تمثیلی از نفس اماره
تمثیلی از نفس اماره
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب مابین هر انسان و گرگ
زور بازو چارۀ این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
ای بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
وانکه از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان مینماید گرگ هست
وانکه با گرگش مدارا میکند
خلق و خوی گرگ پیدا میکند
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گرچه باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی میکنند
وان ستمکاران که با هم محرمند
گرگ هاشان آشنایان همند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
(فریدون مشیری)
پی نوشت: امام صادق علیه السلام فرمودند:
إجعل نفسك عدوا تجاهده وعارية تردها.
نفس خودت را دشمنی قرار بده که با آن مبارزه میکنی و عاریهای بشمار که آن را بر میگردانی.
تحف العقول، تألیف ابن شعبه حرانی رحمه الله، صفحه ۳۰۴