حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۲۱)


(٤٠١) الشَّرَهُ دٰاعِيَةُ الشَّرِّ

بخل به بدی‌ها می‌شد.


(٤٠٢) الصِّدْقُ حَيٰاةُ التَّقْويٰ

راستی پرهیزگاری است.


(٤٠٣) الكِتْمٰانُ مِلٰاكُ النَّجْويٰ

رازداری اساس راز سپردن است.


(٤٠٤) القِسْطُ رُوحُ الشَّهٰادَةِ

عدالت، جان گواهی دادن است.


(٤٠٥) الفَضِيلَةُ غَلَبَةُ العٰادَةِ

فضیلت، چیرگی بر عادت‌ها است.


(٤٠٦) العَفْوُ زَكٰاةُ الظَّفَرِ

گذشت، پاداش پیروزی است.


(٤٠٧) اللَّجٰاجُ بَذْرُ الشَّرِّ

ستیزگی تخم بدی کاشتن است.


(٤٠٨) المَنِيَّةُ وَ لَاَ الدَّنِيَّةُ

مرگ، خوش‌تر است تا به پستی زیستن.


(٤٠٩) المَوْتُ و لَاَ اْبتِذٰالُ الحِزْيَةِ

مرگ و نه خواری رسوایی.


(٤١٠) التَّقَلُّلُ وَلَا التَّذَلُّلُ

کم‌چیزی و نه خواری.


(٤١١) المُرُؤةُ الْقَنٰاعَةُ و التَّجَمُّلُ

مروت، قناعت و آراستگی است.


(٤١٢) التَّجٰارِبُ لٰا تَنْقَضِي

آزمایش‌ها تمام نمی‌شوند.


(٤١٣) الحَرِيصُ لٰا يَكْتَفِي

حریص به هيچ اندازه كفایت نمی‌كند.


(٤١٤) العَيْنُ رٰآئِدُ القَلْبِ

چشم، ديدبان دل است.


(٤١٥) الهَمُّ يُنْحِلُ البَدَنَ

اندوه، پيکر را می‌گدازد.


(٤١٦) العَيْنُ بَرِيدُ القَلْبِ

ديده، پیک دل است.


(٤١٧) الفِكْرُ يُنِيرُ اللُّبَّ

اندیشیدن، خرد را بصيرت بخشد.


(٤١٨) المَرَضُ حَبْسُ البَدَنِ

درد، بدن را به بند كشد.


(٤١٩) الفِتْنَةُ تَجْلِبُ الحُزْنَ

فتنه و گناه، اندوه آورد.


(٤٢٠) الحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ

رشک، زندانی شدن روح است.

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


دوازدهم صفر


حکمین در صفین


صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری، لشکر امیر المومنین علیه السلام مهیای جنگ شدند، اما عمرو عاص حیله نمود و دستور داد تا قرآن‌ها را بر سر نیزه کنند. صفوف جلوی لشکر کفر ورق‌هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می‌زدند: «لا حُکم إلاّ لِله» ! منافقین مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیه‌ی لشکر حضرت آنان را به اختیار حکمین ترغیب کردند. هر چه امیر المومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من کلام الله ناطق هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حکمی از جانب خود معین کند تا حکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. معاویه عمرو عاص را معرفی کرد و امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «اگر ناچار هستیم، عبد الله بن عباس، و الا مالک اشتر نخعی حکم باشد». اشعث و جماعت قراء و حافظین که بعداً جزء خوارج شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند: «فقط عبد الله بن قیس یعنی ابو موسی اشعری». نفاق منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در «دومة الجندل» _ که قلعه‌ای است بین مدینه و شام _ جمع شدند، و با توجه به عداوتی که هر دو نسبت به اهل بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت امیر المومنین علیه السلام داشتند و با مکر و حیله عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیت ابو موسی به عمرو گفت: تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن، تا من هم علی بن ابی طالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت: من هرگز بر تو که عامل ابو بکر و عمر بوده‌ای و در ایمان و هجرت بر من تقدم داشته‌ای، سبقت نمی‌گیرم ! ابن عباس گفت: ابو موسی ! پسر نابغه تو را فریب ندهد، ولی او به گفته‌ی ابن عباس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت: من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت: «مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می‌نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می‌کنم» ! حکمین برای عوام فریبی فحش و دشنام بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و شریح بن هانی تازیانه‌ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المومنین علیه السلام به مکه پناهنده شد. همه ی این مطالب در حالی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله در غزوة دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند: «حکمین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می‌کنند کسانی را که از آن‌ها تبعیت کنند». امیر المومنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز ابو موسی و سه نفر دیگر را این گونه لعن می‌فرمودند: «اللّهمّ العن معاویة وَ عمراً و أبا الاعور السلمی و أبا موسی الأشعری». ابو موسی از جمله منافقینی بود که در شب عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۴-۶۶

