حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۴۸)


(٩٤١) الغِيبَةُ آيَةُ المُنٰافِقِ

بدگویی، نشانه‌ی دورویی است.


(٩٤٢) السِّلْمُ ثَمَرةُ ااحِلْمِ

نرمخویی، نتیجه بردباری است.


(٩٤٣) الرِّفْقُ يُؤَدِّي السِّلْمِ

نرمخویی، کار را به آشتی می‌کشاند.


(٩٤٤) التَّجُوعُ أَدْوُ الدَّوٰاءِ

کمخوری، سودمندترین داروها است.


(٩٤٥) الشَّبَعُ يُكْثِرُ الأَدْوٰآءُ 

پرخوری، دردها را بسیار کند.


(٩٤٦) الْإِسْتِغْفٰارُ دَوَاءُ الذُّنُوبِ

طلب آمرزش، داروی گناهان است.


(٩٤٧) السَّخَـٰآءُ سَتْرُ العُيُوبِ

بخشش، پوشنده‌ی عیوب است.


(٩٤٨) الكَرَمُ أَفْضَلُ الشِّيَمِ

بخشندگی، بالاترین روش‌ها است.


(٩٤٩) الْإِيثٰارُ أَشْرَفُ الكَرَمِ

از خودگذشتگی، شریف‌ترین کرامت‌ها است.


(٩٥٠) الْإِخْلٰاصُ أَعْليٰ الْإِيمٰانِ

اخلاص، بالاترین ایمان است.


(٩٥١) الْإِيثٰارُ أَفْضَلُ الإِحْسٰانِ

از خودگذشتگی، برترین بخشش‌ها است.


(٩٥٢) الخَيْرُ لٰا يَفْنَيٰ

خوبی، نابود نمی‌شود.


(٩٥٣) الشَّرُّ يُعٰاقَبْ عَلَيْهِ و يُخْزيٰ

بدی، کیفر و رسوایی می‌آورد.


(٩٥٤) الأَعْمٰالُ ثِمٰارُ النِّيّٰاتِ

کارها، نتیجه‌ی نیت‌ها هستند.


(٩٥٥) الدُّنْيٰا مَصْرَعُ العُقُولِ

دنیا جای در افتادن خردها است.


(٩٥٦) الشَّهَوٰاتُ تَسْتَرِقُّ الجَهُولَ

شهوات، اسیر کننده‌ی نادان هستند.


(٩٥٧) الإِنْصٰافُ زَيْنُ الْإِمْرَةِ

انصاف، زینت حکومت است.


(٩٥٨) العَفْوُ زَكٰاةُ القُدْرَةِ

گذشت، زکات توانایی است.


(٩٥٩) المَوْعِظَةُ نَصِيحَةُ شَـٰافِيةٌ

پند و اندرز، شفاء دهنده [دردها] است.


(٩٦٠) الفِكْرُ مِرٰآةٌ صٰافِيَةٌ

اندیشه، آینه‌ی شفاف و روشن است.

  • ۰ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۲۰
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


پنجم رجب


شهادت ابن سکیت رحمه الله


یعقوب بن اسحاق معروف به ابن سکیت از بزرگان امامیه در شب دوشنبه ۵ رجب سال ۲۴۴ هجری قمری به دستور متوکل عباسی به خاطر تشیع به شهادت رسید و در سامرا دفن شد در حالی که از سن او ۵۸ سال می‌گذشت.


ابن سکیت خوزستانی از آبادی‌های دورق از اطراف اهواز بود. گفته شده چون زیاد ساکت بوده به او ابن سکیت می‌گفتند. نجاشی می‌گوید: یعقوب بن اسحاق السکیت، ابو یوسف، از نزدیکان امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و از امام جواد علیه السلام روایات و مسائل را نقل کرده است. او از بزرگان علم عربیت و لغت و ثقه‌ای راستگو بود و دارای کتاب‌هایی است.


علت شهادت


متوکل عباسی ابن سکیت را ملزم نموده بود که تأدیب دو فرزندش معتز و مؤید را عهده‌دار شود. یک روز به او گفت: آیا دو فرزند من نزد تو محبوب‌ترند یا امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)؟ ابن سکیت گفت: به خدا قسم قنبر خادم حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام بهتر است از تو و از دو فرزندت. متوکل دستور داد زبان او را از پشت سر خارج نمایند، و با این جنایت او به شهادت رسید. بعضی گفته اند ضرباتی به شکم آن بزرگوار وارد کردند تا شهید شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۸-۱۸۹

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۳
  • مصطفی جمشیدی

وصایای اخلاقی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیر المومنین به نقل از کتاب شریف تحف العقول (۱۲)


يا علي ثلاثة تحت ظل العرش يوم القيامة: رجل أحب لاخيه ما أحب لنفسه. ورجل بلغه أمر فلم يتقدم فيه ولم يتأخر حتى يعلم أن ذلك الامر لله رضى أو سخط. ورجل لم يعب أخاه بعيب حتى يصلح ذلك العيب من نفسه، فإنه كلما أصلح من نفسه عيبا بدا له منها آخر، وكفى بالمرء في نفسه شغلا.


