تقویم شیعه
یکم رمضان
در شب اول ماه مبارک رمضان غسل و زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده است.
۱- ولایتعهدی امام رضا علیه السلام
در هفتم رجب سال ۲۰۰ مأمون عباسی (لعنه الله) نامهای به امام رضا علیه السلام نوشت، و آن بزرگوار را برای ولایتعهدی خویش به مرو فراخواند. در روز اول ماه رمضان سال ۲۰۱ هجری قمری مردم با حضرت رضا علیه السلام به ولایتعهدی بیعت کردند، و بعضی ششم این ماه نقل کردهاند.
۲- احتجاج اُبَی بن کعب بر ابو بکر
هنگامی که ابو بکر در روز جمعهی اول ماه رمضان خطبهای خواند، اُبَی بن کعب (رضوان الله علیه) ایستاد و خطبهای خطاب به انصار و مهاجر قرائت کرد. در این خطبه ابی بن کعب از فضائل و مناقب امیر المومنین علیه السلام و جانشینی بلا فصل بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله ایراد سخن کرد و در دفاع از ولایت جواب همگان را داد. قسمتی از خطبهی ابی بن کعب چنین است:
آیا نمیدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس من مولای اویم این علی علیه السلام مولای اوست، و هر کس من نبی اویم این علی علیه السلام امیر اوست؟» آیا نمیدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی مَثَل من و تو مانند هارون نسبت به موسی علیه السلام است. اطاعت از تو بعد از من واجب است مانند اطاعت از من در زمان حیاتم؛ جز اینکه بعد از من پیامبری نیست». آیا نمیدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «وصیت میکنم به شما که با اهل بیتم به خیر و خوبی. کسی بر آن ها پیشی نگیرد بلکه آنها را مقدم بدارید. کسی به آنها دستور ندهد، بلکه دستورات آنان را گوش فرا دهید...» آیا نمیدانید رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «علی بن ابی طالب علیهما السلام زنده کنندهی سنت من و معلم امت من است...».
۳- مرگ مروان
در این روز در سال ۶۵ هجری قمری مروان بن حکم در سن ۸۱ سالگی در دمشق به درکات جحیم شتافت، و مدت غصب خلافت توسط او او ۹ ماه بود. مروان پسر حکم بن ابی العاص بود و به وزغ بن وزغ ملقب گردیده بود. او و پدرش مورد لعن پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شدند، حتی عایشه به مروان گفت: «شهادت می دهم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پدرت را لعن کرد در حالی که تو در صلب او بودی.» مروان در عداوت با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام خصوصاً امیر المومنین علیه السلام از زمان عثمان تا آخر ایام خود بسیار کوشید. بعد از آنکه عثمان او و پدرش حکم را از طائف بر خلاف امر پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه بازگردانید، خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد. او در ایام خلافت عثمان فتنهها به پا کرد. در جنگ جمل تیری زد و طلحه را کشت و بعد از فتح هنگامی که اسیر شد حسنین علیهم السلام را شفیع قرار داد و امیر المومنین علیه السلام او را رها کرد. به حضرت عرض کردند: از او بیعت بگیر. فرمود: همانا دست او دست یهودی است، چه اینکه یهود به مکر و حیله معروفند. بعد از آن که مروان به معاویه پیوست هرگاه حکومت شهری به او داده میشد، در ترویج سب امیر المومنین علیه السلام مجد و مُصِر بود. او در مدینه هر جمعه بر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله بالا می رفت و در حضور مهاجرین و انصار امیر المومنین علیه السلام را سب میکرد. مروان بعد از هلاک شدن یزید به جای وی نشست، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه غصب خلافت کرد. همسر یزید زهری در غذای او ریخت که لال شد و آخر الآمر متکا بر دهان او گذاشت، و با کنیزان روی او نشستند تا اینکه در اول ماه رمضان به درک واصل شد.
