حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۱۳۹ مطلب با موضوع «فضائل اهل بیت از کتب شیعه» ثبت شده است


آویزان شدن چهار تن از علمای ارشد اهل تسنن به قاطر امام رضا علیه السلام !!!


عجلونی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نويسد:


وفي مسند الفردوس لمادخل علي بن موسى الرضا نيسابور بغلة شهباء فخرج علماء البلد في طلبه منهم يحيي بن يحيي و ابن راهويه و احمد بن حرب و محمد بن رافع فتحلقوا بلجام دابة .


هنگامی كه امام رضا سوار بر قاطر وارد نیشابور وارد شد علما به استقبال خارج شدند و يحیی بن يحیی و ابن راهويه و احمد بن حرب و محمد بن رافع به افسار قاطر امام رضا آويزان شدند!


كشف الخفاء ومزيل الالباس، تالیف اسماعيل عجلونی، جلد ۱، صفحه ۳۶، چاپ مکتبة العلم الحدیث


شرح حال این چهار عالم اهل تسنن


النَّيْسابوري (۱۴۲- ۲۲۶ ه ۷۵۹- ۸۴۰ م) يحيى بن يحيى بن بكير بن عبد الرحمن، التميمي الحنظليّ، أبو زكريا، النيسابورىّ: إمام في الحديث، ورع، ثقة. كان من سادات أهل زمانه علما و دينا و نسكا و إتقانا. قال ابن حجر العسقلاني. طوَّل الحاكم ترجمته في تاريخه، و قسم الرواة عنه إلى خمس طبقات. و قال ابن راهويه: مات و هو إمام الدنيا!


الاعلام، تألیف زرکلی، جلد ۸ ، صفحه ۱۷۶


ابن راهْوَيْه (۱۶۱- ۲۳۸ ه ۷۷۸- ۸۵۳ م) إسحاق بن إبراهيم بن مخلد الحنظليّ التميمي المروزي، أبو يعقوب ابن راهويه: عالم خراسان في عصره. من سكان مرو (قاعدة خراسان) و هو أحد كبار الحفاظ. طاف البلاد لجمع الحديث و أخذ عنه الإمام أحمد ابن حنبل و البخاري و مسلم و الترمذي و النسائي و غيرهم. و قيل في سبب تلقيبه «ابن راهويه» إن أباه ولد في طريق مكة فقال أهل مرو: راهويه! أي ولد في الطريق. و كان إسحاق ثقة في الحديث، قال الدارميّ: ساد إسحاق أهل المشرق و المغرب بصدقة. و قال فيه الخطيب البغدادي: اجتمع له الحديث و الفقه و الحفظ و الصدق و الورع و الزهد، و رحل إلى العراق و الحجاز و الشام و اليمن. و له تصانيف، منها «المسند- خ» الجزء الرابع منه، في دار الكتب. استوطن نيسابور و توفي بها.


الاعلام، تألیف زرکلی، جلد ۱ ،صفحه ۲۹۲


أحمد بن حرب النيسابوري الزّاهد الذي قال فيه يحيى بن يحيى: إن لم يكن من الأبدال فلا أدري من هم؟. رحل و سمع من ابن عيينة و جماعة، و كان صاحب غزو، و جهاد، و مواعظ، و مصنفات، في العلم.


شذرات الذهب، تألیف عبد الحی العکری، جلد ۳، صفحه ۱۵۷


محمَّد بن رافِع (۰۰۰- ۲۴۵ ه ۰۰۰- ۸۵۹ م) محمد بن رافع بن أبي زيد القشيري بالولاء، أبو عبد الله، النيسابورىّ: زاهد، من ثقات المحدثين. كان شيخ عصره في خراسان. روى عنه البخاري ۱۷ حديثا و مسلم ۳۶۲ حديثا.


