حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۴۳۹ مطلب با موضوع «معارف و احادیث اهل بیت» ثبت شده است


رسول خدا صلی الله علیه و آله پدر یتیمان


مرحوم محمد مومن مشهدی می‌نویسد:


نقل است که در روزی عیدی خواجه کائنات و فخر موجودات صلی الله علیه و آله با یاران می‌گذشت، قومی را دید از کودکان که بازی می‌کردند و هر یک از سر ناز شادی می‌نمودند. کودکی بود از دور نشسته سر تحیر به زانوی تفکر نهاده، قطرات اشک حسرت از ابر محنت بر رخسار ندامت می‌بارید، جانش منزل کاروان بلا گشته و وجودش هدف تیر بلا گشته یاد پدر و مادر او را غمگین ساخته؛ حضرت رسالت صلی الله علیه و آله چون آن یتیم را دید، گفت: ای فرزند! متحير و اندوهمند از برای چیستی؟ و دردمند و مستمند از برای کیستی؟ چرا با یاران خویش در صحرای آزادی بازی نمی‌نمایی؟ کودک گفت: من بی‌کسم و یاری ندارم، يتيمم پدر و مادر ندارم، ماه رمضان رفت هیچکس درین ماه از سفید و سیاه لقمه‌ای طعام برای رضای ذو الجلال و الاكرام به حلق گرسنه من نرسانیده است، درین شب‌های ماه رمضان نور چراغ به حجره ادبار من راه نیافته، عید آمده همه کار عید ساختند کار من ساخته نمی‌شود، همه در خانه مادر غمخوار دارند و در بازار پدر مهربان، من فقیر را نه غمخواری و نه خویش و تباری. حضرت رسالت صلی الله علیه و آله آب غیرت از روی حیرت از چشم نرگسين ما زاغ البصر و ما طغی بگردانید و دست آن کودک را بگرفت و گفت پدر یتیمان منم، به خانه من آی تا لطف من تو را پدری کند.


تفسیر جزء سی‌ام قرآن مجید، تالیف محمد مومن مشهدی، صفحه ۲۱۴-۲۱۵، چاپ انتشارات علمی و فرهنگی

  • مصطفی جمشیدی


تربت کربلا و رسول خدا صلی الله علیه و آله


ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است:


حَدَّثَنِی أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ تَعَالَى قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ الْحُسَیْنُ ع یَلْعَبُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَأَخْبَرَهُ أَنَّ أُمَّتَهُ سَتَقْتُلُهُ قَالَ فَجَزِعَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَ لَا أُرِیکَ التُّرْبَهَ الَّتِی یُقْتَلُ فِیهَا قَالَ فَخَسَفَ مَا بَیْنَ مَجْلِسِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى الْمَکَانِ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى الْتَقَتَا الْقِطْعَتَانِ فَأَخَذَ مِنْهَا وَ دُحِیَتْ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ فَخَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ طُوبَى لَکِ مِنْ تُرْبَهٍ وَ طُوبَى لِمَنْ یُقْتَلُ حَوْلَکِ قَالَ وَ کَذَلِکَ صَنَعَ صَاحِبُ سُلَیْمَانَ تَکَلَّمَ بِاسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ فَخُسِفَ مَا بَیْنَ سَرِیرِ سُلَیْمَانَ وَ بَیْنَ الْعَرْشِ مِنْ سُهُولَهِ الْأَرْضِ وَ حُزُونَتِهَا- حَتَّى الْتَقَتِ الْقِطْعَتَانِ فاجْتَرَّ الْعَرْشَ قَالَ سُلَیْمَانُ یُخَیَّلَ إِلَیَّ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ تَحْتِ سَرِیرِی- قَالَ وَ دُحِیَتْ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهِ الْعَیْن‏.


