حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۳۷ مطلب با موضوع «مطاعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام» ثبت شده است


عاقبت منکر غدیر و نفرین امیر المومنین علیه السلام بر او (به روایت اهل تسنن)


عبد الحمید بن هبة الله بن ابی الحدید از علمای اهل تسنن می‌نویسد:


و ذكر جماعة من شيوخنا البغداديين أن عدة من الصحابة و التابعين و المحدثين كانوا منحرفين عن علي ع قائلين فيه السوء و منهم من كتم مناقبه و أعان أعداءه ميلا مع الدنيا و إيثارا للعاجلة فمنهم أنس بن مالك. ناشد علي ع الناس في رحبة القصر أو قال رحبة الجامع بالكوفة أيكم سمع رسول الله ص يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقام اثنا عشر رجلا فشهدوا بها و أنس بن مالك في القوم لم يقم فقال له يا أنس ما يمنعك أن تقوم فتشهد و لقد حضرتها فقال يا أمير المؤمنين كبرت و نسيت فقال اللهم إن كان كاذبا فارمه بها بيضاء لا تواريها العمامة قال طلحة بن عمير فو الله لقد رأيت الوضح به بعد ذلك أبيض بين عينيه. و روى عثمان بن مطرف أن رجلا سأل أنس بن مالك في آخر عمره عن علي بن أبي طالب فقال إني آليت ألا أكتم حديثا سئلت عنه في علي بعد ذاك رأس المتقين يوم القيامة سمعته و الله من نبيكم.


برخی از مشایخ بغدادی ما ذکر کرده‌اند که عده‌ای از صحابه و تابعین و محدثان راهشان از امیر المومنین علی (علیه السلام) جدا بود و به ایشان نظر بد داشتند و بعضی از آن‌ها مناقب ایشان را پنهان می‌کردند و به خاطر عشقشان به دنیا و ترجیح آن، دشمنیشان را اعلان می‌کردند که یکی از ایشان انس بن مالک بود. روزی امام علی (علیه السلام) در رحبه فرمود: چه کسانی شنیده‌اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه؟ دوازده نفر برخاستند و شهادت دادند ولی انس بن مالک برنخاست. امیر المومنین به او گفت: چه چیز مانع شد که برخیزی و شهادت دهی در حالی که در آن واقعه حاضر بودی؟ انس گفت: ای امیر المومنین پیر شدم و فراموش کردم. امیر المومنین فرمود: خدایا اگر دروغ می‌گوید او را به پیسی دچار کن که عمامه‌اش هم نتواند آن را بپوشاند! و طلحه بن عمیر می‌گوید: به خدا سوگند من به وضوح دیدم که بعد از آن بین دو چشمش سفید شد! عثمان بن مطرف روایت کرده است که فردی در آخر عمر انس بن مالک از وی در باره امیر المومنین (علیه السلام) پرسید، انس گفت: من عهد کردم که پس از روز رحبه، اگر کسی درباره علی (علیه السلام) از من پرسید چیزی را کتمان نکنم. به خدا سوگند از پیامبر شما شنیدم که می‌گفت: علی (علیه السلام) در روز قیامت راس پرهیزگاران است.


شرح نهج البلاغة، تالیف ابن ابی الحدید، جلد ۴، صفحه ۷۴، چاپ دار الکتب العلمیة

  • ۰ نظر
  • ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۰
  • مصطفی جمشیدی


رسواسازی معاویه در سرزمین منا و استناد به حدیث غدیر توسط امام حسین علیه السلام


علامه امینی رضوان الله علیه در کتاب شریف الغدیر می‌نویسد:


