حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

تقویم شیعه


هشتم شوال


مرگ عبد الملک بن مروان


در سال ۸۶ هجری قمری عبد الملک بن مروان سفاک بخیل، در دمشق به هلاکت رسید، و بعضی ۱۵ شوال را ذکر کرده‌اند. این در حالی بود که ۲۱ سال و ۶ ماه خلافت را غصب کرده بود. او پیش از سلطنت پیوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می‌نمود و او را حمامة المسجد (کبوتر مسجد) میگفتند! وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را بر هم نهاد و گفت: اسلام علیک هذا فراق بيني و بينک: «خداحافظ، این آغاز جدایی بین من و توست»!!


بیماری او که سخت شد طبیب گفت: اگر آب بخورد می‌میرد. ولی تشنگی بر او غالب شد و از پسرش ولید آب طلبید. او گفت: اگر آب بیاشامی خواهی مرد! عبد الملک به دخترش التماس کرد که آب بدهد، اما وليد پسرش مانع شد. عبد الملک گفت: بگذار به من آب بدهند، و گرنه تو را از ولیعهدی خلع می‌کنم، ولید اجازه داد و عبد الملک آب خورد و مرد.


از بزرگ‌ترین جنایات او به شهادت رساندن امام زین العابدین علیه السلام و مسلط کردن حجاج ثقفی لعنت الله علیه بر شیعیان امیر المومنین علیه السلام بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۰۸-۳۰۹

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۵
  • مصطفی جمشیدی


مخالف اهل بیت علیهم السلام از حزب ابلیس است!!! (به روایت اهل تسنن)


ابن حجر مکی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعه نوشته است می‌نویسد:


وَفِي رِوَايَة صححها الْحَاكِم على شَرط الشَّيْخَيْنِ النُّجُوم أَمَان لأهل الأَرْض من الْغَرق وَأهل بَيْتِي أَمَان لأمتي من الِاخْتِلَاف فَإِذا خالفتها قَبيلَة من الْعَرَب اخْتلفُوا فصاروا حزب إِبْلِيس.


در روایتی که حاکم نیشابوری آن را بنا بر شرایط دو شیخ (بخاری و مسلم) صحیح می‌داند آمده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ستارگان موجب امان زمینیان از غرق شدن هستند و اهل بیت من موجب امان امتم از تفرقه می‌باشند؛ پس هر گاه گروهی با ایشان مخالفت کند آن گروه در شمار حزب ابلیس قرار می‌گیرد.


الصواعق المحرقة، تألیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۴۴۵، چاپ موسسه الرسالة

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۵۶
  • مصطفی جمشیدی

اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها


دوم: اصل


شیخ کشی در رجال خود، روایت کرده از ابی حامد بن ابراهیم مراغی که گفت: نوشت ابو جعفر بن احمد بن جعفر قمی عطار: «نبود از برای او ثالثی در زمین در قرب به «اصل» و توصیف نمود ما را برای صاحب ناحیه؛ جواب بیرون آمد که واقف شدم بر آنچه وصف کردی به آن، ابا حامد را که خدایش عزیز کند به طاعت خود. فهمیدیم حالتی را که بر آن حالت است که به اتمام رساند خداوند آن را برای او به احسن از آن و خالی ندارد او را از تفضل خود بر او، خداوند ولی او باشد، بر او باد بیشتر سلام و مخصوصه تو را.» ابو حامد گفت: «این در رقعه‌ای طولانی بوده و در آن امر و نهی بود به سوی برادرزاده کثیر. در رقعه مواضعی بود که آن را مقراض کرده بودند و داده شد رقعه، به هیأت خود به علان بن حسن رازی.»


نوشت مردی از اجله برادران ما که او را می‌نامیدند حسن بن نضر، آنچه را که بیرون آمده بود در حق ابی حامد، فرستاد او را به سوی پسرش، ظاهر آن است که مراد از «اصل» و صاحب ناحیه و صاحب توقیع، امام عصر علیه السلام باشد.


روایت کلینی از حسن بن نضر


حسن بن نضر، همان است که شیخ کلینی، در باب مولد آن جناب علیه السلام روایت کرده از سعد بن عبد الله که گفت: حسن بن نضر و ابو صدام و جماعتی، بعد از وفات حضرت امام حسن علیه السلام سخن گفتند در باب آنچه در دست وکلا است و اراده کردند که فحص کنند در باب حجت زمان. پس حسن بن نصر به نزد ابو صدام آمد و گفت: «من اراده دارم که حج کنم.» ابو صدام به او گفت: «حج را در این سال تأخیر بینداز!» حسن گفت که: «من در خواب هراسان می‌شوم، یعنی خواب هولناک می‌بینم و ناچارم از بیرون رفتن.» و به احمد بن یعلی بن حماد وصیت کرد و از برای ناحیه، مالی به او داد و گفت: از دست خود بیرون مکن مگر بعد از تبین امر.» حسن گفت: من چون وارد بغداد شدم، خانه‌ای کرایه کردم و در آن خانه آمدم؛ پس بعضی از وکلا، جامه‌ای چند و قدری اشرفی نزد من آورده، گذاشت. من به او گفتم: «این چه چیز است؟» گفت: «همان است که می‌بینی.» پس دیگری مثل آن آورد و دیگری، تا آنکه خانه پر شد. آنگاه احمد بن اسحاق با تمام آنچه نزد او بود، آمد. تعجب کردم و متفکر ماندم. پس وارد شد بر من رقعه آن مرد، یعنی حضرت صاحب علیه السلام که چون از روز، فلان قدر بگذرد آنچه با تو است حمل کن، یعنی بردار و متوجه سر من رأی (سامرا) شو. پس برداشتم آنچه نزد من بود و رحلت (سفر) نمودم و در راه شصت نفر دزد بودند که قافله را برهنه می کردند. من گذشتم و خداوند مرا نجات داد از آن. پس وارد سامره شدم و فرود آمدم و رقعه به من رسید که: «آنچه با تو است بردار و بیاور!» من آن‌ها را در سله‌های حمال‌ها گذاشتم، چون به دهلیز خانه رسیدم، غلام سیاهی را دیدم که ایستاده. به من گفت: «تو حسن بن نضری؟» گفتم: «آری!» گفت: «داخل خانه شو!» و من داخل خانه شدم و سله‌های حمال‌ها را خالی کردم. در کنج خانه، نان بسیاری دیدم. به هر یک از حمال‌ها یک قرص نان دادم. بیرون رفتند. اطاقی را دیدم که پرده بر آن آویخته بود و از آنجا مرا کسی ندا کرد که: «ای حسن بن نضر! خدای را حمد کن بر آنچه بر تو منت گذاشت؛ شک مکن که شیطان می‌خواهد تو شک کنی.» دو جامه برای من بیرون فرستاد و فرمود: «بگیر این را ! پس زود است که محتاج شوی به آن دو.» من آن دو جامه را گرفتم و بیرون آمدم. سعد بن عبد الله گفت: «حسن برگشت و در ماه رمضان فوت شد و در آن دو جامه، او را دفن کردند.»