ابی بصیر، از حضرت ابی عبد الله الصادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: جبرئیل علیه السلام نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آمد در حالى که امام حسین علیه السلام در مقابل آن حضرت بازى می‌کرد پس به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خبر داد که به زودی امت شما حسین را خواهند کشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این خبر به جزع و ناله آمدند. جبرئیل علیه السلام محضر مبارکش عرضه داشت: مایل هستید سرزمینی که حسین علیه السلام در آن کشته می‌شود به شما نشان دهم؟ در این هنگام فاصله بین مکان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جایی که حضرت سید الشهداء علیه السلام در آن کشته شدند فرو رفته به طورى که دو مکان مزبور با هم ملاقات کرده سپس حضرت مقدارى از تربت و خاک آن مکان را برداشتند و سریع‏‌تر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد. پس جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن مکان خارج شده در حالی که می‌فرمودند: خوشا به تو از خاکی که داری، خوشا به حال کسى که در اطراف و حوالى تو کشته می‌شود. امام صادق علیه السلام در ادامه می‌فرمایند: صاحب و وزیر سلیمان نیز چنین کرد یعنى به کمک اسم اعظم بارى تعالی در زمین خسف پدید آورد و بین تخت سلیمان علیه السلام و عرش فرو رفت و تمام پستى و بلندی‌های آن پائین رفت به طوری که این دو قطع از زمین (جاى تخت و عرش) با هم تلاقى شدند پس عرش چنان کشیده شد که تصور نمودم از زیر تخت من خارج گشت و سریع‏‌تر از چشم به هم زدن زمین گسترده شد.


کامل الزیارات، تالیف ابن قولویه قمی، باب ۱۷، حدیث ۱، صفحه ۱۳۵-۱۳۶، چاپ دار الحجة


پی‌نوشت: به چند نکته‌ی مهم می‌توان از این حدیث اشاره کرد:


مساله‌ی شهادت امام حسین علیه السلام به قدری حائز اهمیت بوده که جبرئیل از جانب خداوند آن را به پیامبر خبر داده‌اند. و بدیهی است که جبرئیل مسائل مهم و کلیدی و مبتلا به (مانند احکام دین) و ضروریات و همچنین اخبار غیبی مختص پیامبر را به ایشان می‌رسانیده‌اند و خبر شهادت امام حسین علیه السلام نیز از جمله‌ی اخبار غیبی است که جبرئیل از آن به پیامبر خبر داده است.


مطابق متن روایت، پیامبر از شنیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام به جزع و ناله آمدند و جزع آن است که انسان از شدت بی‌تابی یک مصیبت و یک خبر یا مساله نتواند تاب بیاورد و بر آن صبر کند و این عمل پیامبر هم عمق مصیبت کربلاء را ثابت می‌کند و هم نشان دهنده‌ی سنت بودن جزع و ناله بر مصیبت امام حسین علیه السلام می‌باشد که هر ساله محبین و شیعیان اهل البیت علیهم السلام به اقامه‌ی عزاء و ناله و گریه بر امام حسین علیه السلام می‌پردازند. وقتی پیامبر قبل از شهادت امام حسین علیه السلام در مصیبت ایشان ناله سر داده‌اند، جزع و زاری در مصیبت سید الشهداء علیه السلام پس از شهادت ایشان به طریق اولی ثابت و ممدوح بوده و مصداق سنت نبوی می‌باشد.


مطابق متن روایت، پیامبر پس از آن که مقداری از تربت کربلاء را برداشتند، آن تربت را مدح کرده و بر قداست تربت و بر قداست مکان شهادت امام حسین علیه السلام (کربلاء) تصریح کردند و این نیز تاییدیه‌ای محکم از پیامبر بر قداست کربلاء و تربت پاک محل شهادت امام حسین علیه السلام است.

  • مصطفی جمشیدی



عاقبت کم و زیاد کردن تعداد ائمه معصومین علیهم السلام (فرق ضاله زیدیه، اسماعیلیه، همبوشیه و ...)


مرحوم شیخ مفید روایت کرده است:


عن عبد العزيز القراطيسي قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الأئمة بعد نبينا صلى الله عليه وآله اثنا عشر نجباء مفهمون ، من نقص منهم واحدا " [ أ ] وزاد فيهم واحدا " خرج من دين الله ولم يكن من ولايتنا على شئ.


امام صادق علیه السلام فرمودند: ائمه بعد از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله، دوازده نفر می‌باشند و هر کسی که یکی از آن ها را کم یا زیاد بکند، از دین خدا خارج شده و از ولایت ما چیزی بر او نیست.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۳۳، چاپ موسسه النشر الاسلامی

  • مصطفی جمشیدی


خطبه بدون نقطه امیر المومنین علیه السلام


شیخ محمد تقی تستری (شوشتری) قدس الله روحه الشریف می‌نویسد:


