حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات


امیر المومنین علیه السلام برترین خلق پس از پیامبر صلی الله علیه و آله


ابن شاذان قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:


حدثني أبو زكريا طلحة بن أحمد بن طلحة بن محمد الصرام ـ قدم علينا الكوفة حاجا ـ قال : حدثنا أبو معاد شاه بن عبد الرحمن بهراة ، قال : حدثني علي بن عبد الله ، قال : حدثنا عبد الحميد القتاد ، حدثني هشيم بن بشير ، قال : حدثنا شعبة بن الحجاج ، قال : حدثنا عدي بن ثابت ، قال : حدثنا سعيد بن جبير ، عن ابن عباس (رضي الله عنه) قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : إن علي بن أبي طالب أفضل خلق الله تعالى غيري ، والحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة ، وأبوهما خير منهما وإن فاطمة سيدة نساء العالمين .


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا علی بن ابی طالب (علیهما السلام) برترین آفریده‌ی خداوند است به غیر از من، حسن و حسین (علیهما السلام) دو سرور جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان بهتر و افضل از آن دو هست؛ همانا فاطمه (علیها السلام) سرور زنان دو جهان است.


مائة منقبة، تالیف ابن شاذان قمی، صفحه ۲۲-۲۳، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام

  • مصطفی جمشیدی

شیوه حکومت داری امیر المومنین علیه السلام


ثقة الاسلام کلینی قدس سره روایت کرده است:


۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن حماد، عن حميد وجابر العبدي قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: إن الله جعلني إماما لخلقه، ففرض علي التقدير في نفسي ومطعمي ومشربي وملبسي كضعفاء الناس، كي يقتدي الفقير بفقري ولا يطغي الغني غناه.


امیر المومنین علیه السلام می‌فرمایند: خداوند، مرا پیشوای خلق خود قرار داد و هماهنگی با مردم تهی‌دست را در امور شخصی و خوراک و پوشاک بر من واجب نمود، تا فقرا از من الگو بگیرند و بی‌نیازی ثروتمندان، آنان را به سرکشی و طغیان نخواند.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۴۱۰، حدیث ۱، چاپ انتشارات دار الکتب الاسلامیة


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، ج‏لد ۴۰، صفحه ۳۳۶، حدیث ۱۷، چاپ دار احیاء التراث العربی


چقدر فرق است بین حکومت علوی و مدعیان حکومت علوی!!!

  • مصطفی جمشیدی


مناظره هشام بن حکم رحمه الله با ضرار بن عمرو ضبی بر سر حقانیت امیر المومنین علیه السلام بر ابی بکر


مرحوم سید مرتضی می‌نویسد:


وأخبرني الشيخ أدام الله عزه قال: دخل ضرار بن عمرو الضبي على يحيى بن خالد البرمكي فقال له: يا أبا عمرو هل لك في مناظرة رجل هو ركن الشيعة ؟ فقال ضرار: هلم من شئت. فبعث إلى هشام بن الحكم رحمه الله فأحضره فقال له: يا أبا محمد هذا ضرار وهو من قد علمت في الكلام والخلاف لك فكلمه في الامامة. فقال له: نعم. ثم أقبل على ضرار، فقال: يا أبا عمرو خبرني على ما تجب الولاية والبراءة أعلى الظاهر أم على الباطن ؟ فقال ضرار: بل على الظاهر فان الباطن لا يدرك إلا بالوحي قال هشام: صدقت. فأخبرني الآن أي الرجلين كان أذب عن وجه رسول الله صلى الله عليه وآله بالسيف وأقتل لاعداء الله بين يديه وأكثر آثارا في الجهاد أعلي بن أبي طالب أو أبو بكر ؟ فقال: بل علي بن أبي طالب، ولكن أبا بكر كان أشد يقينا. فقال هشام. هذا هو الباطن الذي قد تركنا الكلام فيه وقد اعترفت لعلي - عليه السلام - بظاهر عمله من الولاية وأنه يستحق بها من الولاية ما لم يجب لابي بكر فقال ضرار هذا هو الظاهر نعم. ثم قال له هشام: أفليس إذا كان الباطن مع الظاهر فهو الفضل الذي لا يدفع ؟ فقال لهضرار بلى فقال له هشام: ألست تعلم أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال لعلي: أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا انه لا نبي بعدي ؟ قال ضرار نعم. قال هشام: أفيجوز أن يقول له هذا القول إلا وهو عنده في الباطن مؤمن ؟ قال: لا. قال هشام: فقد صح لعلي - عيه السلام - ظاهره وباطنه ولم يصح لصاحبك لا ظاهر ولا باطن والحمد لله.


