حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر القمی» ثبت شده است


امیر المومنین علیه السلام آقای وصيين و مومنین و پیشوای پرهیزگاران و کشتی نجات


علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


«فاوحى إلىعبده ما اوحى» فسئل رسول الله صلى الله عليه وآله عن ذلك الوحي، فقال اوحى إلي ان عليا سيد الوصيين (المومنين ط) وإمام المتقين وقائد الغر المحجلين وأول خليفة يستخلفه خاتم النبيين، فدخل القوم في الكلام فقالوا: أمن الله ومن رسوله فقال الله جل ذكره لرسول الله صلى الله عليه وآله قل لهم «ما كذب الفؤاد ما رأى» ثم رد عليهم فقال «أفتمارونه على ما يرى» ثم قال لهم رسول الله صلى الله عليه وآله قد أمرت فيه بغير هذا أمرت ان انصبه للناس واقول لهم هذا وليكم من بعدي وهو بمنزلة السفينة يوم الغرق من دخل فيها نجا ومن خرج منها غرق.


از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیده شد که در آیه «پس خداوند به سوی بنده‌اش وحی فرمود آنچه را وحی کرد.» (آیه دهم سوره نجم) منظور از وحی چیست؟ آن حضرت فرمودند: خداوند به من وحى نمود که علی علیه السلام آقای وصيين و مومنین و پیشوای پرهیزگاران و امام گروه مبارکی می‌باشد و اول خلیفه‌ای است که پیامبر او را به عنوان جانشین خویش گذاشت. گروهی در وسط سخن پیامبر پریده و گفتند: آیا این جانشینی از جانب خداوند است یا از سوی رسولش؟ پس خداوند به رسولش فرمود: به آنها بگو: «آنچه که قلب او دید آن را تكذيب نکرد.» (آیه یازدهم سوره نجم) سپس آن‌ها را رد کرده و فرمود: «آیا با او در باره آنچه را که در شب معراج دیده مجادله می‌کنید؟ (آیه دوازدهم سوره نجم) سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن‌ها فرمودند: از جانب خداوند منصوب شدم تا على علیه السلام را به خلافت منصوب نمایم و به مردم بگویم که بعد از من على علیه السلام ولى آن‌ها است و او به منزله کشتی نجات در هنگام غرق شدن است که هر کس به آن تمسک جست نجات یافت و هر کس از آن دوری نمود غرق شد.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۲، صفحه ۳۳۴-۳۳۵، چاپ موسسه دار الکتاب

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۳۲
  • مصطفی جمشیدی


شیعیان اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت رستگار هستند


علی بن ابراهیم قمی رضوان الله علیه عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


حدثني ابى عن سليمان الديلمي عن ابى بصير عن ابى عبد الله عليه السلام قال اذا كان يوم القيامة يدعى محمد صلى الله عليه وآله فيكسى حلة وردية ثم يقام على يمين العرش ثم يدعى بابراهيم عليه السلام فيكسى حلة بيضاء فيقام عن يسار العرش، ثم يدعى بعلي امير المؤمنين عليه السلام فيكسى حلة وردية فيقام على يمين النبي صلى الله عليه وآله ثم يدعي باسماعيل عليه السلام فيكسى حلة بيضاء فيقام على يسار ابراهيم، ثم يدعى بالحسن عليه السلام فيكسى حلة وردية فيقام على يمين امير المؤمنين عليه السلام ثم يدعى بالحسين عليه السلام فيكسى حلة وردية فيقام على يمين الحسن عليه السلام ثم يدعى بالائمة فيكسون حللا وردية ويقام كل واحد على يمين صاحبه، ثم يدعى بالشيعة فيقومون أمامهم ثم يدعى بفاطمة ونسائها من ذريتها وشيعتها فيدخلون الجنةبغير حساب، ثم ينادي مناد من بطنان العرش من قبل رب العزة والافق الاعلى نعم الاب ابوك يا محمد وهو ابراهيم ونعم الاخ اخوك وهو علي بن ابى طالب عليه السلام ونعم السبطان سبطاك وهما الحسن والحسين ونعم الجنين جنينك وهو محسن ونعم الائمة الراشدون من ذريتك وهم فلان وفلان، ونعم الشيعة شيعتك ألا ان محمدا ووصيه وسبطيه والائمة من ذريته هم الفائزون ثم يؤمر بهم إلى الجنة وذلك قوله: فمن زحزح عن النار وادخل الجنة فقد فاز.


