🌸🍃
❣ خوشا امشب که فردایش غدیر است
❣ زمان عید شاه بینظیر است
❣ الا آزادگان شادی بر آرید
❣ که جشن شاه و سلطان و فقیر است
🌺 عید غدیر مولا امیر المومنین علیه السلام مبارک 🌹
✨ یا علی ✨
- ۰ نظر
- ۰۷ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۱
🌸🍃
❣ خوشا امشب که فردایش غدیر است
❣ زمان عید شاه بینظیر است
❣ الا آزادگان شادی بر آرید
❣ که جشن شاه و سلطان و فقیر است
🌺 عید غدیر مولا امیر المومنین علیه السلام مبارک 🌹
✨ یا علی ✨
تقویم شیعه
شانزدهم ذی الحجه
منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۸- فَید
در این روز امام حسین علیه السلام به منزل «فَید» رسیدند.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۷۴
معجزه امام هادی علیه السلام و اسلام آوردن مسیحی
روى الطبري الشیعي رحمه الله: ٣٨٢ / ١٥ - وحدثني أبو عبد الله القمي، قال: حدثني ابن عياش، قال: حدثني أبو الحسين محمد بن إسماعيل بن أحمد الفهقلي الكاتب بسر من رأى سنة ثمان وثلاثين وثلاثمائة، قال: حدثني أبي قال: كنت بسر من رأى أسير في درب الحصاء فرأيت يزداد النصراني تلميذ بختيشوع وهو منصرف من دار موسى بن بغا، فسايرني وأفضى بنا الحديث إلى أن قال لي: أترى هذا الجدار، تدري من صاحبه ؟ قلت: ومن صاحبه ؟ قال: هذا الفتى العلوي الحجازي. يعني علي بن محمد بن الرضا عليه السلام وكنا نسير في فناء داره، قلت ليزداد: نعم فما شأنه ؟ قال: إن كان مخلوق يعلم الغيب فهو. قلت: وكيف ذلك ؟ قال: اخبرك عنه بأعجوبة لن تسمع بمثلها أبدا، ولا غيرك من الناس، ولكن لي الله عليك كفيل وراع أنك لا تحدث به عني أحدا، فإني رجل طبيب ولي معيشة أرعاها عند هذا السلطان. و بلغني أن الخليفة استقدمه من الحجاز فرقا منه لئلا ينصرف إليه وجوه الناس، فيخرج هذا الامر عنهم. يعني بني العباس. قلت: لك علي ذلك، فحدثني به وليس عليك بأس، إنما أنت رجل نصراني، لا يتهمك أحد فيما تحدث به عن هؤلاء القوم، وقد ضمنت لك الكتمان. قال: نعم، اعلمك أني لقيته منذ أيام وهو على فرس أدهم، وعليه ثياب سود، وعمامة سوداء، وهو أسود اللون، فلما بصرت به وقفت إعظاما له - لا وحق المسيح، ما خرجت من فمي إلى أحد من الناس - وقلت في نفسي: ثياب سود، ودابة سوداء، ورجل اسود، سواد في سواد في سواد، فلما بلغ إلي وأحد النظر قال: قلبك أسود مما ترى عيناك من سواد في سواد في سواد. قال أبي رحمه الله: قلت له: أجل فلا تحدث به أحدا، فما صنعت ؟ وما قلت له ؟ قال: سقط في يدي فلم أجد جوابا. قلت له: أفما ابيض قلبك لما شاهدت ؟ قال: الله أعلم. قال أبي: فلما اعتل يزداد بعث إلي فحضرت عنده، فقال: إن قلبي قد ابيض بعد سواده، وأنا أشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، وأن علي بن محمد حجة الله على خلقه وناموسه الاعلم، ثم مات في مرضه ذلك، وحضرت الصلاة عليه، رحمه الله.