جناب شیخ مفید رحمه الله مرا خبر داد و گفت: ضرار بن عمرو الضبی نزد یحیی بن خالد برمکی آمده، به او گفت: يا ابا عمرو آیا می‌توانی با مردی که یکی از ارکان شیعه است مناظره کنی؟ ضرار گفت: یا الله! هر که باشد [با او مناظره میکنم]. او نیز پی هشام بن حکم فرستاد و او را احضار کرد. [چون حاضر شد] گفت: یا ابا محمد، این مرد ضرار است که تو به دانش او در علم کلام و نیز مخالفتش با خود آگاهی. پس با او در باره امامت به گفتگو بپرداز. هشام گفت: باشد. سپس رو به ضرار کرد و گفت: یا ابا عمرو، مرا آگاه کن که ولایت و برائت بر ظاهر واجب است یا بر باطن؟ ضرار گفت: بر ظاهر واجب است، چرا که باطن جز با وحی شناخته نشود و ادراک نگردد. هشام گفت: درست گفتی. حال مرا آگاه ساز که آن دو مرد کدام بیشتر از دیگری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با شمشیر حمایت کرد و بیشتر از دیگری در زمان زندگانی ایشان دشمنان خداوند را هلاک کرد و بیشتر از دیگری آثار جهاد از خود به جا گذاشت [و با دشمنان جنگید]؟ علی بن ابی طالب علیهما السلام يا ابو بكر؟ ضرار گفت: علی بن ابی طالب ولی ابو بكر يقين بیشتری داشت. هشام گفت: این یقین همان باطنی است که قرار شد در باره آن سخن نگوییم. حال تو به ولایت علی علیه السلام با توجه به ظاهر کردارش اعتراف کردی، همان که برای ابو بکر واجب نشد. ضرار گفت: بله این ظاهر است [و آن را می‌پذیرم]. پس از آن هشام گفت: آیا این گونه نیست که چون باطن با ظاهر همساز باشد فضیلتی خواهد بود که هیچ نمی‌توان آن را کنار گذاشت؟ ضرار گفت: آری این گونه است. هشام گفت: آیا می‌دانی که پیامبر صلی الله علیه و آله به على علیه السلام فرمودند: «جایگاه تو نسبت به من چون جایگاه هارون علیه السلام است نسبت به موسی علیه السلام، جز آنکه دیگر پیامبری پس از من نخواهد بود؟ ضرار گفت: آری می‌دانم. پس هشام به او گفت: آیا ممکن است که پیامبر صلی الله علیه و آله چنین سخنی به علی علیه السلام بگوید ولی علی نزد ایشان در باطن مومن نباشد؟ گفت: خیر. هشام گفت: پس الحمد لله به حتم ظاهر و باطن على علیه السلام به درستی اثبات شد ولی برای سرور و امام تو، نه ظاهری اثبات شد و نه باطنی.


الفصول المختارة، تالیف سید مرتضی علم الهدی، صفحه ٢٨، چاپ دار المفید

  • مصطفی جمشیدی


اعتراف ابن عساکر دمشقی، از ائمه نزد اهل تسنن و شیخ شافعیان پیرامون نزول آیه تطهیر مختص پنج تن اهل کساء


ابن عساکر دمشقی، از علمای بزرگ اهل تسنن پس از نقل یک حدیث پیرامون شان نزول آیه تطهیر در حق پنج تن اهل کساء و تصریح صحیح بودن این حدیث، بر این امر تصریح و اعتراف می‌کند که آیه تطهیر فقط در شان پیامبر، امیر المومنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین صلوات الله علیهم نازل شده است:


أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ الْإِمَامُ الزَّاهِدُ صَدْرُ الدِّينِ شَيْخُ الشِّيُوخِ أَبُو الْقَاسِم عبد الرحيم بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي سَعْدٍ الصُّوفِيُّ وَالشَّيْخُ الْإِمَامُ أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْأَمِينِ قَالَا أَنَا أَبُو الْقَاسِمِ هِبَةُ (اللَّهِ) بْنُ الْحُصَيْنِ أَنَا أَبُو طَالِبِ مُحَمَّدُ بن مُحَمَّد غَيْلَانَ أَنَا أَبُو بَكْرِ مُحَمَّدُ بن عبد الله بن إِبْرَاهِيم (٤٨ ب) الشَّافِعِيُّ نَا إِسْحَاقُ بْنُ مَيْمُونٍ الْحَرْبِيُّ نَا أَبُو غَسَّانَ نَا فُضَيْل عَن عط عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَيْتِي {إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا} قلت يارسول اللَّهِ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ قَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ وَأَهْلُ الْبَيْتِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَعَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَجْمَعِينَ

هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ

وَقَوْلُهَا وَأَهْلُ الْبَيْتِ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ ذَكَرْتُهُمْ إِشَارَةً إِلَى الَّذِينَ وَجِدُوا فِي الْبَيْتِ فِي تِلْكَ الْحَالَةِ وَإِلَّا فَآلُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِم كلهم أهل الْبَيْت وَالْآيَةُ نَزَلَتْ خَاصَّةً فِي هَؤُلَاءِ الْمَذْكُورِينَ وَاللَّهُ أَعْلَمُ .


ام سلمه (رضوان الله علیها) گفت: آیه «خداوند اراده فرموده است که هر گونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و مطهر گرداند» (بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب معروف به آیه تطهیر) در خانه من نازل شد. گفتم ای رسول خدا، آیا من هم شامل اهل بیت هستم؟ فرمودند: خیر، اما تو همسر خوبی در بین همسران من هستی. سپس ام سلمه فرمود: اهل بیت در این آیه، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین (صلوات الله علیهم) هستند.

