حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۱۹ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

تقویم شیعه


بیست و دوم ذی الحجه


شهادت میثم تمار رحمه الله


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری جناب میثم تمار رضوان الله علیه به دلیل وفاداری به امام حسین علیه السلام به دست ابن زیاد لعنه الله به دار آویخته شد و به شهادت رسید. تاریخ شهادت میثم ۱۹ ذی الحجه و روز عاشورا نیز نقل شده است.


ابو مسلم میثم تمار بن یحیی التمار عجمی، چون خرما فروش بود ملقب به «تمار» شد. از یاران و صحابی باوفا و دوستان و شیعیان خاص حضرت امیر المومنین علیه السلام بود، صاحب علم منایا و بلایا بود، و دارای علم تفسیر، و ایمانی کامل بود. او زاهد و عابد بود، و شب‌ها به قیام و روزها را به روزه می‌گذراند. دارای بیانی فصیح بود و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مقامی جلیل داشت. هنگامی که قصد حج داشت ام سلمه به او گفت: «خیلی از اوقات در دل شب رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیهما السلام سفارش شما را می‌فرمود.» منزلت میثم در نزد امیر المومنین علیه السلام مانند منزلت سلمان در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. ابن زیاد ملعون این بزرگوار را به شهادت نرساند مگر به خاطر مصاحبت و ولای امیر المومنین علیه السلام. آن حضرت نیز علاقه وافری به او داشت، حتی گاهی اوقات از مسجد جامع خارج می‌شد و در مغازه میثم می‌نشست و با او صحبت می‌کرد و گاهی که حضرت علیه السلام میثم را برای کاری می‌فرستاد برای میثم خرما می‌فروخت. میثم از امیر المومنین علیه السلام و از امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام علم را فراگرفته بود، تا اینکه آن بزرگوار را گرفتند و به دار زدند با اینکه دست و پای او را قطع کرده بودند اما فضائل و مناقب امیر المومنین علیه السلام را می‌گفت تا او را به شهادت رساندند. هفت نفراز خرما فروشان کوفه شبانه او را از دار پایین آورده، بدن او را درمحل فعلی قبر شریف دفن نمودند.


۲- خروج ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد


هنگامی که کوفه را جناب مختار رحمه الله از قتله سید الشهداء علیه السلام پاک کرد، در این روز ابراهیم بن مالک اشتر با ۱۲۰۰۰ یا به روایت ابن نما با کمتر از ۲۰۰۰۰ نفر برای جنگ با ابن زیاد از کوفه خارج شد و مختار به مشایعت او رفت. لشکر ابراهیم تا کنار نهر خازر در پنج فرسخی موصل رفت، و آن مکان را لشکرگاه کرد. عبید الله به موصل آمد و آن جا را با سی هزار ـ یا هشتاد هزار ـ سواره تصرف کرد و آماده جنگ با لشکر ابراهیم شدند. شبی که فردایش جنگ شروع می‌شد، خواب به چشمان ابراهیم بن مالک نیامد و این کلمات را بارها برای لشکرش تکرار کرد: «ایها الناس، شمایید انصار دین و شیعه امیر المومنین علیه السلام، و این است عبید الله بن مرجانة قاتل حسین بن علی علیهما السلام. این است که پسر فاطمه زهرا علیها السلام  را از جرعه ای آب منع کرد در حالی که عیالات و اطفال او فریاد «العطش» می‌زدند. او بود که مانع شد که پسر پیامبر صلی الله علیه و آله به جایی برود، و اطراف او را گرفتند تا با لب تشنه شهیدش کردند و عیالات او را مانند کنیزان بر شتران سوار کرده به شام بردند. به خدا قسم فرعونیان با بنی اسرائیل نکردند آنچه این ملاعین با ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله کردند». سپس ابراهیم دعا کرد که خداوند نصرت و پیروزی را نصیب ما فرماید، چون ما برای خونخواهی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله غضب کردیم. صبح قسمت های مختلف لشکر و پرچم ها را بازدید نمود و جنگ آغاز شد. سر انجام بعد از چند روز جنگ، و فرار لشکر عبیدالله بن زیاد، در روز عاشورای سال ۶۷ هجری قمری عبید الله به دست ابراهیم بن مالک اشتر نخعی به درکات جهنم شتافت و سر او را برای مختار فرستادند.


۳- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۱۳- ثعلبیه


در این روز امام حسین علیه السلام به همراه اهل بیت و اصحابشان به منزل «ثعلبیه» رسیدند که یکی از دهات مخروبه بود. بنا بر نقلی در این منزل عبد الله بن سلیم و مذری بن مشهل که هر دو از بنی اسد بودند از مکه به طرف امام حسین علیه السلام می‌آمدند که کسی را ملاقات کردند که خبر از شهادت جناب مسلم و هانی داد. این دو نفر خبر شهادت جناب مسلم و هانی را در ثعلبیه به امام حسین علیه السلام دادند، امام چند بار فرمودند  إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعُون، صدای گریه و ناله بلند شد. ولی مشهور این است که خبر در منزل زباله به حضرت علیه السلام رسیده است.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۸۵-۳۸۸

  • ۰ نظر
  • ۱۱ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۳۸
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


بیست و یکم ذی الحجه


منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۱۲- «زرود»


