تقویم شیعه: آخر ذی الحجه
تقویم شیعه
آخر ذی الحجه
۱- مرگ پدر ابو بکر
در آخر سال ۱۳ هجری قمری ابو قحافه عثمان بن عامر، پدر ابو بکر در سن ۹۷ یا ۹۹ یا ۱۰۴ سالگی از دنیا رفت. ابو قحافه در روز فتح مکه اسلام آورد، و در زمان عمر، بعد از شش ماه و چند روز از مرگ ابو بکر مرد.
۲- مرگ هند جگر خوار لعنت الله علیها
در سال ۱۳ هجری قمری در روز مرگ ابو قحافه، هند جگر خوار همسر ابو سفیان و مادر معاویه بدرکات جحیم شتافت. هند به ظاهر همسر ابو سفیان و مادر معاویه و عتبه و یزید بود، اما از صاحبان پرچم بود که مردها به او مراجعه میکردند، و میل زیادی به غلامان سیاه داشت، ولی هر گاه بچه سیاهی میزایید او را میکشت. معاویه را به چهار کس نسبت میدهند: مسافر بن ابی عمرو، عماره بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که این ملعون مغنی عماره بن ولید و جوانی خوش سیما بود و کارگری ابوسفیان مینمود. هند با او الفتی خاص داشت و لذا علمای انساب عتبه بن ابی سفیان را هم از صباح میدانند. هنگامی که هند به معاویه بارور شد مایل نبود او را در خانه بزاید. لذا کنار کوه اجیاد آمد و آنجا وضع حمل کرد و به این دلیل است که حسان میگوید: «لمن الصبی بجانب البطحاء - فی التراب ملقی غیر ذی مهد» فرزندی که در کنار بیابان مکه بدون گهواره روی زمین رها شده از آن کیست؟
سوابق سوء خاندان معاویه با اسلام
از این زن و شوهر و فرزندش معاویه و نوهاش یزید، اذیتها و جسارتها به پیامبر صلی الله علیه و آله و امیر المومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام رسید که در کتب تاریخ و روایات به تفصیل ذکر شده است. از آن جمله در مسیر حرکت کفار قریش به طرف احدی برای جنگ با پیامبر صلی الله علیه و آله، هند قصد داشت قبر مادر آن حضرت جناب آمنه بنت وهب علیها السلام را نبش کند و جسارت کند، چه اینکه پدر و مادر و عموی هند در بدر کشته شده بودند. ولی کفار قریش مانع شدند و گفتند این رسم میشود و مردگان ما را هم این چنین میکنند. هند گفت: باید محمد یا علی یا حمزه را بکشم! این بود که وحشی را بر این کار گماشت و وعده هایی به او داد. وحشی گفت: قادر به کشتن پیامبر و علی نیستم ولی برای حمزه کمین میکنم، با این مقدمه بود که آن بزرگوار را حسب دستور هند ملعونه به شهادت رساند. به دستور هند وحشی سینه مبارک حضرت حمزه علیه السلام را شکافت، و جگر آن بزرگوار را خارج کرد و مانند سگ به دندان گرفت، ولی جگر مانند سنگ نقرهای رنگ شد و دندانش کارگر نشد، و آن را روی زمین انداخت و از آن روز ملقب به آکلة الاکباد شد. بعد خودش با خنجر گوش، بینی و... حضرت حمزه را برید و به گرد آویخت. با این جنایت، دل مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله را آزرد و آن حضرت و امیر المومنین علیهم السلام و فاطمه الزهرا علیها السلام و صفیه عمه پیامبر صلی الله علیه و آله و خواهر حمزه و دیگران گریستند. با این همه جنایت، پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام هند و همسرش را که با اکراه مسلمان شده بودند پذیرفت. ابن ابی الحدید میگوید: هند با عدهای از زنها قریش خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند در حالی که نقاب زده بود و خود را پوشانده بود به خاطر کارهایی که بر ضد پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام داده بود، مخصوصاً شهادت جناب حمزه (علیه السلام) و میترسید که آن حضرت او را مواخذه فرماید. حضرت عهد و پیمان از آنها گرفت که به خداوند متعال شرک نورزند و مطالبی دیگر را نیز شرط فرمود و آنها قبول کردند. هند کلامی گفت که معلوم شد همسر ابو سفیان است. حضرت فرمودند: آیا تو هندی؟ گفت: بله و به ظاهر شهادتین را بر زبانش جاری نمود و تقاضای بخشش نمود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دیگر نباید زنا کنی. هند گفت: مگر زن حره زنا میکند؟! در اینجا عمر خندید؛ به خاطر آنچه بین او و خودش اتفاق افتاده بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: و نباید بچه را بکشی! هند گفت: به جان خودم سوگند من بچه ها را بزرگ کردم و شما آنها را در بدر کشتید. اینجا هم عمر چنان خندهای کرد که بر پشت افتاد.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۹۹-۴۰۲