طبرى شیعی رحمه الله در کتاب «دلائل الامامة» از محمد بن اسماعیل نهلى و او از پدرش نقل کرده است که گفت: من در سامراء اسیر بودم روزى یزداد مسیحی شاگرد بختیشوع را دیدم که از خانه موسى بن بغا بر میگشت، او همراه من به راه افتاد و باهم گفتگو میکردیم تا به محلی رسیدیم، با دست اشاره کرد و گفت: آیا این دیوار را میبینی؟ آیا میدانى صاحب این خانه کیست؟ گفتم: خودت بگو صاحب آن چه کسی است؟ جواب داد: جوانی علوی و اهل حجاز است که علی بن محمد نام دارد و ما اکنون اطراف خانهاش راه میرویم. به یزداد گفتم: راجع به او چه میدانی؟ گفت: اگر کسی در عالم از غیب و پنهانی خبر داشته باشد او است. گفتم: از کجا میدانی و چگونه این مطلب را میگویی؟ گفت: قضیه عجیبی از او برایت تعریف میکنم که مثل آن را تو و دیگران نشنیدهاید ولی خدا را وکیل و حاکم قرار میدهم که آن را از طرف من برای هیچ کس نقل نکنی، زیرا من طبیب هستم و خرجی زندگى من از طریق سلطان تأمین میشود، و شنیدهام که خلیفه او را از روى دشمنى از حجاز به اینجا کشانیده است که مردم به او روی نیاورند و گرد او جمع نشوند و در نتیجه سلطنت او از بین ایشان یعنى فرزندان عباس خارج نشود. گفتم: قول میدهم و خدا را ضامن میگیرم که آن را براى کسی نقل نکنم، قصهات را بگو و ترسی به خود راه نده، چون تو یک نفر نصرانی هستی و نسبت به آنچه از این خانواده تعریف کنی کسی تو را متهم نمیکند، و مطمئن باش که من آن را کتمان خواهم کرد. گفت: بلی قضیه آن است که روزى او را ملاقات کردم در حالی که بر اسب سیاهى سوار شده بود، لباس سیاهی به تن و عمامه سیاهی بر سر گذاشته بود، چهره خود ایشان هم مایل به سیاهی شده بود، همینکه چشمم به ایشان افتاد به احترام او ایستادم، و با خود بدون آنکه از دهان من مطلبی خارج شود و کسی از من حرفی بشنود، به حق حضرت مسیح علیه السلام فقط در ضمیر خود گذراندم که گفتم: لباس او سیاه، عمامه او سیاه، مرکب او سیاه، و خودش سیاه، سیاهی در سیاهی در سیاهی. همین که به من رسید به تندی به من نگاهی کرد و فرمود: قلب تو سیاهتر است از آنچه چشمان تو مشاهده کرد که سیاهی در سیاهی در سیاهی گفتی.
اسماعیل (راوی) گفت: به او گفتم: بعد از آن چه کردی و به او چه جواب دادی؟ گفت: از شنیدن کلام آن حضرت متحیر و سرگردان در جای خود بیحرکت ماندم و نتوانستم هیچگونه پاسخی دهم. به او گفتم: آیا قلبت از مشاهده این معجزه و کرامت، نورانی و سفید نشد؟ جواب داد: خدا میداند.
اسماعیل در دنباله داستان گفت: هنگامى که یزداد مریض و ناتوان گردید کسی را به سوی من فرستاد، و من نزد او حاضر شدم، به من گفت: بدان قلب من بعد از آن تاریکی و سیاهی که داشت به برکت امام هادی علیه السلام روشن و سفید گردید و اکنون شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده او است، و حضرت علی بن محمد علیهما السلام حجت خداوند بر بندگانش و ناموس بزرگ پروردگار است. سپس در همان بیماری دنیا را وداع گفت، و من در نمازی که بر او خواندند شرکت کردم؛ رحمت خدا بر او باد.
دلائل الامامة، تألیف طبری شیعی، صفحه ۴۱۸-۴۲۰
تقویم شیعه
پانزدهم ذی الحجه
۱- ولادت امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام بنا بر مشهور در چنین روزی از سال ۲۱۲ یا ۲۱۴ هجری قمری، در قریه صریا نزدیکی مدینه به دنیا آمد. ولادت آن بزرگوار در ۲۷ جمادی الاخر و ۲ و ۳ و ۵ و ۱۳ رجب هم نقل شده است. نام مبارک آن حضرت علی، نام پدرشان جواد الائمه علیه السلام، و نام مادر آن حضرت سمانه مغربیه معروف به سیده به کنیه ام الفضل است. کنیه شریفش ابو الحسن ثالث است. القاب حضرت: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، الطیب، عسکری، فقیه عسکری و ابن الرضا بود.