ای علی! سه گروه در روز قیامت در سایه عرش الهی قرار می‌گیرند: کسی که برای برادرش بپسندد آنچه را برای خود می‌پسندد، و کسی که با امری مواجه شود و قدم از قدم بر ندارد تا آنکه بداند آن امر با مورد رضای خداست یا نه، و کسی که از برادر خود عیبی نگیرد تا آنکه آن را در خود اصلاح نماید، چرا که وقتی عیب خود را اصلاح کند عیبی دیگر بر او فاش شود [به عیب دیگری پی می‌برد و در پی رفع آن بر می‌آید] شخص را همان بس که به [رفع عيوب] خود بپردازد [و فرصتی برای پرداختن به عیوب دیگران نیابد].


ارمغان حکمت از خاندان عصمت، ترجمه تحف العقول عن آل رسول، تألیف ابن شعبه حرانی، ترجمه محمد مهدی سازندگی، صفحه ۲١-۲۲

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۴۴
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


سوم رجب


شهادت امام هادی علیه السلام


شهادت اما علی النقی علیه السلام در سال ۲۵۴ هجری قمری بنا بر مشهور در سن ۴۱ سالگی بوده است. مرحوم کلینی شهادت آن حضرت را در ۲۶ جمادی الاخر نقل فرموده است. مشهور این است که آن حضرت ۶ یا ۸ سال و ۵ ماه داشت که پدر بزرگوار ایشان جواد الائمه علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امام آن وجود شریف ۳۳ سال بود. ایام حیات امام هادی علیه السلام مصادف بود با خلافت به ناحق مأمون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز لعنت الله علیهم؛ و آخر الأمر معتز آن حضرت را با زهر شهید کرد. مدت عمر مبارک آن حضرت ۴۱ سال و چند ماه بود. ۱۳ سال در مدینه اقامت فرمودند و بقیه ایام امامت خویش را به اجبار متوکل در سامرا بودند. حاکم مدینه به متوکل نوشت که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است علی بن محمد علیهما السلام را از این دیار بیرون ببر که همه را مطیع خود ساخته است. در مدینه اسباب اذیت و اضرار به آن حضرت را به دستور متوکل زیاد کردند، تا زمانی که آن حضرت را به سامرا بردند و جسارت‌ها کردند، تا اینکه معتز آن حضرت را شهید کرد. امام عسکری علیه السلام غسل و کفن و نماز بر آن حضرت را انجام داد، و بعداً در ظاهر این امورات توسط دیگران انجام شد و ایشان را در منزل خود در مکان فعلی حرم مطهر دفن نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۸۶-۱۸۷

  • ۰ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۳۷
  • مصطفی جمشیدی

معجزه امام هادی علیه السلام و اسلام آوردن مسیحی


طبرى شیعی ‏رحمه الله در کتاب «دلائل الامامة» از محمد بن اسماعیل نهلى و او از پدرش نقل کرده است که گفت: من در سامراء اسیر بودم روزى یزداد مسیحی شاگرد بختیشوع را دیدم که از خانه موسى بن بغا بر می‌گشت، او همراه من به راه افتاد و باهم گفتگو می‌کردیم تا به محلی رسیدیم، با دست اشاره کرد و گفت: آیا این دیوار را می‌بینی؟ آیا می‌دانى صاحب این خانه کیست؟ گفتم: خودت بگو صاحب آن چه کسی است؟ جواب داد: جوانی علوی و اهل حجاز است که علی بن محمد نام دارد و ما اکنون اطراف خانه‌‏اش راه می‌رویم. به یزداد گفتم: راجع به او چه می‌دانی؟ گفت: اگر کسی در عالم از غیب و پنهانی خبر داشته باشد او است. گفتم: از کجا می‌دانی و چگونه این مطلب را می‌گویی؟ گفت: قضیه عجیبی از او برایت تعریف می‌کنم که مثل آن را تو و دیگران نشنیده‌اید ولی خدا را وکیل و حاکم قرار می‌دهم که آن را از طرف من برای هیچ کس نقل نکنی، زیرا من طبیب هستم و خرجی زندگى من از طریق سلطان تأمین می‌شود، و شنیده‌ام که خلیفه او را از روى دشمنى از حجاز به اینجا کشانیده است که مردم به او روی نیاورند و گرد او جمع نشوند و در نتیجه سلطنت او از بین ایشان یعنى فرزندان عباس خارج نشود. گفتم: قول می‌دهم و خدا را ضامن می‌گیرم که آن را براى کسی نقل نکنم، قصه‌ات را بگو و ترسی به خود راه نده، چون تو یک نفر نصرانی هستی و نسبت به آنچه از این خانواده تعریف کنی کسی تو را متهم نمی‌کند، و مطمئن باش که من آن را کتمان خواهم کرد. گفت: بلی قضیه آن است که روزى او را ملاقات کردم در حالی که بر اسب سیاهى سوار شده بود، لباس سیاهی به تن و عمامه سیاهی بر سر گذاشته بود، چهره خود ایشان هم مایل به سیاهی شده بود، همینکه چشمم به ایشان افتاد به احترام او ایستادم، و با خود بدون آنکه از دهان من مطلبی خارج شود و کسی از من حرفی بشنود، به حق حضرت مسیح علیه السلام فقط در ضمیر خود گذراندم که گفتم: لباس او سیاه، عمامه او سیاه، مرکب او سیاه، و خودش سیاه، سیاهی در سیاهی در سیاهی. همین که به من رسید به تندی به من نگاهی کرد و فرمود: قلب تو سیاه‏‌تر است از آنچه چشمان تو مشاهده کرد که سیاهی در سیاهی در سیاهی گفتی.