ذكر التابعي الكبير أبو صادق سليم بن قيس الهلالي في كتابه جملا ضافية حول شدة نكير معاوية بن أبي سفيان على شيعة أمير المؤمنين عليه السلام ومواليه بعد شهادته ثم قال. فلما كان قبل موت معاوية بسنتين حج الحسين بن علي عليهما السلام ، وعبد الله بن عباس ، وعبد الله بن جعفر ، فجمع الحسين بني هاشم رجالهم ونسائهم ومواليهم وشيعتهم من حج منهم ومن لم يحج ومن الأنصار ممن يعرف الحسين وأهل بيته ثم لم يترك أحدا حج ذلك العام من أصحاب رسول الله ومن التابعين من الأنصار المعروفين بالصلاح والنسك إلا جمعهم واجتمع عليه بمنى أكثر من سبعمائة رجل وهم في سرادقه عامتهم من التابعين ونحو من مائتي رجل من أصحاب النبي فقام فيهم فحمد الله وأثنى عليه ثم قال : أما بعد : فإن هذا الطاغية قد صنع بنا وبشيعتنا ما علمتم ورأيتم وشهدتم وبلغكم وإني أريد أن أسألكم عن شيء فإن صدقت فصدقوني وإن كذبت فكذبوني واسمعوا مقالتي ، واكتبوا قولي ، ثم أرجعوا إلى أمصاركم وقبائلكم ومن ائتمنتموه من الناس ووثقتم به فادعوه إلى ما تعلمون من حقنا فإنا خاف أن يدرس هذا الحق ويذهب ويغلب والله متم نوره ولو كره الكافرون ، وما ترك شيئاً مما أنزل الله في القرآن فيهم إلا تلاه وفسره ولا شيئاً مما قاله رسول الله صلى الله عليه وسلم في أبيه وأمه ونفسه وأهل بيته إلا رواه وكل ذلك يقولون : أللهم نعم قد سمعنا وشهدنا. ويقول التابعون : أللهم نعم قد حدثني به من أصدقه وآتمنه من الصحابة ـ إلى أن قال ـ : قال (ع) : أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله نصبه يوم غدير خم فنادى له بالولاية وقال : ليبلغ الشاهد الغايب؟ قالوا : أللهم نعم. الحديث وفيه طرف مما تواترت أسانيده من فضايل أمير المؤمنين عليه السلام ، فراجع.


تابعی کبیر جناب سلیم بن قیس هلالی رضوان الله علیه گوید: دو سال قبل از مرگ معاویه حضرت امام حسین علیه السلام به همراه عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر و عده زیادی از انصار و بنی هاشم عازم حج شد. جمعیتی بالغ بر هفتصد نفر از مردان در محضر آن جناب جمع شدند که همگی از تابعین بودند و نیز جمعیتی بالغ بر دویست تن از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که همگان در منا و در اقامتگاه آن حضرت حضور یافتند. امام حسین علیه السلام پس از حمد و ثنای خدا فرمود: همانا این ستمکار سرکش (معاویه) ظلم‌های بسیاری را بر ما وارد ساخته و همگان نیز از آن مطلع‌اند. اکنون من از شما درباره‌ی چیزی سوال می‌کنم. چنانچه سخن من مقرون به صداقت و راستی است، مرا تصدیق کنید و اگر بر خلاف حقیقت چیزی از من شنیدید، مرا تکذیب نمائید. سخن مرا بشنوید و گفته مرا بنویسید و ثبت کنید. سپس به شهر و دیار خود مراجعت کنید و این سخنان را به دیگران انتقال دهید تا متروک نشود و من ترس دارم وقتش بگذرد و حقوق ما مغلوب ستمگر گردد. در حالی که خدای متعال نور خود را تمام و کمال می‌نماید اگر چه کفار و ناسپاسان از آن اکراه داشته باشند. در این هنگام حضرت، آن چه را که خداوند در قرآن درباره اهل بیت نازل فرموده بود، تلاوت کرد و تفسیر نمود. سپس آنچه را که از رسول خدا درباره پدر و مادرش و اهل بیتشان آمده بود، بیان فرمود. در مورد هر جمله از فرمایشات حضرت، حاضرین می‌گفتند: بار خدایا تمام اینها درست و راست است و این سخنان را از رسول خدا شنیده‌ایم و به آنها گواه هستیم. حضرت فرمودند: آیا به یاد نمی‌آورید که پیامبر خدا پدرم علی بن ابی طالب سلام الله علیه را در غدیر خم به ولایت و جانشینی خود منصوب کرد؟ حاضرین این بار نیز یکصدا گفتند: بار خدایا ما به این جریان آگاه و مطلع هستیم و به آن شهادت می‌دهیم...