۲- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۷- حاجر
در این روز که پنجشنبه بود، امام حسین علیه السلام به منزل «حاجر» رسیدند، و در اینجا بود که برادر رضاعی خود عبد الله بن یقطر یا قیس بن مسهر را با نامهای به سوی حضرت مسلم علیه السلام فرستادند که در قادسیه توسط حُصَین بن نُمَیر (لعنه الله) دستگیر شد.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۷۳
تقویم شیعه
چهاردهم ذی الحجه
۱- بخشیدن فدک به حضرت زهرا علیها السلام
در این روز یا شب آن در سال هفتم هجرت، فدک به حضرت زهرا علیها السلام بخشیده شد، و حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر این بخشش شاهد گرفتند. قول دیگر در این باره ۱۵ رجب است
اعطای فدک به حضرت فاطمه علیها السلام
بعد از فتح فدک جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: و آت ذا القربی حقه: حق خویشان را به آنان بده(سوره اسراء، آیه ۲۶) پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: منظور چه کسانی هستند، و این حق کدام است؟ جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: فدک را به فاطمه علیها السلام عطا کن. پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد، و چون لشکر اسلام آن را فتح نکرده مخصوص من است. خداوند دستور داده آن را به تو بدهم. از سوی دیگر مهریه مادرت حضرت خدیجه علیها السلام بر عهده پدرت مانده و پدرت در قبال مهریه مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش. حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: تا شما زندهاید بر من و مال من صاحب اختیار هستید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ترس آن دارم که نااهلان تصرف نکردن تو را در زمان حیاتم، بهانهای قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع کنند. حضرت صدیقه علیها السلام عرض کرد: آن گونه که صلاح میدانید عمل کنید. پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المومنین علیه السلام را فراخواند و فرمودند: سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن. علی علیه السلام آن را نوشت و پیامبر صلی الله علیه و آله و ام ایمن شهادت دادند و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ام ایمن زنی از اهل بهشت است.
درآمد فدک
رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا علیها السلام جمع نمود و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه علیها السلام است و از درآمد فدک به عنوان اعطایی فاطمه علیها السلام بین مردم تقسیم کرد. درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشتهاند. هر سال چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سر رسیدن در آمد فدک بود.
غصب فدک
بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله مأموران ابو بکر به دستور او نماینده حضرت صدیقه علیها السلام را از فدک اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه خود صرف کردند. حضرت صدیقه علیها السلام همان نوشته و سند فدک را که پیامبر صلی الله علیه و آله به امیر المومنین علیه السلام فرمودند و آن حضرت ثبت کرد، عیناً نزد ابو بکر آورد، ولی ابو بکر نه سند را قبول کرد و نه شاهدان را. بعد از ۱۵ روز که از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله گذشته بود، حضرت صدیقه شهیده علیها السلام همراه با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد تشریف بردند و خطبهای ایراد فرمودند که دریایی از معارف، حقایق بلاغت و فصاحت و شرایع اسلامی در آن است. ابو بکر نامهای دال بر باز گرداندن آن به حضرت نوشت، ولی هنگامی که فاطمه زهرا علیها السلام آن سند را در دست داشت و به منزل باز میگشت با عمر روبرو شد و او نوشته ابو بکر را با جسارت به ساحت ملکوتی حضرت از او گرفت [و پاره کرد].
۲ـ افشاء سر ولایت توسط عایشه و حفصه
در این روز در سال دهم هجرت در حجة الوداع پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه سری را بیان فرمود و به او تذکر داد که اگر این سر را با کسی بازگو کنی، لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر تو باد. عایشه بلافاصله آن سِر را به حفصه گفت. و هر کدام آن سر را به پدرانشان بازگو کردند، و ابو بکر هم عُمَر را در جریان قرار داد. کار به جایی رسید که آن چهار زن و مرد تصمیم گرفتند پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند. جبرئیل پیامبر صلی الله علیه و آله را باخبر کرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سر خبر داد. سپس حفصه را طلاق دادند، ولی بعداً به اصرار بعضی رجوع فرمودند و آیات سوره تحریم نازل شد. به قولی افشاء سر در دوازدهم این ماه واقع شده است.
این دو زن چه کرده بودند که خداوند در سوره تحریم آنها را به زنان [کافر] نوح و لوط علیهما السلام تشبیه نموده است؟! در آخر آیه چهارم این سوره آمده است: اگر شما دو زن یاور هم شوید برای قتل آن حضرت، خداوند و جبرئیل و صالح المومنین ـ یعنی امیر المومنین علیه السلام ـ و ملائکه یاور پیامبر صلی الله علیه و آله هستند. «تظاهروا» در آیه شریفه خطاب به عایشه و حفصه است، و معنایش این است که آنان تعاون بر اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله نموده سر آن حضرت را فاش کردند و زنان آن حضرت را اذیت نمودند. عُمَر میگوید: مراد از این دو زن که در اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله هم پیمان بودند عایشه و حفصه است.
۳- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۶- ذات عرق
در این روز که دوشنبه بود، امام حسین علیه السلام با اهل بیتش علیهم السلام به منزل ذات عرق رسیدند.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۶۸-۳۷۲