الاعلام، تألیف زرکلی، جلد ۶، صفحه ۱۲۴

  • مصطفی جمشیدی


ثواب گفتن، نوشتن، شنیدن و خواندن یک فضیلت امیر المومنین علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


۱۰- حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق (رحمه الله)، قال: حدثنا عبد العزيز ابن يحيى البصري، قال: حدثنا محمد بن زكريا الجوهري، عن [ جعفر بن ] محمد بن عمارة، عن  أبيه، عن الصادق جعفر بن محمد، عن أبيه محمد بن علي، عن آبائه الصادقين (عليهم السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إن الله تبارك وتعالى جعل لاخي علي بن أبي طالب فضائل لا يحصي عددها غيره، فمن ذكر فضيلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر، ولو وافى القيامة بذنوب الثقلين، ومن كتب فضيلة من فضائل علي بن أبي طالب (عليه السلام) لم تزل الملائكة تستغفر له ما بقي لتلك الكتابة رسم، ومن استمع إلى فضيلة من فضائله غفر الله له الذنوب التي اكتسبها بالاستماع، ومن نظر إلى كتابة في فضائله غفر الله له الذنوب التي اكتسبها بالنظر. ثم قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): النظر إلى علي بن أبي طالب عبادة، وذكره عبادة، ولا يقبل إيمان عبد إلا بولايته والبراءة من أعدائه . وصلى الله على رسوله محمد وآله.


امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند: خداوند تعالى براى برادرم علی بن ابى طالب علیهما السلام فضائلی را قرار داده كه از كثرت و زيادى شمرده نمی‌شوند، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می‌كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می‌آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) نوشته‌اى از فضائل او را، خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می‌‏آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابى طالب علیهما السلام عبادت است، خداوند ايمان بنده‌اى را نمی‌پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش.


امالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات

  • مصطفی جمشیدی


امیر المومنین علیه السلام باب هدایت


شیخ صدوق قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ عَلِيٌّبَابُ الْهُدَى مَنْ خَالَفَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ دَخَلَ النَّارَ.


امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: امیر المومنین علیه السلام باب هدایت است؛ هر کس با او مخالفت کند، کافر است و هر کس ولایت او را انکار کند به قعر جهنم می‌رود.


محقق کتاب شیخ احمد ماحوزی در مورد سند حدیث می‌نویسد:


وسنده كالسابق حسن.


سند روایت مانند روایات قبل حسن (نیکو) است.


عقاب الاعمال، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۲۳، حدیث ۲۵، چاپ انتشارات فاروس

  • مصطفی جمشیدی

امیر المومنین علیه السلام و ندای لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على


علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه می‌نویسد:


[در جنگ احد] با رسول خدا صلی الله علیه و جز ابو دجانه انصاری، سماک بن خرشه و امیر المومنین علی و افرادی دیگر باقی نماند. هر وقت مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله می‌کردند امیر المومنین علیه السلام خودش را سپر آن حضرت می‌نمود و شر کفار را از پیامبر دور می‌کرد و آنها را به هلاكت می‌رساند تا اینکه شمشیرش شکست. نسيبه دختر کعب مازنیه نیز با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، او در همه جنگ‌ها با رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد و زخمی‌ها را مداوا می‌نمود، پسرش هم با او بود؛ وقتی خواست مانند سایرین فرار کند، مادرش بر او حمله کرد و گفت: پسرم به کجا فرار می‌کنی؟ آیا از خدا و رسولش فرار می‌کنی؟ و او را به جبهه برگرداند. مردی از دشمنان بر او حمله کرد و به شهادتش رساند، نسيبه شمشیر پسرش را برداشت و به قاتل او حمله برد و ضربتی بر ران او زد و او را به درک فرستاد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای نسیبه خدا بر تو برکت دهد. این زن سینه خود را سپر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده بود و خطر را از آن حضرت بر می‌گردانید، به طوری که جراحات بسیاری برداشت. ابن قميتة بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله کرد و می‌گفت: محمد را به من نشان دهید، نجات نیابم اگر محمد از دست من نجات یابد، ضربه‌ای بر شانه حضرت زد و فریاد کشید: به لات و عزی سوگند محمد را کشتم. در آن حال رسول خدا و مردی از مهاجران را دید که سپرش را بر پشت سر خود آویخته و در حال فرار بود؛ حضرت او را مورد خطاب قرار داده و فرمود: ای صاحب سپر، سپرت را بینداز و به سوی آتش جهنم فرار کن. او سپرش را انداخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به نسیبه فرمود: سپر را بردار. نسیبه سپر را برداشت و با مشرکین به جنگ پرداخت. رسول خدا به فرمود: مقام نسيبه بهتر از مقام فلان و فلان (ابی بکر و عمر که از جنگ فرار کردند) است. چون شمشیر امیر المومنین علیه السلام شکست به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا مرد با سلاح خود می جنگد؛ شمشیرم شکسته است. پیامبر شمشیر خود ذو الفقار را به آن حضرت داد و فرمود: با این شمشیر بجنگ. هر کس قصد پیامبر را می‌کرد امير المومنين علیه السلام با همان شمشیر شر او را از آن حضرت دور می‌کرد، و به درک می‌فرستاد. مشرکان با دیدن حیدر كرار از حمله کردن به پیامبر ناامید می‌شدند تا اینکه پیامبر به جانب کوه احد رفت و در آنجا پشت به کوه ایستاد تا جنگ از یک طرف بوده و حضرت مسلط بر آن باشد؛ چون اصحاب آن حضرت همگی فرار کرده بودند و على علیه السلام از آن حضرت دفاع می‌کرد و با مشرکان به جنگ می‌پرداخت تا اینکه در صورت، سر، سینه، شكم، دست‌ها و پاهایش نود زخم برداشت. شنیده شد که نداکننده‌ای از آسمان ندا سر داد «لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على»؛ شمشیری جز ذو الفقار و جوانمردی جز على نیست. جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: ای محمد به خدا سوگند این عمل على برادری و مواسات (برابری) است. رسول خدا او فرمود: همانا من از او هستم و او از من است و جبرئیل گفت: و من با هر دوی شما.