الغدير، تالیف علامه امینی رضوان الله علیه، جلد ١، باب ۹، مناشدة الامام السبط الحسین علیه السلام بحدیث الغدیر، صفحه ۲۴۱-۲۴۲

  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۸
  • مصطفی جمشیدی


اعتراف تلخ غزالی عالم بزرگ اهل تسنن به بیعت‌شکنی عمر بن خطاب و غصب خلافت توسط او


غزالی از علمای بزرگ اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در باره تبریک و تهنیت عمر بن صحاک و پیمانى که در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مى‌نويسد:


واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد يزحم باتفاق الجميع وهو يقول: « من كنت مولاه فعلي مولاه » فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.


از خطبه‌هاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه و آله) به على (علیه السلام) اين گونه تبریک گفت: «تبریک، تبریک، اى ابو الحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى دیگرى هستی.» اين سخن عمر حكایت از تسليم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبرى على (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب على (علیه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به ریاست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلى تغيير داد و با لشکرکشى‌ها، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمین‌هاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصادیق اين سخن شد: «فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا». پس، آن [عهد] را پشت سر خود انداختند و در برابر آن، بهایى ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله‌‏اى كردند...


سر العالمين و كشف ما فی الدارين، تالیف غزالی، صفحه ۲۳، چاپ انتشارات الحکمة


مجوعة رسائل الغزالی، سر العالمین، صفحه ۴۸۳، چاپ المکتبة التوفیقیة



جایگاه غزالی نزد اهل تسنن:


ذهبی در مورد او می‌نويسد:


الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط ... ثم بعد سنوات سار إلي وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا علي العلم.


غزالی استاد، امام و دریای علم، نشانه اسلام، اعجوبه زمان، صاحب کتاب‌ها و انسانی با هوش فراوان و زیرک بود. پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت، فرصت و علم و دانش روزگار را سپری کرد.


سیر اعلام النبلاء، تألیف ذهبی، جلد ۱۹، صفحه ۳۲۲


و در جای دیگر از همین کتاب پس از ذکر حديث نبوی او را یکی از احیاگران دین می‌داند و می‌نویسد:


وقال الحاكم سمعت حسان بن محمد يقول كنا في مجلس ابن سريج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام إليه شيخ من أهل العلم فقال أبشر أيها القاضي فإن الله يبعث علي رأس كل مئة سنة من يجدد يعني للأمة أمر دينها وإن الله تعالي بعث علي رأس المئة عمر بن عبدالعزيز وبعث علي رأس المئتين محمد بن إدريس الشافعي ...

قلت وقد كان علي رأس الأربع مئة الشيخ أبو حامد الاسفراييني وعلي رأس الخمس مئة أبو حامد الغزالي وعلي رأس الست مئة الحافظ عبد الغني ...


حاکم می‌گوید: از حسان بن محمد شنیدم که می‌گفت: در سال ۳۰۳ هجری قمری در مجلس ابن سریج بودم، پیرمردی دانشمند بر خواست و گفت: بشارت ای قاضی ! خداوند در هر صد سال کسی را می‌فرستد که احیاگر دین است، عمر بن عبد العزیز اولین است و در صد سال دوم محمد بن ادريس شافعی است. من (ذهبی) می‌گویم در صد سال چهارم ابو حامد اسفرایینی است و در صد سال پنجم غزالی و در صد سال ششم حافظ عبد الغنی است، و...


