حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهل سنت ایران» ثبت شده است


معجزات امام صادق علیه السلام در موسم حج (به اعتراف اهل تسنن)


مولوی محمد زکریا کاندهلوی از علمای بزرگ اهل تسنن هندوستان می‌نویسد:


ليث بن سعد می‌گوید: در سنه ۱۱۳ پیاده به حج مشرف شدم. وقتی که به مکه مکرمه رسیدم، روزی وقت عصر بالای کوه ابو قیس (نام کوهی است که نخست خداوند قبل از همه کوه‌ها آن را آفرید شق القمر بر آن واقع گردید و نداء حج از بالای آن انجام شد حجرين، اسود و مقام ابراهيم علیه السلام بر آن نازل گردید. روبروی کعبه قرار دارد که توسط آل مسعود اصلا از بین برده شد و بالای آن کاخ‌های سر به فلک ساخته شده است فيا للاسف) شخصی را دیدم نشسته دعا می‌کند: یا رب یا رب تا حدی ادامه می‌داد که نفسش قطع می‌گردید، سپس یا ربا یا ربا تا نفسش قطع می‌گردید، سپس یا الله یا الله به همین صورت، سپس یا حی یا حی و بعد یا رحمن يا رحمن يا رحمن و بعد یا رحیم یا رحیم سپس گفت: خدایا دلم انگور می‌خواهد به من انگور عنایت فرما، خدایا دو چادرم کهنه شده است لباس عنایت بفرما. ليث می‌گوید: قسم به خدا بلافاصله سبدی پر از انگور جلوی رویش قرار گرفت حال که موسم انگور اصلا نبود و دو چادر نو جلوی رویش گذاشته شد. او شروع کرد انگور خوردن، عرض کردم: حضرت، من نیز شریک شما هستم. فرمود: چگونه؟ گفتم: وقتی که شما دعا می‌کردید من آمین می‌گفتم. فرمود: بیا بخور اما با خودت همراه مبر. من جلو رفتم و چیزی عجیبی می‌خوردم که در تمام عمرم نخورده بودم. انگور عجیب بود که در آن تخم اصلا وجود نداشت. خوب خوردم شکم پر خوردم، اما در سبد اندکی کمی نمی‌آمد (هیچ کم نمی‌شد). سپس فرمود: از این دو چادر کدام یکی را پسندیدی بردار. عرض کردم: نیازی به چادر ندارم. فرمود: پس قدری از جلوی من برو تا من آنرا بپوشم. من دور شدم. او یکی را ازار و دیگری را لباس پوشید و دو چادر کهنه را در دست گرفت و از کوه پایین آمد. من پشت سر او آمدم وقتی که میان صفا و مروه رسید، سائلی گفت: یا ابن رسول الله (صلی الله علیه و آله) لباس به من بده. خداوند به تو لباس بهشت عطا فرموده است. او آن دو چادر را به او داد. من از سائل پرسیدم او کیست؟ گفت: حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) هستند. سپس به او نزدیک شدم تا از ایشان چیزی یاد گرفته، بهره ببرم اما معلوم نشد کجا رفت ...


مجموعه فضایل حج، تالیف محمد زکریا کاندهلوی، ترجمه عبد الرحمن محبی، صفحه ۲۴۶-۲۴۷، چاپ موسسه انتشاراتی حسینی اصل

  • مصطفی جمشیدی


برگشت خورشيد به خاطر امیر المومنین علیه السلام (به روایت اهل تسنن)


ولی الله محدث دهلوی (از علمای بزرگ اهل تسنن) در کتاب اذاله الخفاء یک سند طولانی که منتهی به فاطمه دختر حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌شود روایت نموده که گفت: باری سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بغل حضرت علی (علیه السلام) گذاشته بود و به آن حضرت وحی نازل می‌شد. هنگامی که سنگینی از رسول خدا زائل شد. به من فرمود: ای علی! آیا نماز فرض را خواندی؟ گفتم نه، فرمود: بار الها تو می‌دانی که او مشغول کار تو و پیامبرت بوده است پس خورشید را برای او برگردان، خورشید به دنبال خود برگشت آن حضرت نماز گذارد، سپس غروب کرد.


و باز در یک سند دیگر که به روایت فاطمه بنت حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌رسد، آورده که گفته است: هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل می‌شد، سنگینی نزدیک به بی‌هوشی به آن حضرت دست می‌داد، یک روز بر آن حضرت وحی نازل می‌شد در حالی که سر ایشان در بغل حضرت علی (علیه السلام) بود، نزدیک بود خورشید غروب کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرش را بلند نموده، پرسید: آیا نماز عصر را خواندی، ای علی؟ گفتم خیر. یا رسول الله! پیامبر از خدا خواست تا خورشید را به عقب برگرداند، خورشید به فرمان خداوند به عقب برگشت، تا این که نماز عصر را ادا کرد. پس من خورشید را بعد از غروب دیدم هنگامی که به عقب برگشت.


حافظ جلال الدین سیوطی در جزء «کشف الابس عن حديث رد الشمس» گفته است: به درستی که حديث برگشت خورشید، معجزه‌ای از معجزات پیامبرمان بود، که آن را ابو جعفر طحاوی و دیگری صحیح دانسته است.


اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، تالیف امین الله کریمی (از مفتیان اهل تسنن تایباد)، صفحه ۶۶-۶۷

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۵۰
  • مصطفی جمشیدی


کرامت امام حسن علیه السلام و پربار شدن درخت خرمای خشک شده به دعای آن حضرت (به اعتراف اهل تسنن)


محمد طاهر هاشمی شافعی از علمای بزرگ اهل تسنن معاصر ایران می‌نویسد:


[امام حسن علیه السلام] روزی با یکی اولاد زبیر [...] در نخلستانی که خشک شده بود فرود آمدند، برای امیر المومنین حسن رضی الله عنه در پای یک نخله فرش انداختند، و برای زبیری در پای یک نخله دیگر. زبیری گفت: کاش بر این نخله خرمای تر بودی تا بخوردیمی. امیر المومنین حسن رضی الله عنه فرمود: خرمای تر می‌خواهی؟ زبیری گفت: آری. [حضرت حسن علیه السلام] دست به دعا برداشت و زیر لب چیزی گفت که کسی ندانست. فی الحال یک نخله سبز شد و برگ برآورد و به خرمای تر بهره‌ور شد. شتربانی که با ایشان بود گفت: سحر است والله. امیر المومنین حسن رضی الله عنه فرمود که این سحر نیست لکن دعائیست مستجاب که از فرزند پیغمبری واقع شد. پس از آن نخله بالا رفتند و آنچه به بار آورده بود ببریدند، همه را کفایت کرد.


مولف در ادامه می‌نویسد:


و آنچه در مناقب وی از علم و عبادت و کرم و جود و غیر آن‌ها از مکارم اخلاق نوشته‌اند و به صحت رسیده است بیش از آن است که استقصای آن توان کرد لاجرم در آن شروع نمی‌رود.


مناقب اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، تألیف محمد طاهر هاشمی شافعی، صفحه ۴۰۰-۴۰۱


پی نوشت: مولف به خاطر سنی بودن امام حسن علیه السلام را امیر المومنین خطاب کرده اما طبق عقیده مذهب ناجیه شیعه و احادیث معصومین علیهم السلام لقب «امیر المومنین» تنها به حضرت اسد الله الغالب امیر المومنین امام علی بن ابی ابی طالب علیهما السلام اختصاص دارد نه شخص دیگر حتی سایر معصومین !!!

  • مصطفی جمشیدی