ابو بصیر رحمه الله از امام صادق علیه نقل کرده است که فرمودند: هنگامی که روز قیامت شود حضرت محمد صلی الله علیه و آله را بخوانند و حله سرخ رنگی را بر او بپوشانند و در سمت راست عرش بایستد و سپس حضرت ابراهیم علیه السلام را بخوانند و حله سفید بر او بپوشانند و او در سمت چپ عرش بایستد، سپس امیر المومنین علی علیه السلام را بخوانند و حله سرخ رنگی را بر او بپوشانند و بر سمت راست پیامبر صلی الله علیه و آله می‌ایستد؛ سپس حضرت اسماعیل علیه السلام را فرا می‌خوانند و حله سفید رنگی را بر او می‌پوشانند و او در سمت چپ حضرت ابراهیم علیه السلام می‌ایستد. سپس امام حسن علیه السلام را فرا می‌خوانند و حله سرخ رنگی را بر او می‌پوشانند و در سمت راست امیر المومنین علیه السلام می‌ایستد، سپس امام حسين علیه السلام را فرا می‌خوانند و حله سرخ رنگی را بر او نیز می‌پوشانند و در سمت راست امام حسن علیه السلام می‌ایستد، سپس هر یک از ائمه علیهم السلام را فرا می‌خوانند و حله سرخ رنگی را بر آن‌ها می‌پوشانند و هر یک در سمت راست بعد از دیگری می‌ایستد، و سپس شیعیان را فرا می‌خوانند و آن‌ها را در روبروی امامانشان به صف می‌کشند، سپس حضرت فاطمه علیها السلام را با زنان از ذریه و شیعیان آن حضرت را فرا می‌خوانند و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند، سپس منادی از میان عرش از جانب خداوند ندا می‌کند: ای محمد چه خوب پدری است پدر تو که او ابراهیم علیه السلام است، و چه خوب برادری است برادر تو که او علی بن ابی طالب علیهما السلام است و چه نوه‌های خوبی هستند نوه‌های تو که آن دو، حسن و حسین علیهما السلام هستند و چه نیکو جنینی بود جنین تو محسن علیه السلام که در شکم مادر شهید شد و چه نیکو امامان راهنما کننده‌ای هستند ذریه تو (که امامان را از امام سجاد علیه السلام تا آخر نام می‌برد) و چه نیکو شیعیانی هستند شیعیان تو؛ همانا محمد و وصی او و دو نوه او و امامان از ذريه او همگی از رستگارانند و سپس به آن‌ها می‌فرماید داخل بهشت شوید و آن فرمایش الهی است که می‌فرماید: پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا رستگار شده است.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۱، صفحه ۱۲۸، چاپ موسسه دار الکتاب للطباعة و النشر

  • مصطفی جمشیدی


قسم به ضلالت و تاریکی عمر و قسم به نور حضرت مهدی عجل الله فرجه


علی بن ابراهیم قمی رضوان الله علیه عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


اخبرنا احمد بن إدريس قال: حدثنا محمد بن عبدالجبار عن ابن ابي عمير عن حماد بن عثمان عن محمد بن مسلم قال سألت ابا جعفر (عليه السلام) عن قول الله عزوجل «والليل إذا يغشى» قال الليل في هذا الموضع الثاني غشي امير المؤمنين في دولته التي جرت له عليه وامير المؤمنين (عليه السلام) يصبر في دولتهم حتى تنقضي، قال: «والنهار إذا تجلى» قال النهار هو القائم (عليه السلام) منا اهل البيت، إذا قام غلب دولته الباطل والقرآن ضرب فيه الامثال للناس وخاطب الله نبيه به ونحن، فليس يعلمه غيرنا.


محمد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر آیه «سوگند به شب آن گاه که همه جا را در پرده سیاه بپوشاند، و سوگند به روز، هنگامی که جهان را روشن سازد.» (سوره لیل، آیات ۲-۳) پرسیدم. فرمودند: شب در این جا دومی (عمر بن خطاب) است که پرده سیاهش را در دولتش که برایش فراهم آمد؛ بر امیر المومنین علیه السلام قرار داد و امیر المومنین علیه السلام در دولت آن‌ها صبر میکند تا وقتی که به پایان رسد؛ و اما روز همان قائم از ما اهل بیت است که هر گاه به پا خیزد؛ دولت او بر باطل غالب شود و در قرآن مثل‌هایی برای مردم آورده شده و خداوند آن را به پیغمبرش و ما خطاب فرموده است که جز ما کسی آن را نمی‌داند.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۲، صفحه ۴۲۵، چاپ موسسه دار الکتاب

  • مصطفی جمشیدی

امیر المومنین علیه السلام و ندای لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على


علی بن ابراهیم قمی قدس الله روحه الشریف عالم و مفسر بزرگ شیعه می‌نویسد:


