حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۱۳۹ مطلب با موضوع «فضائل اهل بیت از کتب شیعه» ثبت شده است


نام امیر المومنین علیه السلام بر ساق عرش


ملا محمد جویری رضوان الله علیه از علمای شیعه می‌نویسد:


روایت کرده‌اند از عبد الله بن عباس که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرموده: اول ما خلق الله نوری بیافرید و آن دوازده هزار سال می‌گذشت و طواف می‌نمود و پاکی و یگانگی حق تعالی می‌گفت. پس آن نور را به چهار قسمت کرد و از یک قسمت عرش را بیافرید و از یک قسمت قلم را بیافرید و از یک قسمت دوزخ را و قسمت دیگر را چهار قسمت کرد و از قسمت اول عزیزتر و گرامی‌تر مرا بیافرید که رسولم و از قسمت دوم عقل را آفرید و در دل مومنان نهاد، از قسمت سوم صبر را بیافرید و از قسمت چهارم معرفت آفرید و در دل قرار داد و آنگاه فرمان آمد قلم را که بنویس بر ساق عرش لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله.


قصص الانبیاء، تالیف ملا محمد جویری، صفحه ۳

  • مصطفی جمشیدی


امیر المومنین علیه السلام پرچم هدایت


شیخ ابی جعفر برقی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


عنه، عن علي بن عبد الله، عن موسى بن سعدان، عن عبد الله بن القاسم الحضرمي، عن المفضل بن عمر، عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: قال أبو جعفر عليه السلام: ان الله عز وجل جعل عليا علما بينه وبين خلقه ليس بينه وبينهم علم غيره، فمن تبعه كان مؤمنا، ومن جحده كان كافرا، ومن شك فيه كان مشركا.


امام باقر علیه السلام فرمودند: خدای تبارک و تعالی علی علیه السلام را پرچم و نشانه‌ای میان خود و خلقش قرار داد و پرچم هدایتی جز او نیست. پس هر که از او پیروى کند، مومن و هر که او را انکار كند کافر، و هر که در او شک کند مشرک است.


المحاسن، تألیف ابی جعفر برقی، جلد ۱، صفحه ۱۷۱، چاپ المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام


بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی، جلد ۷۲، صفحه ۱۲۷، چاپ موسسه احیاء الکتب الاسلامیة


  • مصطفی جمشیدی


امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت


ابن شاذان قمی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


حدثني أحمد بن محمد [بن] الجراح ، قال : حدثني القاضي عمر بن الحسين قال : حدثني آمنة بنت أحمد بن ذهل بن سليمان الاعمش ، قالت: حدثني أبي عن أبيه ، عن سليمان بن مهران ، قال : حدثني محمد بن كثير ، قال : حدثني أبو خيثمة ، عن عبد الله بن عمر قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : بي انذرتم وبعلي بن أبي طالب عليهما السلام اهتديتم ، وقرأ «إنما أنت منذر ولكل قوم هاد» وبالحسن أعطيتم الاحسان. وبالحسين تسعدون وبه تشقون ، ألا وإن الحسين باب من أبواب الجنة ، من عاداه حرم الله عليه رائحة الجنة .


عبد الله بن عمر نقل کرده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: شما توسط من هشدار داده شده و به واسطه‌ی علی بن ابی طالب علیهما السلام هدایت شدید؛ سپس این آیه را قرائت فرمودند: «همانا تو هشدار دهنده‌ای و برای هر قومی هدایت کننده‌ای است» و آنگاه فرمودند: به واسطه‌ی حسن علیه السلام به شما احسان و نیکی عطا شد و به سبب حسين علیه السلام عده‌ای به سعادت رسیده و گروهی دچار شقاوت و گمراهی می‌شوند. آگاه باشید که حسین دری از درهای بهشت است، هر کس با او دشمنی کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌گرداند.


صد فضیلت از فضائل امیر مومنان علیه السلام به روایت عامه، ترجمه فارسی مائة منقبة، تألیف ابن شاذان قمی، صفحه ۱۸، چاپ انتشارات الرشید

  • مصطفی جمشیدی


فضائل امیر المومنین علیه السلام نزد خداوند


شیخ طبرسی رضوان الله علیه روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:


مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ  سلام الله علیه عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ أَنْزَلَهَا فِي الْقُرْآنِ أَكْثَرَ مِنْ أَنْ أُحْصِيَهَا فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ فَمَنْ أَنْبَأَكُمْ بِهَا وَ عَرَّفَهَا فَصَدِّقُوه‏.


ای گروه مردم! به راستی فضائل علی بن ابی طالب علیهما السلام نزد خداوند است و آن‌ها را در قرآن‏ نازل فرموده، و از شمار خارج است، پس هر که شما را به آن‌ها خبر داد و آگاه ساخت او را باور نموده و تصدیق کنيد.


الاحتجاج، تألیف شیخ طبرسی، جلد ۱، صفحه ۶۶

  • مصطفی جمشیدی

معجزه امام هادی علیه السلام و اسلام آوردن مسیحی


روى الطبري الشیعي رحمه الله: ٣٨٢ / ١٥ - وحدثني أبو عبد الله القمي، قال: حدثني ابن عياش، قال: حدثني أبو الحسين محمد بن إسماعيل بن أحمد الفهقلي الكاتب بسر من رأى سنة ثمان وثلاثين وثلاثمائة، قال: حدثني أبي قال: كنت بسر من رأى أسير في درب الحصاء فرأيت يزداد النصراني تلميذ بختيشوع وهو منصرف من دار موسى بن بغا، فسايرني وأفضى بنا الحديث إلى أن قال لي: أترى هذا الجدار، تدري من صاحبه ؟ قلت: ومن صاحبه ؟ قال: هذا الفتى العلوي الحجازي. يعني علي بن محمد بن الرضا عليه السلام وكنا نسير في فناء داره، قلت ليزداد: نعم فما شأنه ؟ قال: إن كان مخلوق يعلم الغيب فهو. قلت: وكيف ذلك ؟ قال: اخبرك عنه بأعجوبة لن تسمع بمثلها أبدا، ولا غيرك من الناس، ولكن لي الله عليك كفيل وراع أنك لا تحدث به عني أحدا، فإني رجل طبيب ولي معيشة أرعاها عند هذا السلطان. و بلغني أن الخليفة استقدمه من الحجاز فرقا منه لئلا ينصرف إليه وجوه الناس، فيخرج هذا الامر عنهم. يعني بني العباس. قلت: لك علي ذلك، فحدثني به وليس عليك بأس، إنما أنت رجل نصراني، لا يتهمك أحد فيما تحدث به عن هؤلاء القوم، وقد ضمنت لك الكتمان. قال: نعم، اعلمك أني لقيته منذ أيام وهو على فرس أدهم، وعليه ثياب سود، وعمامة سوداء، وهو أسود اللون، فلما بصرت به وقفت إعظاما له - لا وحق المسيح، ما خرجت من فمي إلى أحد من الناس - وقلت في نفسي: ثياب سود، ودابة سوداء، ورجل اسود، سواد في سواد في سواد، فلما بلغ إلي وأحد النظر قال: قلبك أسود مما ترى عيناك من سواد في سواد في سواد. قال أبي رحمه الله: قلت له: أجل فلا تحدث به أحدا، فما صنعت ؟ وما قلت له ؟ قال: سقط في يدي فلم أجد جوابا. قلت له: أفما ابيض قلبك لما شاهدت ؟ قال: الله أعلم. قال أبي: فلما اعتل يزداد بعث إلي فحضرت عنده، فقال: إن قلبي قد ابيض بعد سواده، وأنا أشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، وأن علي بن محمد حجة الله على خلقه وناموسه الاعلم، ثم مات في مرضه ذلك، وحضرت الصلاة عليه، رحمه الله.


