تقویم شیعه
بیست و چهارم ماه رمضان
مرگ ابو لهب
در این روز و به قولی در ۲۵ ماه رمضان ابو لهب به درک واصل شد.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۴
- ۰ نظر
- ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۰۷
تقویم شیعه
بیست و چهارم ماه رمضان
مرگ ابو لهب
در این روز و به قولی در ۲۵ ماه رمضان ابو لهب به درک واصل شد.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۴
تقویم شیعه
بیست و سوم رمضان
نزول قرآن
شب نزول قرآن است و به قولی در شب ۲۴ ماه رمضان بوده است.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۴
سخنان ابن عباس بعد از به شهادت رسيدن امير المومنين علیه السلام
ابو القاسم فرات کوفی رضوان الله علیه روایت کرده است:
١٩٢ ـ ٨ ـ فرات قال : حدثنا علي بن محمد بن مخلد الجعفي معنعنا : عن سليمان بن يسار قال : رأيت ابن عباس رضي الله عنه لما توفي أمير المؤمنين [ علي بن أبي طالب. ر. عليهالسلام. ر ، ب ] بالكوفة وقد قعد في [ ر : على ] المسجد محتبيا [ أ ، ر : مجتنبا ] ووضع مرفقه [ ر : فرقه. أ : فوقه ] على ركبتيه وأسنديده [ أ : به ] تحت خده وقال أيها الناس إني قائل فاسمعوا « مَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ » [ ٢٩ / الكهف ] ، سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول : إذا مات علي وأخرج من الدنيا ظهرت في الدنيا خصال لا خير فيها. فقلت : وما هي يا رسول الله؟ فقال : تقل الامانة وتكثر الخيانة حتى يركب الرجل الفاحشة وأصحابه ينظرون إليه ، والله لتضايق الدنيا بعده بنكبة ، ألا وإن الارض لا يخلو مني مادام علي حيا في الدنيا بقية من بعدي ، علي في الدنيا عوض مني [ أ : من ] بعدي ، علي كجلدي ، علي كلحمي [ ر : لحمي ] ، علي عظمي ، علي كدمي ، علي عروقي ، علي أخي ووصيي في أهلي وخليفتي في قومي ومنجز عداتي وقاضي ديني ، قد صحبني علي في ملمات أمري ، وقاتل معي أحزاب الكفار ، وشاهدني [ ر : شاهدي ] في الوحي وأكل معي طعام الابرار ، وصافحه جبرئيل [ عليهالسلام. ر ] مرارا نهارا جهارا وقبل جبرئيل [ عليهالسلام. أ ] [ خد. أ ، ب ] علي اليسار وشهد جبرئيل وأشهدني ان عليا من الطيبين الاخيار ، وأنا أشهدكم معاشر الناس لا تتساءلون من علم امركم مادام علي فيكم ، فإذا فقدتموه فعند ذلك تقوم الاية « لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ » [ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ . أ ، ب ].
سلیمان بن یسار گفت: هنگامی که امیر المومنین علیه السلام در کوفه درگذشت من ابن عباس را دیدم که در مسجد نشسته و جامهای بر کمر و پاهایش بسته و سرش را روی زانوان و دستش را زیر گونهاش گذاشته است و میگوید: ای مردم من حرفی دارم که گوش فرا دهید. هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر بورزد، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: هنگامی که امیر مومنان علی بن ابی طالب علیهما السلام از دنیا برود در دنیا نشانهها و ویژگیهایی آشکار میشود که هیچ خیری در آنها نیست. من گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آن نشانهها چیستند؟ آن حضرت فرمود: امانت کم میشود و خیانت زیاد میگردد طوری که مرد با زن بدکاره همبستر میشود و دوستانش به او نگاه میکنند. به خدا سوگند دنیا بعد از او با مصیبت و بدبختی در تنگنا قرار میگیرد آگاه باشید که زمین از وجود من تهی نگشته است تا زمانی که علی علیه السلام بعد از من زنده باشد. علی بعد از من در دنیا جانشین من است، علی مانند پوستم است، علی گوشت من است و علی استخوان من است و علی همچون خون من است و علی رگهای من است، علی برادر و وصی و خلیفه من در قومم است، علی انجامدهنده وعدههای من و قاضی دین من است، علی مرا در سختیهای کارم همراهی کرد و در رکابم با گروههای کفار جنگید و در وحی شاهد و ناظرم بود و طعام نیکوکاران را با من تناول کرد و بارها جبرئیل علیه السلام آشکارا در طول روز با او مصافحه و ملاقات کرد؛ و شهادت داد و مرا به شهادت گرفت که علی علیه السلام از پاکان و برگزیدگان است، ای مردم من شما را شاهد میگیرم تا زمانی که علی علیه السلام در نزد شماست از علم امرکنندهتان نپرسند و هنگامی که او را از دست دادید مصداق این آیه اتفاق میافتد: «کسانی که از برهانی نابود شدند باید نابود گردند و کسانی که از برهانی زنده شدند باید زنده گردند» و خداوند شنوا و داناست.
