح فرمایید. آنگاه حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود: «چراغ را خاموش کن که صبح طلوع نمود»!

میراث حدیث شیعه، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، جلد ۳، شرح حدیث حقیقت، تالیف علامه حلی، صفحه ۱۸۸-۱۸۸، چاپ دار الحدیث

الکشکول، تالیف شیخ بهایی، جلد ۳، صفحه ۹۳-۹۴، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، تالیف علامه محمد تقی مجلسی، جلد ۲، صفحه ۸۱، چاپ موسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور

الکلمات المکنونة، تالیف فیض کاشانی، صفحه ۵۹-۶۰، چاپ انتشارات مدرسه عالی مطهری (سپهسالار)

نور البراهین، تالیف سید نعمت الله جزایری، جلد ۱، صفحه ۲۲۱-۲۲۲، چاپ موسسه النشر الاسلامی

روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تالیف محمد باقر موسوی خوانساری، جلد ۶، صفحه ۶۲، چاپ انتشارات اسماعیلیان (به نقل از رجال نیشابوری)

مجالس المومنین، تالیف قاضی نور الله شوشتری، جلد ۲، صفحه ۱۱، چاپ کتابفروشی اسلامیه

جامع الاسرار و منبع الانوار، تالیف سید حیدر آملی، صفحه ۱۷۰، چاپ مركز انتشارات علمى و فرهنگى

منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تالیف ملا فتح الله کاشانی، جلد ۲، صفحه ۱۸۹، چاپ انتشارات علمیه اسلامیه

  • مصطفی جمشیدی

مرحوم شیخ مفید روایت کرده است:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَنْ أُعْجِبَ بِنَفْسِهِ هَلَكَ وَ مَنْ أُعْجِبَ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ عليهما السلام قَالَ دَاوَيْتُ الْمَرْضَى فَشَفَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَبْرَأْتُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْيَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَالَجْتُ الْأَحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلَاحِهِ فَقِيلَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ مَا الْأَحْمَقُ قَالَ الْمُعْجَبُ بِرَأْيِهِ وَ نَفْسِهِ الَّذِي يَرَى الْفَضْلَ كُلَّهُ لَهُ لَا عَلَيْهِ وَ يُوجِبُ الْحَقَّ كُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا يُوجِبُ عَلَيْهَا حَقّاً فَذَاكَ الْأَحْمَقُ الَّذِي لَا حِيلَةَ فِي مُدَاوَاتِهِ‌.

امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: هر كه خودپسند باشد، هلاک می‌شود و هر كه خودراى باشد نیز هلاکتش حتمی است. همانا حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام فرمودند: «من به اذن خدا بیماران را شفا می‌دهم و در همین راستا به آسانی کور را بینا و جذامی را درمان کرده و مردگان را زنده نمودم، اما از معالجه احمق و اصلاح او عاجز ماندم! پرسیدند: ای روح الله، احمق کیست؟! فرمودند: کسی که خودرای و خودپسند است و همیشه حق را از آن خود می‌داند، نه بر علیه او؛ در حالی که حقیقت این است که او هیچ فضل و حقی ندارد، این‌چنین شخصی احمق است که هیچ راهی برای مداوای او نیست».

الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۲۱، چاپ موسسه النشر الاسلامی

  • مصطفی جمشیدی