طبرى شیعی ‏رحمه الله در کتاب «دلائل الامامة» از محمد بن اسماعیل نهلى و او از پدرش نقل کرده است که گفت: من در سامراء اسیر بودم روزى یزداد مسیحی شاگرد بختیشوع را دیدم که از خانه موسى بن بغا بر می‌گشت، او همراه من به راه افتاد و باهم گفتگو می‌کردیم تا به محلی رسیدیم، با دست اشاره کرد و گفت: آیا این دیوار را می‌بینی؟ آیا می‌دانى صاحب این خانه کیست؟ گفتم: خودت بگو صاحب آن چه کسی است؟ جواب داد: جوانی علوی و اهل حجاز است که علی بن محمد نام دارد و ما اکنون اطراف خانه‌‏اش راه می‌رویم. به یزداد گفتم: راجع به او چه می‌دانی؟ گفت: اگر کسی در عالم از غیب و پنهانی خبر داشته باشد او است. گفتم: از کجا می‌دانی و چگونه این مطلب را می‌گویی؟ گفت: قضیه عجیبی از او برایت تعریف می‌کنم که مثل آن را تو و دیگران نشنیده‌اید ولی خدا را وکیل و حاکم قرار می‌دهم که آن را از طرف من برای هیچ کس نقل نکنی، زیرا من طبیب هستم و خرجی زندگى من از طریق سلطان تأمین می‌شود، و شنیده‌ام که خلیفه او را از روى دشمنى از حجاز به اینجا کشانیده است که مردم به او روی نیاورند و گرد او جمع نشوند و در نتیجه سلطنت او از بین ایشان یعنى فرزندان عباس خارج نشود. گفتم: قول می‌دهم و خدا را ضامن می‌گیرم که آن را براى کسی نقل نکنم، قصه‌ات را بگو و ترسی به خود راه نده، چون تو یک نفر نصرانی هستی و نسبت به آنچه از این خانواده تعریف کنی کسی تو را متهم نمی‌کند، و مطمئن باش که من آن را کتمان خواهم کرد. گفت: بلی قضیه آن است که روزى او را ملاقات کردم در حالی که بر اسب سیاهى سوار شده بود، لباس سیاهی به تن و عمامه سیاهی بر سر گذاشته بود، چهره خود ایشان هم مایل به سیاهی شده بود، همینکه چشمم به ایشان افتاد به احترام او ایستادم، و با خود بدون آنکه از دهان من مطلبی خارج شود و کسی از من حرفی بشنود، به حق حضرت مسیح علیه السلام فقط در ضمیر خود گذراندم که گفتم: لباس او سیاه، عمامه او سیاه، مرکب او سیاه، و خودش سیاه، سیاهی در سیاهی در سیاهی. همین که به من رسید به تندی به من نگاهی کرد و فرمود: قلب تو سیاه‏‌تر است از آنچه چشمان تو مشاهده کرد که سیاهی در سیاهی در سیاهی گفتی.

اسماعیل (راوی) گفت: به او گفتم: بعد از آن چه کردی و به او چه جواب دادی؟ گفت: از شنیدن کلام آن حضرت متحیر و سرگردان در جای خود بی‌حرکت ماندم و نتوانستم هیچگونه پاسخی دهم. به او گفتم: آیا قلبت از مشاهده این معجزه و کرامت، نورانی و سفید نشد؟ جواب داد: خدا می‌داند.

اسماعیل در دنباله داستان گفت: هنگامى که یزداد مریض و ناتوان گردید کسی را به سوی من فرستاد، و من نزد او حاضر شدم، به من گفت: بدان قلب من بعد از آن تاریکی و سیاهی که داشت به برکت امام هادی علیه السلام روشن و سفید گردید و اکنون شهادت می‌‏دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده او است، و حضرت علی بن محمد علیهما السلام حجت خداوند بر بندگانش و ناموس بزرگ پروردگار است. سپس در همان بیماری دنیا را وداع گفت، و من در نمازی که بر او خواندند شرکت کردم؛ رحمت خدا بر او باد.


دلائل الامامة، تألیف طبری شیعی، صفحه ۴۱۸-۴۲۰


  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۹
  • مصطفی جمشیدی