تفسیر فرات الکوفی، جلد ۱، صفحه ۱۵۴-۱۵۵، حدیث ۱۹۲، چاپ موسسه التاریخ العربی
تقویم شیعه
بیست و یکم رمضان
۱- شهادت امیر المومنین علیه السلام
امام المتقین امیر المومنین علیه السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسید، در حالی که از سن مبارک حضرتش ۶۳ سال گذشته بود. در بیستم ماه رمضان اثرات سم در پاهای مبارک امیر المومنین علیه السلام ظاهر شد و پاهای مبارک ورم کرد. در شب بیست و یکم اثر زهر بر بدن مبارک امیر المومنین علیه السلام بسیار شد. حضرت فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با آنها وداع نمود و وصیتهای خود را فرمود. در آن شب هر چه خوردنی و آشامیدنی آوردند تناول نفرمود، و لبهای مبارکش به ذکر خدا حرکت میکرد، و مانند مروارید عرق از پیشانی نازنینش میریخت و با دست مبارک خود آن را بر طرف میکرد. به امام مجتبی علیه السلام فرمود: تو را به برادرت حسین علیه السلام وصیت میکنم. به فرزندان دیگر که از فاطمه زهرا علیها السلام نبودند، فرمود: شما را وصیت میکنم به اطاعت از حسن و حسین. سپس فرمودند: خداوند شما را صبر نیکو کرامت فرماید. امشب از میان شما میروم و به حبیب خود محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ملحق میشوم چنانچه مرا وعده داده است. صدای گریه از اهل بیت بلند شد. آنگاه دستوراتی در مورد غسل، کفن، نماز و محل دفن به امام مجتبی علیه السلام فرمودند و با امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام کلماتی از کربلاء فرمودند. بعد از وداع با همگان دست و پای مبارک را به طرف قبله کشیدند و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، و چشمان مبارک را بستند و بهشت را به قدوم خویش مبارک فرمودند. صدای شیون و گریه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل کوفه که باخبر شدند، صدای شیون و ناله از تمامی شهر برخواست، مانند روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند. در آن شب آفاق آسمان متغیر گشت و زمین لرزید و صدای تسبیح و تقدیس فرشتگان از هوا شنیده شد. سپس مشغول غسل آن حضرت شدند. بعد از غسل و کفن، امام حسن و امام حسین علیه السلام پشت سر تابوت را همانطور که حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حرکت میکرد، تا در مکانی فرود آمد. بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبی علیه السلام، مقداری از زیر تابوت را کندند و قبری آماده یافتند که داخل آن لوحی مسی یا سفالی بود و بر آن نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، این قبری است که نوح پیامبر برای بنده صالح خدا علی بن ابی طالب حفر نموده است. بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصیت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفی نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد. فرزندان آن حضرت از همسران مختلف ۲۸ دختر و پسرند. ۵ نفر آنها اولاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام هستند که عبارتند از امام حسن و امام حسین و زینب کبری وام کلثوم و حضرت محسن علیهم السلام که در دوران حمل در شش ماهگی توسط منافقین در ماجرای هجوم به خانه امیر المومنین علیه السلام به شهادت رسید. حضرت عباس علیه السلام و جعفر و عثمان و عبد الله در کربلا به شهادت رسیدند، که مادرشان ام البنین است. بقیه اولاد حضرت از همسران دیگر هستند.
وقتی خبر شهادت امیر المومنین علیه السلام به عایشه رسید چنان خوشحال شد که بیاختیار شعری خواند و سپس گفت: چه کسی علی را کشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاک بر دهانش مباد (کنایه از اینکه خوب کاری کرد).
در شب ۲۱ ماه رمضان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان برده شد؛ و در همین شب حضرت موسی بن عمران و یوشع بن نون علیهم السلام رحلت نمودند.
۲- بیعت با امام مجتبی علیه السلام
در این روز مردم پس از شهادت امیر المومنین علیه السلام با امام حسن علیه السلام بیعت کردند.
۳- قتل ابن ملجم
در این روز ابن ملجم لعنت الله علیه با یک ضربت شمشیر به جهنم فرستاده شد. بعد از کشته شدن ابن ملجم مردم به سوی قطام ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند و جثهاش را بیرون کوفه سوزانیدند. ابن بطوطه متوفی سال ۷۷۹ هجری قمری گفته است: هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه در زمینی سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و علت را پرسیدم. گفتند: اینجا قبر ابن ملجم است. عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی میآوردند و هفت روز در این مکان میسوزانند.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۹۰-۲۹۳
علم غیب امیر المومنین علیه السلام به زمان شهادتشان (به روایت اهل تسنن)
ابن اثیر جزری عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
أنبأنا جدي حدثنا زيد بن علي عن عبيد الله بن موسى حدثنا الحسن بن كثير عن أبيه قال خرج علي لصلاة الفجر فاستقبله الإوز يصحن في وجهه قال فجعلنا نطردهن عنه فقال دعوهن فإنهن نوائح وخرج فأصيب.
كثیر احمسی بجلی (که از اصحاب امیر المومنین علیه السلام است) روایت کرده است که مولا وقتی برای نماز صبح خارج شد مرغابیها راه او را سد کردند پس من گفتم که یا مولا بگذار آنها را دور سازم. مولا علی فرمودند: وابگذار آنها را زیرا آنها برای من نوحه میخوانند پس مولا علی در آن وقت که خارج شده بود شهید شد.
ابن اثیر جزری پس از نقل روایت مینویسد:
وهذا يدل على أنه علم السنة والشهر والليلة التي يقتل فيها والله أعلم.
و این دلالت بر این دارد که امیر المومنین علی (علیه السلام) از سال و ماه و شبی که به شهادت خواهد رسید با خبر بود.
اسد الغابة، تالیف ابن اثیر جزری، صفحه ۸۸۴، دار ابن حزم