  • مصطفی جمشیدی

نشانه‌ی بهشت و نشانه‌ی جهنم


شیخ مفید رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه و قاضی نعمان مغربی عالم بزرگ اسماعیلیه روایت کرده‌اند:


وحدثنا أحمد بن هارون، وجعفر بن محمد بن قولويه، وجماعة، عن علي بن الحسين، عن عبد الله بن جعفر الحميري، عن محمد بن الحسن، عن أحمد بن النضر، عن صباح، عن الحارث ابن الحصيرة، عن صخر بن الحكم الفزاري ، عمن حدثه أنه سمع عمرو بن الحمق يحدث عن رسول الله صلى الله عليه وآله أنه سمع رسول الله صلى الله عليه وآله في المسجد الحرام أو في مسجد المدينة يقول: يا عمرو وهل لك في أن اريك آية الجنة يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق وآية النار يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق ؟ فقلت: نعم بأبي أنت وأمي فأرنيهما، فأقبل علي عليه السلام يمشي حتى سلم فجلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية الجنة، ثم أقبل معاوية حتى سلم، ثم جلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية النار.


عمرو بن حمق خزاعی رضوان الله علیه گفت: همانا از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد الحرام یا مسجد مدینه شنیدم که فرمود: ای عمرو، آیا می‌خواهی که نشانه‌ی بهشت را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود و نشانه‌ی آتش (جهنم) را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود را به تو نشان دهم؟ گفتم: آری، پدر و مادرم به فدایت، آن دو را به من نشان دهید. پس امیر المومنین علیه السلام آمد و سلام کرد و نشست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: این فرد و قومش نشانه‌ی بهشت هستند. پس معاویه آمد و سلام کرد و سپس نشست. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای عمرو، این فرد و قومش نشانه‌ی آتش (جهنم) هستند.


الاختصاص، تألیف شیخ مفید، صفحه ۲۷، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی، جلد ۳۴، صفحه ۲۷۷-۲۷۸، چاپ دار احیاء التراث العربی



شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تألیف قاضی نعمان مغربی، جلد ۱، صفحه ۲۰۸، چاپ موسسه النشر الاسلامی



طبرانی از علمای بزرگ اهل تسنن این روایت را با سانسور شدید و حذف نام معاویه از عمرو بن حمق نقل کرده است:


ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ لِي: «يَا عَمْرُو هَلْ لَكَ أَنْ أُرِيَكَ آيَةَ الْجَنَّةِ؟ يَأْكُلُ الطَّعَامَ ويَشْرَبُ الشَّرَابَ، ويَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» ، قُلْتُ: بَلَى بِأَبِي أَنْتَ قَالَ: «هَذَا، وَقَوْمُهُ آيَةُ الْجَنَّةِ» ، وَأَشَارَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَقَالَ لِي: «يَا عَمْرُو، هَلْ لَكَ أَنْ أُرِيَكَ آيَةَ النَّارِ؟ يَأْكُلُ الطَّعَامَ ويَشْرَبُ الشَّرَابَ، ويَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ؟» قُلْتُ: بَلَى، بِأَبِي أَنْتَ قَالَ: «هَذَا وَقَوْمُهُ آيَةُ النَّارِ» وَأَشَارَ إِلَى رَجُلٍ، فَلَمَّا وَقَعَتِ الْفِتْنَةُ، ذَكَرْتُ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَفَرَرْتُ مِنْ آيَةِ النَّارِ إِلَى آيَةِ الْجَنَّةِ، وَتَرَى بَنِي أُمَيَّةَ قَاتِلِي بَعْدَ هَذَا؟ قُلْتُ: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ: وَاللَّهِ، لَوْ كُنْتَ فِي جُحْرٍ فِي جَوْفِ جُحْرٍ لَاسْتَخْرَجَنِي بَنُو أُمَيَّةَ حَتَّى يَقْتُلُونِي حَدَّثَنِي بِهِ حَبِيبِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، «أَنَّ رَأْسِي أَوَّلُ رَأْسٍ تُحْتَزُّ فِي الْإِسْلَامِ، وَيُنْقَلُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ».


