حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۲۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است


معجزه سرسبز شدن و به بار نشستن درخت خشکیده توسط امام حسن علیه السلام


ثقة الاسلام کلینی قدس الله روحه الشریف روایت کرده است:


٤- محمد بن يحيى وأحمد بن محمد، عن محمد بن الحسن، عن القاسم النهدي، عن إسماعيل بن مهران، عن الكناسي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خرج الحسن بن علي عليهما السلام في بعض عمره ومعه رجل من ولد الزبير كان يقول بإمامته، فنزلوا في منهل من تلك المناهل تحت نخل يابس، قد يبس من العطش، ففرش للحسن عليه السلام تحت نخلة وفرش للزبيري بحذاه تحت نخلة أخرى، قال: فقال الزبيري ورفع رأسه: لو كان في هذا النخل رطب لأكلنا منه، فقال له الحسن: وإنك لتشتهي الرطب؟ فقال الزبيري: نعم قال: فرفع يده إلى السماء فدعا بكلام لم أفهمه، فاخضرت النخلة ثم صارت إلى حالها فأورقت وحملت رطبا، فقال الجمال الذي اكتروا منه سحر والله، قال: فقال الحسن عليه السلام: ويلك ليس بسحر ولكن دعوة ابن نبي مستجابة قال: فصعدوا إلى النخلة فصرموا ما كان فيه فكفاهم.


امام صادق علیه السلام فرمودند: امام حسن علیه السلام در یکی از سفرهای حج عمره‌اش، همراه مردی از اولاد زبیر بود که به امامت ایشان معتقد بود. در یکی از آبگاه‌ها زیر درخت خرمای خشکی که از تشنگی خشک شده بود آمدند. در زیر آن درخت فرشی برای امام حسن علیه السلام انداختند، و در برابرش فرشی برای زبیری، زیر درخت خرمای دیگر. آن زبیری سر بالا کرد و گفت: کاش این درخت خرمای تازه داشت و از آن می‌خوردیم. امام مجتبی علیه السلام فرمودند: خرما میل داری؟ زبیری گفت: آری. زبیری گفت: آن حضرت دست به سوی آسمان برداشت و دعا کرد به سخنی که من آن را نفهمیدم؛ پس درخت سبز شد و به حال خود برگشت و برگ و خرما برآورد. ساربانی که شتر از او کرایه کرده بودند، گفت: به خدا این جادو است. امام حسن علیه السلام فرمود: وای بر تو جادو نیست بلکه دعای مستجاب پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله است. پس به سوی درخت بالا رفتند و هرچه خرما داشت چیدند و آن‌ها را کفایت کرد.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۱، صفحه ۴۶۲، حدیث ۱، چاپ دار الکتب الاسلامیة


شیخ الاسلام علامه مجلسی قدس الله روحه الشریف در مورد سند روایت می‌نویسد:


الحديث الرابع : صحيح.


سند حدیث چهارم صحیح است.


مرآة العقول، تالیف علامه مجلسی، جلد ۵، صفحه ۳۵۵، حدیث ۴، چاپ دار الکتب الاسلامیة

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۰۰
  • مصطفی جمشیدی


حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام وسیله شناخت خداوند


علامه محمد تقی مجلسی قدس سره می‌نویسد:


و دیگر احادیث که به گوش هوش تو خواهم رسانید اولا بدان که وارد است در اخبار از نبی مختار و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعین آن که ذات مقدس الهی جلت عظمته در ازل الآزال با کمال ظهور مخفی بود، خواست که ظاهر گردد نور مقدس مطهر مصطفی صلی الله علیه و آله و مرتضی علیه السلام را آفرید؛ چنان که در حدیث وارد است که: «کنت کنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لأعرف [أو: لكي أعرف]» یعنی من گنجی بودم مخفی، خواستم که شناخته شوم آفریدم خلق را تا شناخته شوم. و بنا بر حديث سابق کسی را غیر از محمد و علی صلواة الله عليهما قابلیت معرفت حضرت حق سبحانه و تعالی نبود پس مراد از خلق در این حدیث ایشان بوده باشند.


شرح خطبه البیان، تالیف علامه محمد تقی مجلسی، صفحه ۶۱، چاپ انتشارات ارمغان تاریخ

  • ۰ نظر
  • ۲۳ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۴۹
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


هفتم صفر


شهادت امام مجتبی علیه السلام


در این روز در سال ۵۰ هجری قمری امام مجتبی علیه السلام در سن ۴۷ سالگی در مدینه به شهادت رسیدند ولی اشهر بین علمای امامیه شهادت حضرت در ۲۸ ماه صفر است.