ظاهراً خبر اول متعلق است به حضرت امام حسن علیه السلام .


در کتب رجالیه، مذکور است که مراد از «اصل» امام است و به همین خبر استشهاد نمودند. گویا معین نشد که خبر، متعلق به کدام یک از ایشان است، لکن در اراده امام، از آن سخنی نیست و وجه بودن امام عصر علیه السلام یا هر امامی، اصل ظاهر است، چه ایشانند اصل هر علم و خیر و برکت و فیض، هیچ حقی در دست احدی نیست مگر آنکه منتهی شود لابد به ایشان و نعمتی به احدی نمی‌رسد مگر به سبب ایشان و مرجع و ملاذ عبادند در دنیا و برزخ و آخرت. مقصود اصلیند از خلقت جمیع عوالم علویه و سفلیه.


نجم ثاقب، تالیف میرزای نوری، جلد ۱، صفحه ۸۶-۸۸، چاپ انتشارات کتاب جمکران

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۵۳
  • مصطفی جمشیدی


پاداش انتظار فرج در عصر غیبت


علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:


و در حدیث معتبر دیگر از حضرت علی بن الحسين صلوات الله عليهما منقول است که آن حضرت فرمود که ممتد و دراز خواهد شد غیبت امام دوازدهم از اوصیای رسول خدا صلوات الله عليه و آله، به درستی که اهل زمان غیبت آن حضرت که قائل به امامت او باشند و انتظار ظهور او کشند بهترین اهل هر زمانی خواهند بود؛ زیرا که حق تعالی به ایشان عطا فرموده است از عقول و افهام و معرفت و شناسایی، آن قدر که غیبت نزد ایشان به منزله مشاهده گردیده است و ایشان را در آن زمان ثواب جماعتی باشد که در زمان حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله در پیش روی آن حضرت با دشمنان او جهاد می‌کردند به شمشیر. ایشانند صاحبان اخلاص به حقیقت و ایشانند شیعیان ما به راستی و ایشانند خوانندگان مردم به دین خدا در پنهان و آشکارا و فرمود که انتظار فرج کشیدن بهترین فرجها است. و در احادیث معتبره وارد شده است که هر که اعتقاد به امامت صاحب الامر عليه السلام داشته باشد و انتظار فرج آن حضرت کشد به منزله کسی است که در زیر علم آن حضرت باشد، بلکه به منزله کسی است که در میان خیمه آن حضرت باشد، بلکه به منزله کسی است که در خون خود دست و پا زند در جهاد فی سبيل الله.


کتاب رجعت، تألیف علامه مجلسی، صفحه ۲۲۱، چاپ انتشارات دلیل ما


اللهم عجل لولیک الفرج

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۳۸
  • مصطفی جمشیدی


علم امیر المومنین علیه السلام به تمام اتفاقات آینده (به روایت اهل تسنن)


عبد الرزاق صنعانى، از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:


۲۹۷۰- عَنْ مَعْمَرٍ ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ ، قَالَ شَهِدْتُ عَلِيًّا وَهُوَ يَخْطُبُ وَيَقُولُ : سَلُونِي فَوَاللَّهِ لَا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا حَدَّثْتُكُمْ بِهِ وَسَلُونِي عَنْ كِتَابِ اللَّهِ ، فَوَاللَّهِ مَا مِنْ آيَةٍ إِلَّا وَأَنَا أَعْلَمُ بِلَيْلٍ نَزَلَتْ أَمْ بِنَهَارٍ وَأَمْ فِي سَهْلٍ ، أَمْ فِي جَبَلٍ .


ابو طفيل (رضوان الله علیه) گفت: شاهد بودم که علی (علیه السلام) خطبه می‌خواند و می‌فرمود: از من بپرسید، به خدا سوگند! از هر چه که تا روز قیامت به وجود می‌آيد و اتفاق می‌افتد، سوال نمی‌کنید، مگر اینکه تمام آن‌ها را پاسخ می‌گویم. از کتاب خدا بپرسید؛ به خدا سوگند! هیچ آیه‏‌ای نازل نشده است؛ مگر اینکه از همه‌ی شما داناترم که شب نازل شده است يا روز، در صحرا نازل شده است يا در کوه‏.


تفسیر عبد الرزاق، جلد ۳، صفحه ۲۳۴، چاپ دار الكتب العلمية

  • ۰ نظر
  • ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۹
  • مصطفی جمشیدی