نشانهی بهشت و نشانهی جهنم
شیخ مفید رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه و قاضی نعمان مغربی عالم بزرگ اسماعیلیه روایت کردهاند:
وحدثنا أحمد بن هارون، وجعفر بن محمد بن قولويه، وجماعة، عن علي بن الحسين، عن عبد الله بن جعفر الحميري، عن محمد بن الحسن، عن أحمد بن النضر، عن صباح، عن الحارث ابن الحصيرة، عن صخر بن الحكم الفزاري ، عمن حدثه أنه سمع عمرو بن الحمق يحدث عن رسول الله صلى الله عليه وآله أنه سمع رسول الله صلى الله عليه وآله في المسجد الحرام أو في مسجد المدينة يقول: يا عمرو وهل لك في أن اريك آية الجنة يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق وآية النار يأكل الطعام ويشرب الشراب ويمشي في الأسواق ؟ فقلت: نعم بأبي أنت وأمي فأرنيهما، فأقبل علي عليه السلام يمشي حتى سلم فجلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية الجنة، ثم أقبل معاوية حتى سلم، ثم جلس، فقال صلى الله عليه وآله: يا عمرو هذا وقومه آية النار.
عمرو بن حمق خزاعی رضوان الله علیه گفت: همانا از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد الحرام یا مسجد مدینه شنیدم که فرمود: ای عمرو، آیا میخواهی که نشانهی بهشت را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود و نشانهی آتش (جهنم) را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود را به تو نشان دهم؟ گفتم: آری، پدر و مادرم به فدایت، آن دو را به من نشان دهید. پس امیر المومنین علیه السلام آمد و سلام کرد و نشست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: این فرد و قومش نشانهی بهشت هستند. پس معاویه آمد و سلام کرد و سپس نشست. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای عمرو، این فرد و قومش نشانهی آتش (جهنم) هستند.
الاختصاص، تألیف شیخ مفید، صفحه ۲۷، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات
بحار الانوار، تألیف علامه مجلسی، جلد ۳۴، صفحه ۲۷۷-۲۷۸، چاپ دار احیاء التراث العربی
شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، تألیف قاضی نعمان مغربی، جلد ۱، صفحه ۲۰۸، چاپ موسسه النشر الاسلامی
طبرانی از علمای بزرگ اهل تسنن این روایت را با سانسور شدید و حذف نام معاویه از عمرو بن حمق نقل کرده است:
ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ لِي: «يَا عَمْرُو هَلْ لَكَ أَنْ أُرِيَكَ آيَةَ الْجَنَّةِ؟ يَأْكُلُ الطَّعَامَ ويَشْرَبُ الشَّرَابَ، ويَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» ، قُلْتُ: بَلَى بِأَبِي أَنْتَ قَالَ: «هَذَا، وَقَوْمُهُ آيَةُ الْجَنَّةِ» ، وَأَشَارَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَقَالَ لِي: «يَا عَمْرُو، هَلْ لَكَ أَنْ أُرِيَكَ آيَةَ النَّارِ؟ يَأْكُلُ الطَّعَامَ ويَشْرَبُ الشَّرَابَ، ويَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ؟» قُلْتُ: بَلَى، بِأَبِي أَنْتَ قَالَ: «هَذَا وَقَوْمُهُ آيَةُ النَّارِ» وَأَشَارَ إِلَى رَجُلٍ، فَلَمَّا وَقَعَتِ الْفِتْنَةُ، ذَكَرْتُ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَفَرَرْتُ مِنْ آيَةِ النَّارِ إِلَى آيَةِ الْجَنَّةِ، وَتَرَى بَنِي أُمَيَّةَ قَاتِلِي بَعْدَ هَذَا؟ قُلْتُ: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ: وَاللَّهِ، لَوْ كُنْتَ فِي جُحْرٍ فِي جَوْفِ جُحْرٍ لَاسْتَخْرَجَنِي بَنُو أُمَيَّةَ حَتَّى يَقْتُلُونِي حَدَّثَنِي بِهِ حَبِيبِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، «أَنَّ رَأْسِي أَوَّلُ رَأْسٍ تُحْتَزُّ فِي الْإِسْلَامِ، وَيُنْقَلُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ».
عمرو بن حمق گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند: آیا میخواهی که نشانهی بهشت را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود به تو نشان دهم؟ گفتم: آری پدرم به فدایت! فرمود: این و قومش نشانهی بهشتاند و با دستش به سوی علی بن ابی طالب (علیهما السلام) اشاره کرد و باز فرمود: ای عمرو، آیا میخواهی نشانهی آتش (جهنم) را که میخورد و مینوشد و در بازارها راه میرود را به تو نشان دهم؟ گفتم: بلی، پدرم به فدایت. فرمود: این و قومش نشانهی آتشاند و به سوی مردی (معاویه) اشاره کرد. وقتی فتنه واقع شد، این سخن حضرت به یادم آمد. پس از نشانهی جهنم به طرف نشانهی بهشت فرار کردم و من میدانم که پس از این بنی امیه مرا خواهند کشت والله اگر در بطن سنگ هم باشم، بنی امیه بیرونم میکشند تا مرا بکشند، این را حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر داد و سر من اول سری خواهد بود که در اسلام از شهری به شهر دیگر برده میشود.
المعجم الاوسط، تألیف طبرانی، جلد ۴، صفحه ۲۴۰، چاپ منشورات دار الحرمین
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۵۱