رسول خدا صلی الله علیه و آله در باره‌ی حضرت مجتبی علیه السلام فرموده‌اند: کسی که بر او بگرید کور نمی‌شود روزی که چشم‌ها نمی‌بینند، و کسی که بر آن حضرت محزون باشد دلش محزون نمی‌شود روزی که دل‌ها محزون است، و کسی که آن حضرت را در بقیعش زیارت کند قدمش بر صراط ثابت می‌ماند روزی که قدم‌ها بر صراط می‌لغزد ...


نسب شریف آن حضرت علیه السلام


از طرف مادر، جدشان خاتم الانبیاء و المرسلین محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله، جده‌شان جناب خدیجه بنت خویلد ام المومنین علیها السلام است و از طرف پدر جدشان سید بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام، جده‌شان جناب فاطمه بنت اسد علیها السلام است. پدر: مولی الموالی امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام. مادر: سیدة النساء فاطمه زهراء علیها السلام. برادرانی مانند حضرت سید الشهدا علیه السلام و ابا الفضل العباس علیه السلام، و خواهرانی همچون زینب کبری و ام کلثوم علیهما السلام.


بعضی از صفات آن حضرت علیه السلام


در جود و سخاوت زبانزد همگان بود، به حدی که در طول عمر شریف سه بار مالشان را _ حتی کفش خود را _ در راه خدا تقسیم کردند. حلم و صبر آن حضرت تعجب همگان را بر انگیخته بود. مروان با آن بغض و عنادی که داشت بعد از تیرباران شدن جنازه می‌آید و تابوت آن حضرت را به دوش می‌کشد. هنگامی که امام حسین علیه السلام از او سوال می‌کند: تا دیروز غیظ و کینه‌ی او را داشتی و امروز تابوت او را حمل می‌کنی؟ مروان در پاسخ می گوید: با کسی این کارها را کردم که حلمش با کوه‌ها برابر بود.


عمر شریف آن حضرت علیه السلام


مشهور طبق روایت حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام عمر شریف آن حضرت ۴۷ سال و چند ماه بوده است.


شهادت آن حضرت علیه السلام


بعد از آتش‌بس بین حضرت و معاویه لعنه الله، امام علیه السلام به مدینه باز گشتند و ده سال در آنجا بودند تا اینکه معاویه توسط جعده دختر اشعث کندی لعنت الله علیهما آن حضرت را مسموم کرد. مدت مسمومیت حضرت چهل روز طول کشید. هنگامی که ارتحال حضرت نزدیک شد، امام حسین علیه السلام را با دیگر فرزندان امیر المومنین علیه السلام طلبیدند، و ودایع امامت و کتب رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام و سلاح آن حضرت را به امام حسین علیه السلام سپردند و به آنچه امیر المومنین علیه السلام به آن حضرت وصیت فرموده بودند اهل بیت و شیعیانش را وصیت فرمود که امام بعد از من برادرم امام حسین علیه السلام است، دستوراتش را اطاعت کنید و از مخالفت با او بپرهیزید. سپس فرمود: شما را به خدا می‌سپارم و او خلیفه‌ی من بر شماست، چشمان مبارک خود را بست و دو دست و پا را دراز کرد و از دنیا رفت در حالی که می‌فرمود: لا اله الا الله. صدای گریه و ناله از منزل آن حضرت بلند شد، و مدینه از ناله و ضجه مانند روزی شده بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت. برادران، اولاد، شیعیان صدا به نوحه و ناله بلند کرده، امام حسین علیه السلام در حالتی که اشک می‌ریخت متوجه غسل و حنوط کفن برادر شدند، سپس بر آن مظلوم نماز خواندند و جنازه را برای تجدید عهد با رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف روضه منوره نبویه بردند و آن وقایع اتفاق افتاد. بدن را به بقیع آوردند، امام حسین علیه السلام داخل قبر شد و بدن برادر را دفن کرد و هنگام خروج از قبر در حالت گریه می‌فرمود:


ءأدهن رأسی أم أطیب محاسنی

و رأسک معفور و أنت سلیب؟


یعنی: «آیا من، موی سرم را روغن بزنم و یا موی محاسنم را با عطر خوشبو کنم، با اینکه سر تو روی خاک است و تو همچون درخت شاخ و برگ ریخته، شده‏‌ای».


فلازلت أبکی، ما تغنت حمامة

علیک و ما هبت صبا و جنوب


یعنی: «من، همواره برای تو گریه می‏‌کنم، تا زمانی که کبوتر آواز می‏‌خواند و باد شمال و جنوب، می‏‌وزد.»


بکائی طویل و الدموع غزیرة

و أنت بعید و المزار قریب


یعنی: «گریه‏‌ی من، طولانی است و اشک‌هایم روان است، تو از ما دور شده‏‌ای، ولی قبرت به ما نزدیک است».