[در جنگ احد] با رسول خدا صلی الله علیه و جز ابو دجانه انصاری، سماک بن خرشه و امیر المومنین علی و افرادی دیگر باقی نماند. هر وقت مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله می‌کردند امیر المومنین علیه السلام خودش را سپر آن حضرت می‌نمود و شر کفار را از پیامبر دور می‌کرد و آنها را به هلاكت می‌رساند تا اینکه شمشیرش شکست. نسيبه دختر کعب مازنیه نیز با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، او در همه جنگ‌ها با رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد و زخمی‌ها را مداوا می‌نمود، پسرش هم با او بود؛ وقتی خواست مانند سایرین فرار کند، مادرش بر او حمله کرد و گفت: پسرم به کجا فرار می‌کنی؟ آیا از خدا و رسولش فرار می‌کنی؟ و او را به جبهه برگرداند. مردی از دشمنان بر او حمله کرد و به شهادتش رساند، نسيبه شمشیر پسرش را برداشت و به قاتل او حمله برد و ضربتی بر ران او زد و او را به درک فرستاد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای نسیبه خدا بر تو برکت دهد. این زن سینه خود را سپر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده بود و خطر را از آن حضرت بر می‌گردانید، به طوری که جراحات بسیاری برداشت. ابن قميتة بر رسول خدا صلی الله علیه و آله حمله کرد و می‌گفت: محمد را به من نشان دهید، نجات نیابم اگر محمد از دست من نجات یابد، ضربه‌ای بر شانه حضرت زد و فریاد کشید: به لات و عزی سوگند محمد را کشتم. در آن حال رسول خدا و مردی از مهاجران را دید که سپرش را بر پشت سر خود آویخته و در حال فرار بود؛ حضرت او را مورد خطاب قرار داده و فرمود: ای صاحب سپر، سپرت را بینداز و به سوی آتش جهنم فرار کن. او سپرش را انداخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به نسیبه فرمود: سپر را بردار. نسیبه سپر را برداشت و با مشرکین به جنگ پرداخت. رسول خدا به فرمود: مقام نسيبه بهتر از مقام فلان و فلان (ابی بکر و عمر که از جنگ فرار کردند) است. چون شمشیر امیر المومنین علیه السلام شکست به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا مرد با سلاح خود می جنگد؛ شمشیرم شکسته است. پیامبر شمشیر خود ذو الفقار را به آن حضرت داد و فرمود: با این شمشیر بجنگ. هر کس قصد پیامبر را می‌کرد امير المومنين علیه السلام با همان شمشیر شر او را از آن حضرت دور می‌کرد، و به درک می‌فرستاد. مشرکان با دیدن حیدر كرار از حمله کردن به پیامبر ناامید می‌شدند تا اینکه پیامبر به جانب کوه احد رفت و در آنجا پشت به کوه ایستاد تا جنگ از یک طرف بوده و حضرت مسلط بر آن باشد؛ چون اصحاب آن حضرت همگی فرار کرده بودند و على علیه السلام از آن حضرت دفاع می‌کرد و با مشرکان به جنگ می‌پرداخت تا اینکه در صورت، سر، سینه، شكم، دست‌ها و پاهایش نود زخم برداشت. شنیده شد که نداکننده‌ای از آسمان ندا سر داد «لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على»؛ شمشیری جز ذو الفقار و جوانمردی جز على نیست. جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: ای محمد به خدا سوگند این عمل على برادری و مواسات (برابری) است. رسول خدا او فرمود: همانا من از او هستم و او از من است و جبرئیل گفت: و من با هر دوی شما.


تفسیر قمی، تألیف علی بن ابراهیم قمی، با ترجمه فارسی جابر رضوانی، جلد ۱، صفحه ۳۳۲-۳۳۴، چاپ انتشارات بنی الزهرا علیهم السلام

  • مصطفی جمشیدی


جمع نشدن محبت اهل بیت علیهم السلام و دشمنانشان


علی بن ابراهیم قمی رضوان الله علیه مفسر و عالم بزرگ شیعه در تفسیر آیه چهارم سوره احزاب: «ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه» (خداوند در درون هیچ شخصی دو قلب قرار ننهاده است.) روایت کرده است:


وفي رواية أبي الجارود عن ابي جعفر (عليه السلام) فيقوله: " ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه " قال علي بن أبي طالب (عليه السلام): لا يجتمع حبنا وحب عدونا فيجوف إنسان ان الله لم يجعل لرجل من قلبين في جوفه فيحب هذا ويبغض هذا فاما محبنا فيخلص الحب لنا كما يخلص الذهب بالنار لا كدر فيه فمن أراد أن يعلم حبنا فليمتحن قلبه فان شاركه في حبنا حب عدونا فليس منا ولسنا منه والله عدوهم وجبرئيل وميكائيل والله عدو للكافرين.


امام باقر علیه السلام از جدشان امیر المومنین صلوات الله علیه نقل کرده است که در مورد این آیه فرمودند: محبت ما و دشمنان ما در قلب یک انسان جمع نمی‌شود؛ به درستی که خداوند برای یک شخص دو دل در باطن او قرار نداده که با یک دل دوست داشته باشد و با قلب دیگر دشمن داشته باشد، پس دوست ما، محبتش نسبت به ما خالص است؛ همان طور که طلا به وسیله آتش خالص و ناب می‌شود. پس اگر کسی خواست بداند [محب ما است] قلبش را امتحان کند، که اگر در محبت ما دوستی دشمنان ما نیز است؛ در این صورت ما از او نیستیم و او نیز از ما نیست و خداوند و جبرئیل و میکائیل با او دشمن هستند و خدا دشمن کافران است.


تفسیر القمی، تالیف علی بن ابراهیم قمی، جلد ۲، صفحه ۱۷۱-۱۷۲، چاپ موسسه دار الکتاب


قابل توجه آن‌هایی که می‌گویند سایر مذاهب که محبت دشمنان اهل بیت علیهم السلام را دارند، محب اهل بیتند!!!

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۹
  • مصطفی جمشیدی