سیر اعلام النبلاء، تالیف ذهبی، جلد ۱۳، صفحه ۲۰۲


حکم بیعت‌شکن چیست؟!

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۲۳:۴۷
  • مصطفی جمشیدی


منظور از فلق در قرآن چیست؟


خداوند در سوره فلق می‌فرمایند: قل اعوذ بربّ الفلق.


اما فلق چیست؟


علامه مجلسی رضوان الله علیه در کتاب عین الحیات آورده است که از امام صادق علیه السلام روایت شده است:


فلق، چاهی است در جهنم، که اهل جهنم از شدت حرارت آن استعاذه می‌نمایند و از خدا طلب می‌نمایند که نفسی بکشند. چون نفس کشید، جمیع جهنم را سوزانید. در آن چاه صندوقی از آتش است، که اهل آن چاه از حرارت آن صندوق استعاذه می‌نمایند؛ و آن تابوتی است که در آن تابوت، شش کس از پیشینیان و شش کس از پسینیان جا دارند. اما شش نفر اول: پسر آدم است (قابیل) که برادر خود را کشت؛ نمرود که ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداخت؛ فرعون و سامری که گوساله پرستی را در دین خود رواج داد؛ آن کسی (یعنی یهودا) که یهود را پس از پیغمبرشان گمراه کرد؛ و آن کسی (یعنی پولس) که نصاری را بعد از پیغمبرشان گمراه کرد و اما آن شش نفر آخر: ابو بکر، عمر، عثمان، معاویه، سرکرده خوارج نهروان و ابن ملجم.


عین الحیات، تالیف علامه مجلسی، جلد ۲، صفحه ۶۶-۶۷، انتشارات انوار الهدی، سال ۱۳۸۲

  • مصطفی جمشیدی

ابن ملجم (لعنه الله) شقی‌ترین فرد امت (به روایت اهل تسنن)


طبرانی و ابی یعلی موصلی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده‌اند:


۷۳۱۱- حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ، ثنا أبو كريب ، (ح) وحدثنا القاسم بن عباد الخطابي ، ثنا سويد بن سعيد ، قالا : ثنارشدين بن سعد ، عن يزيد بن عبد الله بن الهاد ، عن عثمان بن صهيب ، عن أبيه ، عن النبي - صلى الله عليه وسلم - أنه قال يوما لعلي - رضي الله عنه - : من أشقى الأولين ؟ قال : الذي عقر الناقة يا رسول الله . قال : صدقت ، فمن أشقى الآخرين ؟ قال : لا علم لي يا رسول الله . قال : الذي يضربك على هذه ، وأشار النبي - صلى الله عليه وسلم - بيده إلى يافوخه .


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی به علی (علیه السلام) فرمودند: می‌دانی چه کسی شقی‌ترین امت‌های اولین است؟ در پاسخ فرمود:  کسی که ناقه را پی کرد ای رسول خدا! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: راست گفتی، سپس فرمود: چه کسی شقی‌ترین امت‌های آخرین است؟ فرمود: ای رسول خدا آگاه نیستم. آن حضرت فرمودند: کسی که به تو در اینجا ضربه خواهد زد، و با دست به پیشانی آن حضرت اشاره کردند.


المعجم الکبیر، تالیف طبرانی، جلد ۸، صفحه ۴۵، چاپ مکتبة ابن تیمیة



مسند ابی یعلی، جلد ۱، صفحه ۳۷۷-۳۷۸، چاپ دار الثقافة العربیة



ابن حجر مکی عالم متعصب اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعیان نوشته است این حدیث را صحیح و روات را ثقه می‌داند.


الصواعق المحرقة، تالیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۳۶۲، چاپ مؤسسة الرسالة



بر ابن ملجم ملعون لعنت

  • ۰ نظر
  • ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۴
  • مصطفی جمشیدی