ذكرها المولى فتح اللّه صاحب التفسير الفارسيّ المعروف، في شرحه على نهج البلاغة، فقال: و قال عليه السلام: الحمد للّه الملك المحمود، المالك الودود، مصوّر كلّ مولود، و موئل كلّ مطرود، ساطح المهاد، و موطّد الأطواد، و مرسل الأمطار، و مسهّل الأوطار، عالم الاسرار و مدركها، و مدمّر الأملاك و مهلكها، و مكور الدهور و مكرّرها، و مورد الأمور و مصدّرها، عمّ سماءه، و كمّل ركامه و همل، و طاوع السؤال و الأمل و أوسع الرمل و أرمل. أحمده حمدا ممدودا مداه، و أوحّده كما وحّده الأوّاه، و هو اللّه لا إله للأمم سواه، و لا صادع لما عدّ له و سوّاه. أرسل محمّدا علما للاسلام، و إماما للحكّام مسددا للرعاع، و معطل أحكام ود و سواع، علم و علّم و حكم و أحكم، أصلّ الأصول و مهّد و أكّد الوعود و أوعد، أوصل اللّه له الاكرام، و أودع روحه السّلام و رحم آله و أهله الكرام، ما لمع رئال، و ملع رال، و طلع هلال، و سمع إهلال. اعملوا رحمكم اللّه أصلح الأعمال، و اسلكوا مصالح الحلال و اطرحوا الحرام و دعوه، و اسمعوا أمر اللّه و وعوه، و صلوا الأرحام و راعوها، و عاصوا الأهواء و اردعوها، و صاهروا أهل الصّلاح و الورع، و صارموا رهط اللّهو و الطّمع، و مصاهركم أطهر الاحرار مولدا و أسراهم سؤددا و أحلاهم موردا، و ها هو أمّكم و حلّ حرمكم، مملكا عروسكم المكرمة، و ماهر لكم كما مهر رسول اللّه أمّ سلمة، و هو أكرم صهر أودع الأولاد و ملك ما أراد و ما سها مملكه و لا وهم و لا وكس ملاحمه و لا وصم. أسأل اللّه لكم إحماد وصاله، و دوام إسعاده، و ألهم كلّا صلاح حاله، و الاعداد لمئاله و معاده، و له الحمد السّرمد و المدح لرسوله أحمد.


مرحوم ملا فتح الله کاشانی صاحب تفسیر مشهور فارسی در شرح خود بر نهج البلاغه ذکر کرده است که حضرت امیر المومنین علیه السلام به بدیهه خطبه‌ای ایراد فرمودند که خالی از نقطه بود: حمد و سپاس خدایی را سزاست که پادشاه پسندیده، مالک مهربان، و تصویرگر هر زاییده شده است، خدایی که پناه هر رانده شده و گسترنده زمین پست و استوار کننده کوه‌هاست. خدایى که فرود آورنده باران‌ها، آسان کننده حاجت‌ها و نیازها، دانای نهان‌ها و درک کننده آن، ویران کننده املاک و نابود کننده آن، در هم پیچنده روزگاران و تکرار کننده آن، و محل امور و سرچشمه آن است. خدایی که جود و بخشش او عمومی و عنایات متراکم او، کامل و جارى است و پرسش و آرزو را پذیرا و باران و نعمت‌هایش گسترده است. ستایش مى‌کنم ستایشی که قطع نگردد، و به یکتایی می‌خوانم همان گونه که بسیار دعا کنندگان به یکتایی می‌خوانند. او خدایی است که براى امت‌ها جز او معبودی نیست و بر آنچه او استوار و برقرار نموده ویران کننده‌ای نیست. خدایی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به عنوان نشانه اسلام و پیشوای حاکمان و مسدد هدایتگر بر رعایا و تعطیل کننده احکام دو بت «ود» و «سواع» فرستاد. او اعلام کرد و دانست، حکم نمود و محکم نمود و اصول را ریشه‌دار کرد و آن را گسترانید، و در مورد روز رستاخیز تاکید فرموده و آن را با هشدار به مردم اعلام نمود. خداوند نیز او را گرامی داشت و در روحش سلامتی را به ودیعه نهاد و بر آل و خاندان گرامیش رحمت نمود، مادامی که شتر به بچه‌اش شیر می‌دهد و شغال از مادرش شیر می‌خورد، و مادامی که هلال ماه طلوع می‌کند و صدای باران‌ها شنیده می‌شود. خداوند شما را مراعات کند! شایسته‌ترین اعمال را انجام دهید، و از راه‌هاى حلال بروید، و حرام را رها کرده و واگذارید، و به فرمان خدا گوش فرا داده و در آن دقت کنید، صله ارحام نموده و آن را مراعات کنید، و از هوای نفسانی سرپیچی نموده و آن را ترک کنید، و با افراد شایسته و باتقوا نشست و برخاست کنید، و با اهل لهو و طمع، قطع رابطه کنید، و با پاکیزه‌ترین آزادگان از نظر ولادت، والاترین آن‌ها از نظر سروری و زیباترین آنان از نظر موقعیت تزویج نمایید. اینک او در میان شماست و در حرم شما فرود آمده که صاحب عروس گرامی شماست، و بر او همانند مهریه رسول خدا صلی الله علیه و آله به ام سلمه، مهریه قرار داده است، او گرامی‌ترین دامادى است که فرزندانش را به ودیعت گذارده و آنچه خواسته مالک شده که سهو و وهم در ملک او راه ندارد، پیشگویی‌های او کم و زیاد نبوده و عیبی ندارد. از خداوند براى شما نهایت وصالش، همیشگی یاریش، الهام اصلاح حالش و آمادگى براى فرجام و معادش را خواهانم و حمد و ستایش دائمی تنها بر اوست و مدح و تمجید از آن فرستاده‌اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله است.  

