حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۴۳۹ مطلب با موضوع «معارف و احادیث اهل بیت» ثبت شده است


باب الائمه (لقب علامه مجلسی رضوان الله علیه نزد اهل بیت علیهم السلام)


محدث نوری رضوان الله علیه می‌نویسد:


حدثني الشيخ الفاضل الصالح المقدس الورع الشيخ حسين المازندراني المجاور في المشهد الغروي قال : حدثنا في مجلس البحث شیخ الفقهاء في عصره صاحب جواهر الكلام قدس سره قال : رایت البارحة كاني بمجلس عظيم فيه جماعة من العلماء وعلى بابه بواب ، فاستاذنت فادخلني فرأيت فيه جميع من تقدم وتاخر من العلماء مجتمعين فيه و في صدر المجلس مولينا العلامة المجلسى (ره) ، فتعجبت من ذلك فسئلت البواب عن وجهه ؟ فقال : هو معروف عند الأئمة عليهم السلام بباب الأئمة ، و انما اوتي هذه المنزلة لانه من في الشيعة الچاوش للزوار ، قلت : لانهم يميلون الناس الى زيارة المشاهد بالنداء والاصوات ويحفظونهم في الفيافي و الفلوات و بدلونهم المسالك و الطريق ، ولكل واحد منهم كالتوفيق الذي هو خير رفيق ، ولهم بعد ذلك مآرب أخرى و فوائد لا يحصي ، و لعل المراد منه تصانيفه بتقريب لا يخفي على اللبيب .


از فاضل صالح شیخ حسن مازندرانی شنیدم که در مجلس بحث شیخ الفقها صاحب جواهر بودم که ایشان فرمود: دیشب در خواب دیده مجلس بزرگی برپاست و در آن مجلس بسیاری از علما حاضرند و دربان‌ها ایستاده‌اند. من اجازه گرفتم و داخل شدم، دیدم همه علمای گذشته تشریف دارند، و در صدر مجلس علامه مجلسی نشسته است. از این که ایشان بر همه مقدم بودند تعجب کردم، علت را از نگهبانان پرسیدم، گفتند: علامه مجلسی نزد ائمه علیهم السلام به «باب الائمه» معروف است، و این مقام و منزلت را به خاطر آن که چاوشی برای زوار مرسوم نموده به او داده‌اند.

مرحوم نوری در ادامه می‌فرماید: با رایج شدن چاوش، مردم به زیارت ائمه معصومین معصومین تشویق و ترغیب می‌شوند. و ممکن است مراد تألیفات آن بزرگوار باشد که موجب نشر احادیث و آثار اهل بیت علیهم السلام شد و مردم به سوی خاندان عصمت راه یافتند.


دار السلام، تالیف محدث نوری، جلد ۲، صفحه ۲۴۴، چاپ انتشارات و چاپخانه علمیه قم


سلام خداوند بر احیاءکننده مکتب اهل بیت علیهم السلام.

  • ۰ نظر
  • ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۶
  • مصطفی جمشیدی


سخنان ابن عباس بعد از به شهادت رسيدن امير المومنين علیه السلام


ابو القاسم فرات کوفی رضوان الله علیه روایت کرده است:


١٩٢ ـ ٨ ـ فرات قال : حدثنا علي بن محمد بن مخلد الجعفي معنعنا : عن سليمان بن يسار قال : رأيت ابن عباس رضي الله عنه لما توفي أمير المؤمنين [ علي بن أبي طالب. ر. عليه‌السلام. ر ، ب ] بالكوفة وقد قعد في [ ر : على ] المسجد محتبيا [ أ ، ر : مجتنبا ] ووضع مرفقه [ ر : فرقه. أ : فوقه ] على ركبتيه وأسنديده [ أ : به ] تحت خده وقال أيها الناس إني قائل فاسمعوا « مَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ » [ ٢٩ / الكهف ] ، سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول : إذا مات علي وأخرج من الدنيا ظهرت في الدنيا خصال لا خير فيها. فقلت : وما هي يا رسول الله؟ فقال : تقل الامانة وتكثر الخيانة حتى يركب الرجل الفاحشة وأصحابه ينظرون إليه ، والله لتضايق الدنيا بعده بنكبة ، ألا وإن الارض لا يخلو مني مادام علي حيا في الدنيا بقية من بعدي ، علي في الدنيا عوض مني [ أ : من ] بعدي ، علي كجلدي ، علي كلحمي [ ر : لحمي ] ، علي عظمي ، علي كدمي ، علي عروقي ، علي أخي ووصيي في أهلي وخليفتي في قومي ومنجز عداتي وقاضي ديني ، قد صحبني علي في ملمات أمري ، وقاتل معي أحزاب الكفار ، وشاهدني [ ر : شاهدي ] في الوحي وأكل معي طعام الابرار ، وصافحه جبرئيل [ عليه‌السلام. ر ] مرارا نهارا جهارا وقبل جبرئيل [ عليه‌السلام. أ ] [ خد. أ ، ب ] علي اليسار وشهد جبرئيل وأشهدني ان عليا من الطيبين الاخيار ، وأنا أشهدكم معاشر الناس لا تتساءلون من علم امركم مادام علي فيكم ، فإذا فقدتموه فعند ذلك تقوم الاية « لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ » [ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ . أ ، ب ].


