حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات


راهزنان دین !!!


ثقة الاسلام کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:


۳- علي بن إبراهيم، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، ومحمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن فضال جميعا، عن أبي جميلة، عن خالد بن عمار، عن سدير قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام وهو داخل وأنا خارج وأخذ بيدي، ثم استقبل البيت فقال: يا سدير إنما أمر الناس أن يأتوا هذه الأحجار فيطوفوا بها ثم يأتونا فيعلمونا ولايتهم لنا وهو قول الله: " وإني لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى " - ثم أومأ  بيده إلى صدره - إلى ولايتنا. ثم قال: يا سدير فأريك الصادين عن دين الله، ثم نظر إلى أبي حنيفة وسفيان الثوري في ذلك الزمان وهم حلق في المسجد، فقال: هؤلاء الصادون عن دين الله بلا هدى من الله ولا كتاب مبين، إن هؤلاء الأخابث لو جلسوا في بيوتهم فجال الناس فلم يجدوا أحدا يخبرهم عن الله تبارك وتعالى وعن رسوله صلى الله عليه وآله حتى يأتونا فنخبرهم عن الله تبارك وتعالى وعن رسوله صلى الله عليه وآله.


سدیر صیرفی گفت: امام باقر علیه السلام با اشاره به مردمی که طواف می‌کردند به من فرمود: ای سدیر اين مردم تنها به این امر شدند تا دور این سنگ‌ها طواف کنند و آنگاه نزد ما بیایند و ولایتشان را نسبت به ما اعلام دارند که خداوند می‌فرمايد: «و من بسیار آمرزنده‌ام برای کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح به جای آورد و سپس هدایت شود». منظور از «هدایت شود» ولایت ما اهل بیت است. ای سدیر اکنون راهزنان دین خدا را به تو نشان می‌دهم. آنگاه حضرت به ابو حنیفه و سفیان ثوری که در مسجد با اصحابشان حلقه زده بودند نگاه کرده و فرمود: اینان راهزنان راه دین خدا هستند بدون اینکه هدایتی از جانب خدا به همراه داشته باشند و یا کتاب روشنی؛ اگر اين خبیث‌ها در خانه‌هایشان می‌نشستند، مردم متحیر می‌گشتند و وقتی کسی را نمی‌یافتند تا از خدا و رسول صلی الله علیه و آله او به ایشان خبر دهد، نزد ما می‌آمدند تا آن‌ها را خبر دهیم.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، باب ١۵۳، حدیث ۳، صفحه ۲۴۶، چاپ منشورات الفجر

  • ۰ نظر
  • ۱۶ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۳
  • مصطفی جمشیدی


وحشت و تعجب و بهت ذهبی از تعداد طرق حدیث غدیر


ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتاب تذکرة الحفاظ می‌نویسد:


رأيت مجلدا من طرق الحديث لابن الجرير فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق.


جلدی از کتاب ابن جریر طبری در مورد طرق و اسناد غدیر دیدم و وحشت زده و شگفت زده شدم از این همه طریق برای حدیث غدیر.


تذکرة الحفاظ، تالیف ذهبی، جلد ۲، صفحه ۷۱۴، چاپ دار الکتب العلمیة


و در کتاب سیر اعلام النبلاء می‌نویسد:


جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک.


ابن جریر طبری طرق حدیث غدیر خم را در چهار جلد جمع کرده است، بعضی از این‌ها را دیدم و مبهوت ماندم و عقل از سرم پرید و این همه روایات متعدد دیدم و یقین پیدا کردم که این حدیث غدیر اتفاق افتاده است.


