حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات

۵۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام بندانی» ثبت شده است

تقویم شیعه


سوم ربیع الثانی


سفر امام عسکری علیه السلام به جرجان (= گرگان)


در این روز امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده‌ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی الارض از سامرا به جرجان تشریف فرما شدند. جعفر بن شریف می‌گوید: سالی قصد حج کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می‌رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: به مبارک؛ خادم بده. جعفر بن شریف می‌گوید: انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می‌رسانند. امام علیه السلام فرمودند: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمی‌گردی؟ عرض کردم: بر می‌گردم. فرمودند: ۱۷۰ روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می‌شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می‌آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آن چه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد می‌شود؛ نام او را «صَلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود. من گفتم: یا بن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می‌کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت‌های الهی است. امام علیه السلام فرمودند: خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می‌کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می‌گوید: نام پسر خود را احمد بگذار». راوی می‌گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و باز گشتم، و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر این روز به اینجا تشریف می‌آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید. شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامرا به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسایل خود را بیاورید. اول کسی که ابتدا به سوال کرد نضر بن جابر بود. او گفت: یا بن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده‌هایش را به او بر گرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می‌نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آن‌ها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۲۸-۱۳۰

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


چهاردهم ربیع الاول


۱- مرگ یزید بن معاویه


در سال ۶۴ هجری قمری در شب چهاردهم ربیع الاول یزید بن معاویه بن ابی سفیان در سن ۳۹ سالگی یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت. اقوال دیگر در مرگ یزید دوازدهم و پانزدهم این ماه است. مادر یزید میسون دختر بجدل کلبی است. او کسی است که غلام پدر خود را به خود متمکن ساخت و به یزید ملعون بارور شد. از همینجاست که طبق فرمایش ائمه (علیهم السلام) قاتل امام حسین (علیه السلام) ولد الزناست، که این کلام شامل شمر، عمر سعد، ابن زیاد و غیر آن‌ها نیز می‌شود. او شارب الخمر، قمار باز، میمون باز، ناکح با محارم، صاحب اشعار کفرآمیز و تارک الصلوه بود. او بود که واقعه جانسوز کربلا را به وجود آورد و امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین (علیه السلام) و عمه سادات زینب کبری (علیها السلام) و دیگر علویات و فاطمیات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت برد. او بود که خانه خدا را خراب کرد و پرده کعبه را سوزانید. همچنین او بود که در واقعه حره در مدینه کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد، و سه روز مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد. بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معینی نداشتند. بعد از آن قتل و غارتی در مدینه شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید، و مردم را داخل حرم مطهر کشتند. 


در علت مرگ او چند قول است: یکی اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است. شیخ صدوق (رحمه الله) می‌فرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند. 


۲- مرگ موسی خلیفه عباسی


در این روز و به قولی در ۱۵ و ۱۸ ربیع الاول موسی العادی، فرزند مهدی عباسی به درکات جحیم شتافت. در همان شب هارون خلیفه شد و مأمون نیز به دنیا آمد. خلافت موسی الهادی یک سال و سه ماه طول کشید و ۲۵ یا ۲۶ سال عمر کرد. او به قساوت و قلب و قلت رحم و خشونت طبع و شرارت نفس مشهور بود. 

سید بن طاوس (رحمه الله) در مهج الدعوات روایت می‌کند که موسی الهادی لشکری فرستاد و حسین بن علی بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی (علیه السلام) صاحب فخ را با اصحابش شهید کرد، و سر او را با اسیران به نزد او آوردند، چون نظرش بر آن سر افتاد اشعاری خواند. پس اسیران را یکی پس از دیگری می‌آوردند، و او بعد از سرزنش و توبیخ امر به قتل آنها می‌کرد. در یک روز جماعتی از اولاد امیر المومنین (علیه السلام) را به قتل رسانید و طالبیین را دشنام می‌داد تا رسید به نام مبارک موسی بن جعفر (علیهما السلام)، نسبت به آن حضرت بد گفت و فریاد کشید که حسین صاحب فخ خروج نکرد مگر به امر موسی بن جعفر (علیهما السلام)، چون او صاحب وصیت در این خانواده است. به خدا قسم او را به قتل می‌رسانم. خدا بکشد مرا اگر او را زنده بگذارم و خدا بکشد مرا اگر او را عفو کنم و اگر نبود که سفاح و پدر مهدی فضایل بسیار در حق جعفر بن محمد از کثرت علم و دین و فضلش برایم نقل کرده‌اند، هر آینه قبر او را می‌شکافتم و بدن او را به آتش می‌سوزانیدم. علی بن یقطین نامه‌ای از بغداد برای حضرت کاظم (علیه السلام) فرستاد و صورت حال را شرح داد. چون نامه به حضرت رسید، اهل بیت و شیعیان خود را خبر کرد و فرمود: رای شما در این باب چیست؟ عرض کردند: صلاح این است که شما خود را از این جبار ظالم پنهان داری. حضرت فرمود: اول نامه‌ای که از عراق بیاید متضمن خبر مرگ موسی الهادی است و چنان شد که آن حضرت خبر دادند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۱۲-۱۱۵