سلیمان بن یسار گفت: هنگامی که امیر المومنین علیه السلام در کوفه درگذشت من ابن عباس را دیدم که در مسجد نشسته و جامه‌ای بر کمر و پاهایش بسته و سرش را روی زانوان و دستش را زیر گونه‌اش گذاشته است و می‌گوید: ای مردم من حرفی دارم که گوش فرا دهید. هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر بورزد، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: هنگامی که امیر مومنان علی بن ابی طالب علیهما السلام از دنیا برود در دنیا نشانه‌ها و ویژگی‌هایی آشکار می‌شود که هیچ خیری در آن‌ها نیست. من گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آن نشانه‌ها چیستند؟ آن حضرت فرمود: امانت کم می‌شود و خیانت زیاد می‌گردد طوری که مرد با زن بدکاره هم‌بستر می‌شود و دوستانش به او نگاه می‌کنند. به خدا سوگند دنیا بعد از او با مصیبت و بدبختی در تنگنا قرار می‌گیرد آگاه باشید که زمین از وجود من تهی نگشته است تا زمانی که علی علیه السلام بعد از من زنده باشد. علی بعد از من در دنیا جانشین من است، علی مانند پوستم است، علی گوشت من است و علی استخوان من است و علی همچون خون من است و علی رگ‌های من است، علی برادر و وصی و خلیفه من در قومم است، علی انجام‌دهنده وعده‌های من و قاضی دین من است، علی مرا در سختی‌های کارم همراهی کرد و در رکابم با گروه‌های کفار جنگید و در وحی شاهد و ناظرم بود و طعام نیکوکاران را با من تناول کرد و بارها جبرئیل علیه السلام آشکارا در طول روز با او مصافحه و ملاقات کرد؛ و شهادت داد و مرا به شهادت گرفت که علی علیه السلام از پاکان و برگزیدگان است، ای مردم من شما را شاهد می‌گیرم تا زمانی که علی علیه السلام در نزد شماست از علم امرکننده­‌تان نپرسند و هنگامی که او را از دست دادید مصداق این آیه اتفاق می‌افتد: «کسانی که از برهانی نابود شدند باید نابود گردند و کسانی که از برهانی زنده شدند باید زنده گردند» و خداوند شنوا و داناست.


تفسیر فرات الکوفی، جلد ۱، صفحه ۱۵۴-۱۵۵، حدیث ۱۹۲، چاپ موسسه التاریخ العربی

  • ۰ نظر
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۳۶
  • مصطفی جمشیدی


لعن اهل جمل توسط امیر المومنین علیه السلام


شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:


٤٨- عن يوسف بن كليب المسعودي قال: حدثنا أبو مالك عن عبد الله بن عطاء عن أبي جعفر محمد بن علي - عليه السلام - قال: قال علي - صلوات اله عليه -: لعن أهل اجمل. فقال رجل: يا أمير المؤمنين إلا من كان منهم مؤمنا. فقال - عليه السلام - : ويلك ما كان فيهم مؤمن...


امیر المومنین علیه السلام فرمودند: لعنت بر اهل جمل باد. مردی گفت: یا امیر المومنین (علیه السلام) البته لعنت به جز بر مومنین آن‌ها. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: وای بر تو، در بین آن‌ها هیچ مومنی نیست.


الکافئة فی ابطال توبة الخاطئة، تالیف شیخ مفید، صفحه ۴۱-۴۲، حدیث ۴۸، چاپ الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید

  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۰۹
  • مصطفی جمشیدی


اگر شتر وارد سوراخ سوزن شد، طلحه و زبیر و اصحاب جمل هم وارد بهشت می‌شوند!