تفسیر قمی، تألیف علی بن ابراهیم قمی، با ترجمه فارسی جابر رضوانی، جلد ۱، صفحه ۳۳۲-۳۳۴، چاپ انتشارات بنی الزهرا علیهم السلام

  • مصطفی جمشیدی


اهل بیت علیهم السلام تنها راه شناخت توحید و خداشناسی


شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:


٩ ـ حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رحمه‌الله ، قال : حدثنا عبد الله بن جعفر الحميري ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسن بن محبوب ، عن عبد العزيز ، عن ابن أبي يعفور ، قال : قال أبو عبد الله عليه‌السلام : إن الله واحد ، أحد ، متوحد بالوحدانية ، متفرد بأمره ، خلق خلقا ففوض إليهم أمر دينه ، فنحن هم يا ابن أبي يعفور نحن حجة الله في عباده ، وشهداؤه على خلقه ، وأمناؤه على وحيه ، وخزانه على علمه ، ووجهه الذي يؤتي منه وعينه في بريته ، ولسانه الناطق ، وقلبه الواعي ، وبابه الذي يدل عليه ، ونحن العاملون بأمره ، والداعون إلى سبيله ، بنا عرف الله ، وبنا عبد الله ، نحن الأدلاء على الله ، ولولانا ما عبد الله .


ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: حقیقتا خداوند یکتا و یگانه است. به وسیله‌ی یگانه بودن، تنهاست و به وسلیه‌ی فرمان (در دستور دادن) یکتاست. مخلوقات را آفرید و کار دین را به آن‌ها سپرد و ما، همان مخلوقات هستیم. ای پسر ابی یعفور! ما حجت الهی در میان بندگان او و گواهان او در میان مخلوقاتش و مورد اعتماد بر وحی او و گنجینه‌ی او در علمش هستیم و صورت خدایی که از آن وارد می‌شوند و چشم الهی در میان بندگان او و زبان گویای الهی و قلب وسیع او (بردبار و بخشنده و مهربان) هستیم و درب خدایی که بر آن راهنمایی می‌شوند و ما به وسیله‌ی دستور خدا، کار انجام می‌دهیم و به راه او دعوت کننده می‌باشیم. خداوند به وسیله‌ی ما شناخته شده و پرستش می‌شود. ما راهنمایان مردم به خداوند هستیم. اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی‌شد.


التوحید، تالیف شیخ صدوق، صفحه ۱۵۲، حدیث ۹، چاپ دار المعرفة بیروت


بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲۶، صفحه ۲۶۰، حدیث ۳۸، چاپ دار احیاء التراث العربی


  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۳
  • مصطفی جمشیدی