سیر اعلام النبلاء، تالیف ذهبی، جلد ۱۴، صفحه ۲۷۷، چاپ موسسه الرسالة


  • ۰ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۳
  • مصطفی جمشیدی


عاقبت منکر غدیر و نفرین امیر المومنین علیه السلام بر او (به روایت اهل تسنن)


عبد الحمید بن هبة الله بن ابی الحدید از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


و ذكر جماعة من شيوخنا البغداديين أن عدة من الصحابة و التابعين و المحدثين كانوا منحرفين عن علي ع قائلين فيه السوء و منهم من كتم مناقبه و أعان أعداءه ميلا مع الدنيا و إيثارا للعاجلة فمنهم أنس بن مالك. ناشد علي ع الناس في رحبة القصر أو قال رحبة الجامع بالكوفة أيكم سمع رسول الله ص يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقام اثنا عشر رجلا فشهدوا بها و أنس بن مالك في القوم لم يقم فقال له يا أنس ما يمنعك أن تقوم فتشهد و لقد حضرتها فقال يا أمير المؤمنين كبرت و نسيت فقال اللهم إن كان كاذبا فارمه بها بيضاء لا تواريها العمامة قال طلحة بن عمير فو الله لقد رأيت الوضح به بعد ذلك أبيض بين عينيه. و روى عثمان بن مطرف أن رجلا سأل أنس بن مالك في آخر عمره عن علي بن أبي طالب فقال إني آليت ألا أكتم حديثا سئلت عنه في علي بعد ذاك رأس المتقين يوم القيامة سمعته و الله من نبيكم.


برخی از مشایخ بغدادی ما ذکر کرده‌اند که عده‌ای از صحابه و تابعین و محدثان راهشان از امیر المومنین علی (علیه السلام) جدا بود و به ایشان نظر بد داشتند و بعضی از آن‌ها مناقب ایشان را پنهان می‌کردند و به خاطر عشقشان به دنیا و ترجیح آن، دشمنیشان را اعلان می‌کردند که یکی از ایشان انس بن مالک بود. روزی امام علی (علیه السلام) در رحبه فرمود: چه کسانی شنیده‌اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه؟ دوازده نفر برخاستند و شهادت دادند ولی انس بن مالک برنخاست. امیر المومنین به او گفت: چه چیز مانع شد که برخیزی و شهادت دهی در حالی که در آن واقعه حاضر بودی؟ انس گفت: ای امیر المومنین پیر شدم و فراموش کردم. امیر المومنین فرمود: خدایا اگر دروغ می‌گوید او را به پیسی دچار کن که عمامه‌اش هم نتواند آن را بپوشاند! و طلحه بن عمیر می‌گوید: به خدا سوگند من به وضوح دیدم که بعد از آن بین دو چشمش سفید شد! عثمان بن مطرف روایت کرده است که فردی در آخر عمر انس بن مالک از وی در باره امیر المومنین (علیه السلام) پرسید، انس گفت: من عهد کردم که پس از روز رحبه، اگر کسی درباره علی (علیه السلام) از من پرسید چیزی را کتمان نکنم. به خدا سوگند از پیامبر شما شنیدم که می‌گفت: علی (علیه السلام) در روز قیامت راس پرهیزگاران است.


شرح نهج البلاغة، تالیف ابن ابی الحدید، جلد ۴، صفحه ۷۴، چاپ دار الکتب العلمیة

  • ۰ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۰
  • مصطفی جمشیدی


رسواسازی معاویه در سرزمین منا و استناد به حدیث غدیر توسط امام حسین علیه السلام


علامه امینی رضوان الله علیه در کتاب شریف الغدیر می‌نویسد:


ذكر التابعي الكبير أبو صادق سليم بن قيس الهلالي في كتابه جملا ضافية حول شدة نكير معاوية بن أبي سفيان على شيعة أمير المؤمنين عليه السلام ومواليه بعد شهادته ثم قال. فلما كان قبل موت معاوية بسنتين حج الحسين بن علي عليهما السلام ، وعبد الله بن عباس ، وعبد الله بن جعفر ، فجمع الحسين بني هاشم رجالهم ونسائهم ومواليهم وشيعتهم من حج منهم ومن لم يحج ومن الأنصار ممن يعرف الحسين وأهل بيته ثم لم يترك أحدا حج ذلك العام من أصحاب رسول الله ومن التابعين من الأنصار المعروفين بالصلاح والنسك إلا جمعهم واجتمع عليه بمنى أكثر من سبعمائة رجل وهم في سرادقه عامتهم من التابعين ونحو من مائتي رجل من أصحاب النبي فقام فيهم فحمد الله وأثنى عليه ثم قال : أما بعد : فإن هذا الطاغية قد صنع بنا وبشيعتنا ما علمتم ورأيتم وشهدتم وبلغكم وإني أريد أن أسألكم عن شيء فإن صدقت فصدقوني وإن كذبت فكذبوني واسمعوا مقالتي ، واكتبوا قولي ، ثم أرجعوا إلى أمصاركم وقبائلكم ومن ائتمنتموه من الناس ووثقتم به فادعوه إلى ما تعلمون من حقنا فإنا خاف أن يدرس هذا الحق ويذهب ويغلب والله متم نوره ولو كره الكافرون ، وما ترك شيئاً مما أنزل الله في القرآن فيهم إلا تلاه وفسره ولا شيئاً مما قاله رسول الله صلى الله عليه وسلم في أبيه وأمه ونفسه وأهل بيته إلا رواه وكل ذلك يقولون : أللهم نعم قد سمعنا وشهدنا. ويقول التابعون : أللهم نعم قد حدثني به من أصدقه وآتمنه من الصحابة ـ إلى أن قال ـ : قال (ع) : أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله نصبه يوم غدير خم فنادى له بالولاية وقال : ليبلغ الشاهد الغايب؟ قالوا : أللهم نعم. الحديث وفيه طرف مما تواترت أسانيده من فضايل أمير المؤمنين عليه السلام ، فراجع.


تابعی کبیر جناب سلیم بن قیس هلالی رضوان الله علیه گوید: دو سال قبل از مرگ معاویه حضرت امام حسین علیه السلام به همراه عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر و عده زیادی از انصار و بنی هاشم عازم حج شد. جمعیتی بالغ بر هفتصد نفر از مردان در محضر آن جناب جمع شدند که همگی از تابعین بودند و نیز جمعیتی بالغ بر دویست تن از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که همگان در منا و در اقامتگاه آن حضرت حضور یافتند. امام حسین علیه السلام پس از حمد و ثنای خدا فرمود: همانا این ستمکار سرکش (معاویه) ظلم‌های بسیاری را بر ما وارد ساخته و همگان نیز از آن مطلع‌اند. اکنون من از شما درباره‌ی چیزی سوال می‌کنم. چنانچه سخن من مقرون به صداقت و راستی است، مرا تصدیق کنید و اگر بر خلاف حقیقت چیزی از من شنیدید، مرا تکذیب نمائید. سخن مرا بشنوید و گفته مرا بنویسید و ثبت کنید. سپس به شهر و دیار خود مراجعت کنید و این سخنان را به دیگران انتقال دهید تا متروک نشود و من ترس دارم وقتش بگذرد و حقوق ما مغلوب ستمگر گردد. در حالی که خدای متعال نور خود را تمام و کمال می‌نماید اگر چه کفار و ناسپاسان از آن اکراه داشته باشند. در این هنگام حضرت، آن چه را که خداوند در قرآن درباره اهل بیت نازل فرموده بود، تلاوت کرد و تفسیر نمود. سپس آنچه را که از رسول خدا درباره پدر و مادرش و اهل بیتشان آمده بود، بیان فرمود. در مورد هر جمله از فرمایشات حضرت، حاضرین می‌گفتند: بار خدایا تمام اینها درست و راست است و این سخنان را از رسول خدا شنیده‌ایم و به آنها گواه هستیم. حضرت فرمودند: آیا به یاد نمی‌آورید که پیامبر خدا پدرم علی بن ابی طالب سلام الله علیه را در غدیر خم به ولایت و جانشینی خود منصوب کرد؟ حاضرین این بار نیز یکصدا گفتند: بار خدایا ما به این جریان آگاه و مطلع هستیم و به آن شهادت می‌دهیم...