خدای عالم در آیه ۴۰ سوره اعراف می‌فرماید:


إنّ الّذين كذّبوا بآياتنا واستكبروا عنها لا تفتّح لهم أبواب السّماء ولا يدخلون الجنّة حتّى يلج الجمل في سمّ الخياط وكذلك نجزي المجرمين .


همانا کسانی که آیات ما را دروغ پنداشتند و خود را برتر از ایشان شمردند درهای آسمان برایشان گشوده نمی‌شود و داخل در بهشت نمی‌گردند تا وقتی که شتر وارد سوراخ سوزن گردد و این چنین تبهکاران را سزا می‌دهیم!


در تفسیر قمی و عیاشی رحمهما الله از امام صادق و امام باقر روحی فداهما نقل شده است که این آیه درباره‌ی برپاکنندگان معرکه‌ی جمل یعنی طلحه و زبیر نازل شده و منظور از جمل همان لشکر شتر عایشه است!


مرحوم شرف الدین نجفی رحمه الله می‌فرمایند: اهل جمل کسانی‌اند که آیات خدا را دروغ شمردند و بزرگ‌ترین آیت خدا وجود مقدس امیر المومنین روحی فداه است که بر وی سرکشی کرده و او را تکذیب نمودند! و به خاطر ارواح ناپاک و رفتارهای زشتشان درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود.


تفسیر کنز الدقائق، تالیف میرزا محمد قمی مشهدی، جلد ۵، صفحه ۶۴، چاپ موسسه فرهنگی هنری شمس الضحی

  • ۰ نظر
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۰۳
  • مصطفی جمشیدی


قطره‌ای از دریای کرم امام حسن علیه السلام


شیخ رضی الدین حلی، برادر علامه حلی روایت کرده است:


۲۳- قيل: وقف رجل على الحسن بن على عليهما السلام فقال: يا ابن أمير المؤمنين بالذى أنعم عليك بهذه النعمة التي ما تليها منه بشفيع منك إليه، بل انعاما منه عليك، الا ما أنصفتني من خصمى، فانه غشوم ظلوم، لا يوقر الشيخ الكبير، ولا يرحم الطفل الصغير. وكان متكئا فاستوى جالسا وقال له: من خصمك حتى أنتصف لك منه، فقال له: الفقر، فأطرق (عليه السلام) ساعة، ثم رفع رأسه الى خادمه وقال له: أحضر ما عندك من موجود، فأحضر خمسة آلاف درهم، فقال: ادفعها إليه، ثم قال له: بحق هذه الاقسام التي أقسمت بها على متى أتاك خصمك جائرا الا ما أتيتني منه متظلما . 


نقل شده است که شخصی محضر مبارک امام حسن علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای فرزند امیر المومنین علیه السلام! تو را سوگند می‌دهم به حق کسی که این نعمت (امامت و ولایت) را بدون شفاعت کسی به تو عنایت نموده! از دشمنم انتقام بگیری، چرا که او دشمنی است که به مردم، حیله و ستم می‌نماید، نه به پیرمرد بزرگ احترام می‌گذارد و نه به کودک شیرخوار ترحم. امام حسن علیه السلام تکیه کرده بودند، وقتى سخن آن شخص را شنیدند برخاستند و نشستند، آنگاه به او فرمودند: دشمن تو کیست تا از او برایت انتقام بگیرم؟ گفت: فقر و نیاز. امام حسن علیه السلام لحظاتی سر مبارک خود را به زیر انداخت، سپس سر بلند کرده و به خادم خویش فرمودند: آنچه موجودى نزد توست، بیاور. او رفت و پانصد هزار درهم حاضر ساخت. امام علیه السلام فرمودند: همه این مبلغ را به آن شخص نیازمند بده! آنگاه رو به او کرد و فرمودند: تو را به حق همان سوگندهایی که به من دادی، سوگند می‌دهم! هر موقع این دشمن به سوى تو آمد، نزد من بیا و دادخواهی کن.


العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، تالیف رضی الدین حلی، صفحه ۳۵۹، حدیث ۲۳، چاپ منشورات آیة الله مرعشی نجفی


مثل نمک که طعم غذا را عوض کند / لطف کریم، وضع گدا را عوض کند

  • ۰ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۴
  • مصطفی جمشیدی