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


دوازدهم ربیع الاول


۱- ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه


در غروب این روز پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از هجرت از مکه وارد مدینه طیبه شدند، و در قبا نزول اجلال فرمود و منتظر ماند تا امیر المومنین علیه السلام به ایشان ملحق شد، و سپس وارد مدینه شدند؛ چون رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بودند من وارد مدینه نمی‌شوم تا اینکه پسر عمویم و دخترم فاطمه علیهما السلام بیایند. این در حالی بود که در چهارم ربیع الاول پیامبر صلی الله علیه و آله در مسیر هجرت از غار ثور بیرون آمده به طرف مدینه حرکت فرمود.


۲- انقراض بنی امیه


در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد (خلافت را غصب کرد)، و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تاسیس دولت بنی عباس رسما نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.


۳- مرگ معتصم عباسی


در پنج‌شنبه دوازدهم ربیع الاول سال ۲۲۷ هجری قمری دو ساعت از شب گذشته، معتصم عباسی در سامرا به هلاکت رسید. سبب مرگش آن شد که حجامت کرد و سپس تب کرد و به همان تب در سن ۴۹ سالگی به جهنم شتافت.


از بزرگترین جرایم او به شهادت رساندن امام جواد علیه السلام است.


مدت غصب خلافت او ۸ سال و ۸ ماه و ۸ روز بود، و هشتم از خلفای غاصب بنی عباس بود. او ۸ پسر و ۸ دختر داشت و ۸ قصر بنا کرد. معتصم مردی ظالم بود و از علم و ادب و نوشتن بهره‌ای نداشت. او به سادات خصوصا به بزرگان آن‌ها اذیت‌های بسیاری روا داشت، و در دوران حکومتش علاقه زیادی به ساخت بنا داشت.


۴- مرگ احمد بن حنبل


در این روز درسال ۲۴۱ هجری قمری احمد بن حنبل رئیس فرقه‌ی حنبلی‌ها در بغداد از دنیا رفت، و در همان شهر دفن شد. جد او ذو الثدیه رئیس خوارج نهروان است، که به دست امیر المومنین علیه السلام به درک فرستاده شد. بنا بر قولی مرگ او در ربیع الثانی است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۱۰-۱۱۲

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


هشتم ربیع الاول


شهادت امام حسن عسکری علیه السلام


امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری قمری در سن ۲۸ سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسید. معتمد (لعنت الله علیه) به عباسیین سفارش می‌کرد که بر آن حضرت تنگ بگیرند. شیخ صدوق رحمه الله می‌فرماید: معتمد چندین مرتبه امام عسکری علیه السلام را حبس کرد. ۲۲ ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدند نامه های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند. هنگام نماز صبح، بعد از آنکه امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادند و جوشانده‌ای به حضرتش دادند، به شهادت رسیدند. وقتی مردم سامرا با خبر شدند، همه بازارها بسته شد و مردم کنار منزل آن حضرت جمع شدند. وزراء و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویات داخل منزل بودند. در سامرا صدای شیون و گریه از هر سو به گوش می رسید و قیامتی بر پا شده بود. امام زمان علیه السلام آن حضرت را غسل داده بعد از کفن آن حضرت بدن مطهر را جهت نماز آوردند. جعفر کذاب برادر حضرت جلو آمد که بر بدن مبارک نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید امام زمان علیه السلام در حالی که طفلی گندمگون، پیچیده موی، گشاده دندان مانند پاره ماه بود از حجره بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و او را از آن مکان دور کرد و بر پدر بزرگوارش نماز خواند، و آن حضرت را نزد قبر پدر بزرگوارش حضرت هادی علیه السلام دفن نمودند. جعفر کذاب (لعنت الله علیه) این واقعه را برای معتمد نقل کرد. همه جا را در جستجوی حضرت گشتند، ولی اثری از آن حضرت ندیدند.


در سال شهادت امام عسکری علیه السلام - سال ۲۶۰ هجری قمری - محدث جلیل جناب فضل بن شاذان نیشابوری رحمه الله از دنیا رحلت فرمود: او صاحب ۱۸۰ تالیف است و امام حسن عسکری علیه السلام سه بار بر او رحمت فرستاده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۸-۱۰۰

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


پنجم ربیع الاول


وفات حضرت سکینه علیها السلام


حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه وفات کرد.  مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همواره با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبد الله (نفس زکیه) چهارصد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانید. خالد بن عبد الملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می‌آیم. ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام و به قولی محمد بن عبد الله نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۷-۹۸

  • مصطفی جمشیدی