 

قضاء امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام، تالیف محمد تقی تستری، صفحه ۸۰-۸۱، چاپ منشورات المطبعة الحیدریة

  • ۰ نظر
  • ۳۰ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۱۰
  • مصطفی جمشیدی


معجزه سرسبز شدن و به بار نشستن درخت خشکیده توسط امام حسن علیه السلام


ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


٤- محمد بن يحيى وأحمد بن محمد، عن محمد بن الحسن، عن القاسم النهدي، عن إسماعيل بن مهران، عن الكناسي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خرج الحسن بن علي عليهما السلام في بعض عمره ومعه رجل من ولد الزبير كان يقول بإمامته، فنزلوا في منهل من تلك المناهل تحت نخل يابس، قد يبس من العطش، ففرش للحسن عليه السلام تحت نخلة وفرش للزبيري بحذاه تحت نخلة أخرى، قال: فقال الزبيري ورفع رأسه: لو كان في هذا النخل رطب لأكلنا منه، فقال له الحسن: وإنك لتشتهي الرطب؟ فقال الزبيري: نعم قال: فرفع يده إلى السماء فدعا بكلام لم أفهمه، فاخضرت النخلة ثم صارت إلى حالها فأورقت وحملت رطبا، فقال الجمال الذي اكتروا منه سحر والله، قال: فقال الحسن عليه السلام: ويلك ليس بسحر ولكن دعوة ابن نبي مستجابة قال: فصعدوا إلى النخلة فصرموا ما كان فيه فكفاهم.


امام صادق علیه السلام فرمودند: امام حسن علیه السلام در یکی از سفرهای حج عمره‌اش، همراه مردی از اولاد زبیر بود که به امامت ایشان معتقد بود. در یکی از آبگاه‌ها زیر درخت خرمای خشکی که از تشنگی خشک شده بود آمدند. در زیر آن درخت فرشی برای امام حسن علیه السلام انداختند، و در برابرش فرشی برای زبیری، زیر درخت خرمای دیگر. آن زبیری سر بالا کرد و گفت: کاش این درخت خرمای تازه داشت و از آن می‌خوردیم. امام مجتبی علیه السلام فرمودند: خرما میل داری؟ زبیری گفت: آری. زبیری گفت: آن حضرت دست به سوی آسمان برداشت و دعا کرد به سخنی که من آن را نفهمیدم؛ پس درخت سبز شد و به حال خود برگشت و برگ و خرما برآورد. ساربانی که شتر از او کرایه کرده بودند، گفت: به خدا این جادو است. امام حسن علیه السلام فرمود: وای بر تو جادو نیست بلکه دعای مستجاب پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله است. پس به سوی درخت بالا رفتند و هرچه خرما داشت چیدند و آن‌ها را کفایت کرد.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۴۶۲، حدیث ۱، چاپ دار الکتب الاسلامیة


شیخ الاسلام علامه مجلسی قدس الله روحه الشریف در مورد سند روایت می‌نویسد:


الحديث الرابع : صحيح.


سند حدیث چهارم صحیح است.


مرآة العقول، تالیف علامه مجلسی، جلد ۵، صفحه ۳۵۵، حدیث ۴، چاپ دار الکتب الاسلامیة

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۰۰
  • مصطفی جمشیدی