فلیس حریبا من أصیب بماله

و لکن من واری أخاه، حریب


یعنی: «آن کس که مالش ربوده شده، غارت شده نیست، بلکه غارت شده، کسی است که برادرش را در دل خاک، بپوشاند».


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۵۷-۶۰

  • ۰ نظر
  • ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۳۳
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


پنجم صفر


شهادت حضرت رقیه علیها السلام


در روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری حضرت رقیه علیها السلام مظلومانه به شهادت رسید. نام شریفش «رقیه»، «فاطمه» و «زینب» است. پدرشان مولانا الشهید ابا عبد الله الحسین علیه السلام و مادرشان ام اسحاق رضوان الله علیها است. ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم ۶۱ هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد. قبل و بعد از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی ابا عبد الله علیه السلام قرار گرفت تا آنجا که به خواهرشان حضرت زینب علیها السلام در مورد او سفارش فرمودند. بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شام رنج‌های فراوانی دید. در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست، و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند.


از کهن‌ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ رقیه یاد شده قصیده‌ی سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم علیهما السلام است:


و عبدکم سیف فتی ابن عمیرة           

عبد لعبد عبید حیدر قنبر


و سکینة عنها السکینة فارقت             

لما ابتدیت بفرقة و تغیّر


و رقیّة رق الحسود لضلعها             

و غدا لیعذرها الذی لم یعذر


و لأم کلثوم یجد جدید ها             

لثم عقیب دموعها لم یکرر


لم أنسها و سکینة و رقیّة             

یبکینه بتحسّر و تزفّر


یعنی: «و سکینه علیهم السلام که آرامش از او جداشد، زیرا مبتلا شد به جدایی از امام (و پدرش) و رقیه که به رقت آمد دل حسودان به جهت ناتوانیش، فردای قیامت عذرخواهی خواهند کرد گرچه پذیرفته نیست عذرشان. بر ام کلثوم مصیبت‌هایی رسید که هرگز تکرار نخواهد گشت و چهره‌اش با اشک پوشیده شد. هرگز فراموش نمی‌کنم سکینه و رقیه علیهما السلام را، که با ناله و حسرت بر امام حسین علیه السلام گریه می‌کردند.»


شواهد و مدارک در باره‌ی وجود شریف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مکان فعلی حرم مطهر، همراه با معجزات و کراماتی از آن مخدره‌ی مظلومه بسیار است که تعدادی تا کنون در کانال قرار گرفته و بسیاری ان شا الله در آینده در کانال قرار خواهند گرفت.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۵۶-۵۷

  • ۰ نظر
  • ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۳۲
  • مصطفی جمشیدی


ولایت امیر المومنین علیه السلام واجبی که ترک شد


مرحوم شیخ مفید روایت کرده است:


قال: أخبرني أبو الحسن علي بن بلال المهلبي قال: حدثنا عبد الله بن راشد الاصفهاني قال: حدثنا إبراهيم بن محمد الثقفي قال: أخبرنا إسماعيل بن صبيح قال: حدثنا سالم بن أبي سالم المصري، عن أبي هارون العبدي قال: كنت أرى رأي الخوارج لا رأي لي غيره حتى جلست إلى أبي سعيد الخدري رحمه الله فسمعته يقول: أمر الناس بخمس، فعملوا بأربع وتركوا واحدة، فقال له رجل: يا أبا سعيد ما هذه الاربع التي عملوا بها ؟ قال: الصلاة، والزكاة والحج، وصوم شهر رمضان. قال: فما الواحدة التي تركوها؟ قال: ولاية علي بن أبي طالب عليه السلام، قال الرجل: وإنها المفترضة معهن؟ قال أبو سعيد: نعم ورب الكعبة، قال الرجل: فقد كفر الناس إذن! قال أبو سعيد: فما ذنبي؟.


ابو هارون عبدی گفت: من بر عقیده خوارج بودم و هیچ رایی جز آن نداشتم تا آنکه به نزد ابو سعید خدری رحمه الله رسیدم و از او شنیدم که می‌گفت: مردم مامور به پنج چیز بودند، پس به چهارتای آن عمل نموده و یکی را ترک کردند. یکی به او گفت: ای ابو سعید! چهار چیزی که به آن عمل کردند چیست؟ گفت: نماز، زکات، حج و روزه ماه رمضان. گفت: پس آنچه را رها نمودند چیست؟ گفت: ولایت علی بن ابی طالب علیهما السلام. آن مرد گفت: آیا ولایت همانند آن چهار مورد واجب است؟ ابو سعید گفت: آری به خدای کعبه سوگند! آن مرد گفت: پس با این وجود مردم کافر شده‌اند؟! ابو سعید گفت: گناه من چیست؟


امالی شیخ مفید، مجلس ۱۷، حدیث ۳، صفحه ۱۳۹، چاپ انتشارات دار المرتضی

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۲۱:۳۵
  • مصطفی جمشیدی