الغدير، تالیف علامه امینی رضوان الله علیه، جلد ١، باب ۹، مناشدة الامام السبط الحسین علیه السلام بحدیث الغدیر، صفحه ۲۴۱-۲۴۲

  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۸
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


۱ ذی الحجه


۱- عزل ابو بکر از تبلیغ سوره برائت


در این روز در سال نهم هجرت، ابو بکر از تبلیغ سوره برائت عزل شد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابو بکر بگیرد و خود بر اهل مکه قرائت فرماید. آغاز ماجرا این بود که در سال ۹ هجری قمری پیامبر صلی الله علیه و آله ابو بکر را به مکه فرستاد تا آیات اوایل سوره برائت را بر کفار بخواند. پس از رفتن او جبرئیل نازل شد: یا رسول الله، ادای این امر باید به دست شما یا به دست مردی که از شما یا به دست مردی که از شماست انجام شود. به روایت دیگر: باید علی علیه السلام از جانب تو تبلیغ کند. پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام را که به منزله جانش بود معین کردند و به او فرمودند: شتاب کن و آیات را از ابو بکر بگیر و در موسم حج بر مردمان قرائت کن.


فرستادن امیر المومنین علیه السلام و بازگشت ابو بکر


آن حضرت ناقه غضباء را به امیر المومنین علیه السلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبد الله حرکت فرمود، و در روز دوم به ابی بکر رسید و آیات برائت را از وی گرفت و اختیار آمدن یا برگشتن را به خود او واگذار کرد. ابو بکر به مدینه بازگشت و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا برای کاری لایق دانستی که دیگران مشتاق آن بودند، ولی مقداری که رفتم مرا معزول نمودی؟ حضرت فرمود: من تو را معزول نساختم بلکه خدا تو را معزول ساخت.


تبلیغ سوره برائت توسط امیر المومنین علیه السلام


امیر المومنین علیه السلام آیات را در سه روز ایام تشریق در منی که مجمع کفار و مشرکین بود و از بغض و عداوت علی علیه السلام آکنده بودند، هر صبح و شام همراه با فرمایشات پیامبر صلی الله علیه و آله بر مردم قرائت می‌نمود و سپس به مدینه مراجعت فرمود. از هنگامی که علی علیه السلام به مکه رفته بود، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله ظاهر گشته بود. صحابه با خود می‌گفتند: شاید خبر فوت آن حضرت از آسمان رسیده، یا از ما دلتنگ شده باشد. ابی ذر رحمه الله نزد پیامبر صلی الله علیه و آله دارای مقام و منزلتی بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابی ذر کلمات اصحاب را عرضه داشت، و آن حضرت فرمود: حزن و اندوه من برای مفارقت علی است.


بازگشت امیر المومنین علیه السلام از تبلیغ برائت


ابی ذر برای اطلاع از حالی علی علیه السلام از مدینه به استقبال آن حضرت حرکت کرد، و در اثنای راه به امیر المومنین علیه السلام رسید و با آن حضرت دیدن کرد و عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد، آهسته تشریف بیاورید تا من پیشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پیامبر صلی الله علیه و آله بدهم. ابی ذر به سرعت خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله رسانید و آمدن علی علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داد. آن حضرت با اصحاب به استقبال علی علیه السلام آمدند و چون به آن جناب رسیدند، پیاده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارک خود را بر شانه علی علیه السلام گذاشتند و از شوق دیدار گریستند و امیر المومنین علیه السلام نیز گریستند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به قربانت، در مکه چه کردی؟ امیر المومنین علیه السلام از آنچه انجام شده بود به آن حضرت خبر داد.


۲- آغاز نامه‌ها برای جنگ صفین


چون دو روز از ورود امیر المومنین علیه السلام به صفین گذشت، در اول ذی حجه حضرت برای معاویه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند، ولی آخر الامر قرار بر آن شد که روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد. به نقلی ورود آن حضرت در ۲۲ محرم بوده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۴۳-۳۴۵

  • ۰ نظر
  • ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۳۱
  • مصطفی جمشیدی