اسماعیل (راوی) گفت: به او گفتم: بعد از آن چه کردی و به او چه جواب دادی؟ گفت: از شنیدن کلام آن حضرت متحیر و سرگردان در جای خود بی‌حرکت ماندم و نتوانستم هیچگونه پاسخی دهم. به او گفتم: آیا قلبت از مشاهده این معجزه و کرامت، نورانی و سفید نشد؟ جواب داد: خدا می‌داند.


اسماعیل در دنباله داستان گفت: هنگامى که یزداد مریض و ناتوان گردید کسی را به سوی من فرستاد، و من نزد او حاضر شدم، به من گفت: بدان قلب من بعد از آن تاریکی و سیاهی که داشت به برکت امام هادی علیه السلام روشن و سفید گردید و اکنون شهادت می‌‏دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده او است، و حضرت علی بن محمد علیهما السلام حجت خداوند بر بندگانش و ناموس بزرگ پروردگار است. سپس در همان بیماری دنیا را وداع گفت، و من در نمازی که بر او خواندند شرکت کردم؛ رحمت خدا بر او باد.


متن عربی روایت: ٣٨٢ / ١٥ - وحدثني أبو عبد الله القمي، قال: حدثني ابن عياش، قال: حدثني أبو الحسين محمد بن إسماعيل بن أحمد الفهقلي الكاتب بسر من رأى سنة ثمان وثلاثين وثلاثمائة، قال: حدثني أبي قال: كنت بسر من رأى أسير في درب الحصاء فرأيت يزداد النصراني تلميذ بختيشوع وهو منصرف من دار موسى بن بغا، فسايرني وأفضى بنا الحديث إلى أن قال لي: أترى هذا الجدار، تدري من صاحبه ؟ قلت: ومن صاحبه ؟ قال: هذا الفتى العلوي الحجازي. يعني علي بن محمد بن الرضا عليه السلام وكنا نسير في فناء داره، قلت ليزداد: نعم فما شأنه ؟ قال: إن كان مخلوق يعلم الغيب فهو. قلت: وكيف ذلك ؟ قال: اخبرك عنه بأعجوبة لن تسمع بمثلها أبدا، ولا غيرك من الناس، ولكن لي الله عليك كفيل وراع أنك لا تحدث به عني أحدا، فإني رجل طبيب ولي معيشة أرعاها عند هذا السلطان. و بلغني أن الخليفة استقدمه من الحجاز فرقا منه لئلا ينصرف إليه وجوه الناس، فيخرج هذا الامر عنهم. يعني بني العباس. قلت: لك علي ذلك، فحدثني به وليس عليك بأس، إنما أنت رجل نصراني، لا يتهمك أحد فيما تحدث به عن هؤلاء القوم، وقد ضمنت لك الكتمان. قال: نعم، اعلمك أني لقيته منذ أيام وهو على فرس أدهم، وعليه ثياب سود، وعمامة سوداء، وهو أسود اللون، فلما بصرت به وقفت إعظاما له - لا وحق المسيح، ما خرجت من فمي إلى أحد من الناس - وقلت في نفسي: ثياب سود، ودابة سوداء، ورجل اسود، سواد في سواد في سواد، فلما بلغ إلي وأحد النظر قال: قلبك أسود مما ترى عيناك من سواد في سواد في سواد. قال أبي رحمه الله: قلت له: أجل فلا تحدث به أحدا، فما صنعت ؟ وما قلت له ؟ قال: سقط في يدي فلم أجد جوابا. قلت له: أفما ابيض قلبك لما شاهدت ؟ قال: الله أعلم. قال أبي: فلما اعتل يزداد بعث إلي فحضرت عنده، فقال: إن قلبي قد ابيض بعد سواده، وأنا أشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، وأن علي بن محمد حجة الله على خلقه وناموسه الاعلم، ثم مات في مرضه ذلك، وحضرت الصلاة عليه، رحمه الله.


دلائل الامامة، تألیف طبری شیعی، صفحه ۴۱۸-۴۲۰


  • ۰ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۱۲
  • مصطفی جمشیدی