۴- جنگ تبوک
در اول ماه رمضان سال نهم هجری قمری جنگ تبوک به وقوع پیوست. این جنگ را فاضحه نیز میگویند، زیرا منافقین مدینه و کسانی که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند. به لشکری که در این جنگ شرکت کردند جیش العسرة میگویند، زیرا در سختی و زحمت فراوان، با اینکه ایام جمع آوری محصول بود به جنگ رفتند. حرکت لشکر در ماه رجب بود که ۳۰ هزار نفر حرکت کردند و فقط هزار نفر سواره بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کفش فراوان با خود بیاورید، و در مسیر هر دو نفر به یک خرما سد جوع میکردند و آب هم کمیاب بود. در این جنگ عدهای از زنها نیز همراه حضرت حرکت کردند. از سوی دیگر ۸۲ نفر از منافقین مدینه با عذر تراشی به جنگ نرفتند و در مدینه ماندند تا در غیاب آن حضرت خانه آن حضرت را غارت کنند و خانواده ایشان را از مدینه بیرون نمایند. پیامبر صلی الله علیه و آله امیر المؤمنین علیه السلام را به جای خود در مدینه خلیفه قرار داد و منافقین کلماتی گفتند که خاطر مبارک امیر المومنین علیه السلام را آزردند. پیامبر صلی الله علیه و آله به آن حضرت فرمود: «أما ترضی أن تکون منی بمنزله هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی...؟» (یعنی آیا راضی نیستی که منزلتت نسبت به من همانند هارون به موسی علیهما السلام باشد؛ الا اینکه پس از من پیامبری نیست؟) در بازگشت از تبوک چهل نفر از منافقین که همراه حضرت بودند، تصمیم گرفتند وقتی شتر حضرت بالای گردنه میرسد کدوها (یا دبه) را پر از ریگ نمایند و به زیر دست و پای شتر حضرت رها کنند تا شتر رم کند و پیامبر صلی الله علیه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد. هنگام اجرای توطئه شتر حضرت قدم از قدم برنداشت و مکر منافقین شکست خورد و خداوند وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله را حفظ کرد. از سوی دیگر منافقینی که در مدینه مانده بودند قصد جان امیر المومنین علیه السلام را نمودند و حفرهای طولانی در مسیر راه مدینه حفر کردند و روی آن را با حصیر پوشاندند تا هنگامی که امیر المومنین علیه السلام به استقبال پیامبر صلی الله علیه و آله میآید هنگام مراجعت میان آن حفره بیفتد و آنان بر سرش بریزند و او را به قتل برسانند. ولی هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روی حصیر و گودال عبور ننمود و بار دیگر حیله منافقین باطل گردید. در تبوک جنگی صورت نگرفت و آن حضرت با لشکر به مدینه بازگشتند. وقوع این جنگ در ماه رجب هم نقل شده است.
۵- وفات حضرت نفیسه علیها السلام
در این روز در سال ۲۰۸ هجری قمری زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون علیها السلام دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در مصر وفات کرد. شوهر آن حضرت اسحاق موتمن پسر حضرت صادق علیه السلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنی هاشم علیه السلام است. حضرت نفیسه علیها السلام برای خود قبری کنده بود و پیوسته در آن قبر نماز میخواند و ختم قرآن مینمود. آن حضرت در اول ماه رجب بیمار شد، و نامهای به شوهرش که در مدینه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر کرد. در شب اول ماه رمضان بیماری شدت پیدا کرد و فردای آن روز در حالتی که روزه بود طبیب آوردند و او امر به افطار کرد. آن حضرت فرمود: واعجبا! سی سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنیا بروم، و اکنون که روزه هستم افطار کنم؟ پس خواندن سوره انعام را شروع کرد، و چون به آیه مبارکه لهم دار السلام عند ربهم رسید وفات کرد. شوهر آن حضرت زمانی رسید که ایشان وفات کرده بود. او میخواست آن حضرت را به مدینه ببرد و در بقیع نزد اجداد طاهرینش دفن کند، ولی مردم مصر با التماس و در خواست او را نگه داشتند. اسحاق مؤتمن پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید که فرمودند: با اهل مصر در این ماجرا مخالفت نکنی، که به خاطر نفسیه خداوند رحمت و برکاتش را نازل میکند. جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلی دفن کردند و معروف است که دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۶۳-۲۶۸