عمرو بن حمق گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند: آیا می‌خواهی که نشانه‌ی بهشت را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود به تو نشان دهم؟ گفتم: آری پدرم به فدایت! فرمود: این و قومش نشانه‌ی بهشت‌اند و با دستش به سوی علی بن ابی طالب (علیهما السلام) اشاره کرد و باز فرمود: ای عمرو، آیا می‌خواهی نشانه‌ی آتش (جهنم) را که می‌خورد و می‌نوشد و در بازارها راه می‌رود را به تو نشان دهم؟ گفتم: بلی، پدرم به فدایت. فرمود: این و قومش نشانه‌ی آتش‌اند و به سوی مردی (معاویه) اشاره کرد. وقتی فتنه واقع شد، این سخن حضرت به یادم آمد. پس از نشانه‌ی جهنم به طرف نشانه‌ی بهشت فرار کردم و من می‌دانم که پس از این بنی امیه مرا خواهند کشت والله اگر در بطن سنگ هم باشم، بنی امیه بیرونم می‌کشند تا مرا بکشند، این را حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر داد و سر من اول سری خواهد بود که در اسلام از شهری به شهر دیگر برده می‌شود.


المعجم الاوسط، تألیف طبرانی، جلد ۴، صفحه ۲۴۰، چاپ منشورات دار الحرمین


  • مصطفی جمشیدی


حکومت امیر المومنین علیه السلام امیر المومنین علیه السلام


امام باقر علیه السلام فرمودند:


لَقَدْ وَلِيَ عَلِیٌّ علیه السلام  خَمْسَ سِنِينَ مَا وَضَعَ آجُرَّةً عَلَى آجُرَّةٍ وَ لَا لَبِنَةً عَلَى لَبِنَةٍ ، وَ لَا أَقْطَعَ قَطِيعاً ، وَ لَا أَوْرَثَ بِيضاً وَ لَا حُمْراً ، وَ إِنْ كَانَ لَيُطْعِمُ النَّاسَ خُبْزَ الْبُرِّ وَ اللَّحْمَ ، وَ يَنْصَـرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ يَأْكُلُ خُبْزَ الشَّعِيرِ وَ الزَّيْتَ وَ الْخَلِّ .


امیر المومنین علیه السلام پنج سال حکومت کرد و هیچ خشت پخته و خشت خامی بر هم ننهاد، و هیچ مِلْکى را مخصوص خود نفرمود، و هیچ درهم و دیناری به میراث باقی نگذاشت. به مردم نان گندم و گوشت می‌خورانید، ولی چون به خانه خود بر می‌گشت نان جو و سرکه و روغن زیتون می‌خورد.


روضة الواعظین، تألیف فتال نیشابوری، جلد ۱، صفحه ۱۱۷، چاپ منشورات الشریف الرضی


مقایسه کنید با کسانی که ادعای حکومت علوی دارند و بر ماشین‌های گرانقیمت سوار می‌شوند و میلیاردها بلکه تریلیاردها تومان از بیت المال را بالا می‌کشند و به مردم توصیه می‌کنند که لنگ بپوشند و نان خشک بخورند!!!

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


یازدهم صفر


لیلة الهریر در جنگ صفین


خاتمه‌ی جنگ صفین نبرد «لیلة الهریر» در شب جمعه یازدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری بود. در آن شب سپاه معاویه ملعون از شدت سرما مانند سگ صدا می‌کردند، چون «هریر» به صدای سگ می‌گویند. امیر المومنین علیه السلام ذو الفقار به دست و سوار بر اسب پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر می‌زد و به هر شمشیری که می‌زد تکبیر می‌گفت و شجاعی را به خاک می‌افکند. مقتولین به دست آن حضرت در آن شب بیش از ۵۰۰ نفر نقل شده است، و تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذو الفقار چند مرتبه خمیده شد و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند. در این جنگ جمعی از لشکر امیر المومنین علیه السلام به شهادت رسیدند، که از جمله آنها عمار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفة و عبد الله بن بدیل با برادرش عبد الرحمن بن بدیل، عبد الله بن حارث برادر مالک اشتر، که از خواص امیر المومنین علیه السلام بودند. از لشکر معاویه جمع کثیری به درک واصل شدند، و این جنگ ۱۴ ماه به طول انجامید. سر انجام با حیله عمرو عاص و نفاق عده‌ای مثل اشعث بن قیس کندی کار به حکمیت کشید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۳-۶۴

  • مصطفی جمشیدی