ابن عساکر در ادامه می‌گوید: این حدیث صحیح است و قول او (ام سلمه) و اینکه اهل بیت کسانی هستند که آن‌ها را نام برده است {پیامبر، علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین صلوات الله علیهم اجمعین} اشاره به کسانی دارد که در آن حالت در خانه ام سلمه (رضوان الله علیها) بوده‌اند وگرنه آل پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه اهل بیت او را شامل می‌شوند و این آیه (آیه تطهیر) فقط در شان افرادی که نام برده شده‌اند نازل شده است و خدا عالم‌تر است.


الاربعین فی مناقب امهات المومنین، تالیف ابن عساکر دمشقی، صفحه ۱۰۵-۱۰۶، چاپ دار الفکر



جایگاه و مقام و منزلت ابن عساکر دمشقی نزد اهل تسنن:


زرکلی در مورد او می‌نویسد:


عبد الرحمن بن محمد بن الحسن، ابن منصور ابن عساکر الدمشقيّ: فقيه، مان شيخ الشافعية في وقته. له تصانيف في الفقه والحديث. منها كتاب الأربعین في مناقب أمهات المؤمنين.


عبد الرحمن بن محمد بن الحسن، ابن منصور ابن عساکر الدمشقی، فقیه، در زمان خودش شیخ شافعی مذهب‌ها بود. تالیفاتی در فقه و حدیث دارد که از جمله‌ی آن‌ها کتاب "الاربعین فی مناقب امهات المومنین" است.


الاعلام، تالیف زرکلی، جلد ۳، صفحه ۳۲۸، چاپ دار العلم للملایین



ابن کثیر دمشقی در مورد او می‌نویسد:


مفتي المسلمين، فخر الدين أبو منصور ابن عساكر الدمشقي الشافعي، شيخ المذهب في زمانه.


مفتی مسلمانان، فخر الدین ابو منصور ابن عساکر دمشقی شافعی، شیخ مذهب در زمان خودش.


طبقات الفقهاء الشافعیین، تالیف ابن کثیر دمشقی، صفحه ۷۹۴، چاپ مکتبة الثقافة الدینیة



ذهبی در مورد او می‌نویسد:


الشَّيْخُ، الإِمَامُ، العَالِمُ، القُدْوَةُ، المُفْتِي، شَيْخُ الشَّافِعِيَّةِ، فَخْرُ الدِّيْنِ، أَبُو مَنْصُوْرٍ عَبْدُ الرَّحْمَانِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ هِبَةِ اللهِ بنِ عَبْدِ اللهِ الدِّمَشْقِيُّ، الشَّافِعِیُّ.


شیخ، امام، عالم، اسوه و الگو، شیخ شافعی مذهبان، فخر الدین ابو منصور عبد الرحمن بن محمد بن الحسن بن هبة الله بن عبد الله الدمشقی شافعی.


سیر اعلام النبلاء، جلد ۲۲، صفحه ۱۸۷، چاپ موسسة الرسالة

  • مصطفی جمشیدی


سروران اولاد آدم


مرحوم شیخ صدوق روایت کرده است:


١٦- حدثنا علي بن عبد الله الوراق، قال: حدثنا سعد بن عبد الله بن أبي خلف الاشعري، قال: حدثنا الهيثم بن أبي مسروق النهدي، عن الحسين بن علوان، عن عمرو بن خالد، عن سعد بن طريف، عن الاصبغ بن نباتة، قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام): سمعت رسول الله (صلى الله عليه وآله)، يقول: أنا سيد ولد آدم، وأنت يا علي والائمة من بعدك سادة أمتي، من أحبنا فقد أحب الله، ومن أبغضنا فقد أبغض الله، ومن والانا فقد والى الله، ومن عادانا فقد عادى الله، ومن أطاعنا فقد أطاع الله، ومن عصانا فقد عصى الله .


امیر المومنین علیه السلام فرمودند: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: من سرور اولاد آدمم و اى علی، تو و امامان بعد از تو سروران امت من هستید. هر که ما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر که ما را دشمن بدارد خدا را دشمن داشته و هر که به ولایت ما باشد به ولایت خداست و هر که دشمن ماست دشمن خدا است و هر که فرمان ما برد خدا را فرمان برده و هر که نافرمانی ما کند خدا را نافرمانی کرده.


امالی شیخ صدوق، مجلس ۷۲، حدیث ۱۶، صفحه ۳۴۳، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲۷، صفحه ۸۸، حدیث ۳۸، چاپ دار احیاء التراث العربی


استاد شیخ احمد ماحوزی حفظه الله تصریح می‌کند که سند روایت صحیح و رجال آن ثقه هستند.


اربعون حدیثا معتبرا، تالیف شیخ احمد ماحوزی، صفحه ۲۱۰، حدیث ۲۳، چاپ مکتبة الثقلین


  • مصطفی جمشیدی