در این روز حضرت به «زرود» رسیدند، و در این منزل زهیر بن قین بَجَلی امام حسین علیه السلام را ملاقات کرد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۸۵

  • ۰ نظر
  • ۱۱ مرداد ۰۰ ، ۲۲:۱۵
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


بیستم ذی الحجه


۱- ولادت امام کاظم علیه السلام


بنا بر فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام، حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در ماه ذی الحجه سال ۱۲۷ هجری قمری در «ابواء» بین مکه و مدینه بدنیا آمد. اسم شریف آن حضرت موسی و کنیه مشهورش ابو الحسن و ابو ابراهیم است. القاب آن حضرت: کاظم و صابر و صالح و امین است، اما لقب مشهور آن حضرت همان کاظم است یعنی خاموش و فروبرنده خشم. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر آن حضرت علیا مخدره حمیده مصفاه است. 


حضرت صادق علیه السلام فرموده‌اند: «حمیده» تصفیه‌شده از هر دنس و بدی مانند شمش طلا است، و پیوسته ملائکه او را حراست و پاسبانی می‌نمودند تا به من رسید؛ به سبب آن کرامتی که از حق تعالی است برای من و حجت بعد از من. 


کمال الدین شافعی در باره موسی بن جعفر علیهما السلام می‌گوید: اوست امام کبیر القدر، عظیم الشان، کثیر التهجد، مجد در اجتهاد، مشهور به عبادات، مواظب بر طاعات، مشهور به کرامات. شب را با سجده و قیام به روز می‌آورد و روز را با تصدق و صیام به آخر می‌رسانید، و به سبب حلم بسیار و گذشتش از جرم تقصیرکنندگان در حقش «کاظم» خوانده شد. آن حضرت در مقابل کسی که به او بدی کرده بود احسان می کرد، و کسی را که به او جنایتی کرده مورد عفو قرار می‌داد. به جهت کثرت عبادتش «عبد صالح» نامیده شد و به «باب الحوائج الی الله» معروف شد، زیرا که هر کس متوسل به آن جناب شده به حاجت خود رسیده، کراماته تحار منها العقول.


دلائل ولادت آن حضرت در ماه ذی الحجه:


۱- روایت حضرت عسکری علیه السلام که فرموده‌اند: امام کاظم علیه السلام در ابواء بین مکه و مدینه در ماه ذی الحجه سال ۱۲۷ هجری قمری به دنیا آمدند.


۲- ابو بصیر نقل می‌کند در سالی که حضرت کاظم علیه السلام متولد شدند من در خدمت حضرت صادق علیه السلام به سفر حج رفتم (ماه ذی الحجه ایام حج) چون به منزل ابواء رسیدیم حضرت برای ما چاشت (صبحانه) طلبید، و غذای بسیار و نیکو آوردند. در اثنای خوردن طعام پیکی از جانب «حمیده» عیال حضرت به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که حمیده می‌گوید: فرمودید چون اثر ظاهر شد شما را خبر کنم ... پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و رفت و بعد از اندک زمانی شکفته و خندان برگشت، در حالی که آستین های خود را بالا زده بود. عرض کردیم: خداوند دهان شما را همیشه خندان و دل شما را شاد گرداند، حال حمیده چگونه است؟ حضرت فرمودند: حق تعالی پسری به من عطا کرد که بهترین خلق خداست ... .


۳- منهال قصاب می‌گوید: در ایام حج از مکه به قصد تشرف به مدینه بیرون رفتم. هنگامی که به ابواء رسیدم دیدم خداوند مولودی به حضرت صادق علیه السلام عطا فرموده است. من زودتر از آن حضرت به مدینه وارد شدم و آن حضرت یک روز بعد ازمن وارد شد و سه روز مردم را اطعام کرد.


۲- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۱۱- «شقوق»


در این روز امام حسین علیه السلام به منزل «شقوق» رسیدند، و گفته شده در اینجا بود که فرزدق امام حسین علیه السلام را ملاقات نمود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۸۵ و ۴۰۲-۴۰۴

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۲۷
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


هجدهم ذی الحجه


۱- عید غدیر


در این روز در سال دهم هجرت واقعه غدیر در بازگشت از حجة الوداع به وقوع پیوست، و طی سه روز ـ که کاروان صد و بیست هزار نفری حجاج در غدیر خم توقف داشتند ـ پیامبر صلی الله علیه و آله در بلندترین خطبه خود علی بن ابی طالب و یازده امام علیهم السلام بعد از او را به عنوان امامان مردم تا روز قیامت معرفی کردند و از همه آن جمعیت بیعت گرفتند.


عید بزرگ آل محمد علیهم السلام


این روز بزرگ‌ترین عید آل محمد علیهم السلام به شمار می‌آید، چرا که واقعه‌ای مهم و عظیم بعد از زحمات انبیاء و اوصیاء و اولیاء است، و طی آن به دستور الهی اعلان عمومی به وصایت بلا فصل امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام شده است. این روز عید مبارک آسمانی است. روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را از آتش نجات داد. روزی است که توبه حضرت آدم علیه السلام قبول شد. روزی است که خداوند متعال حضرت موسی علیه السلام را بر ساحران غلبه داد. روزی است که حضرت موسی علیه السلام در حضور امت خود هارون و بعد از وفات او یوشع بن نون را وصی خود گردانید. روزی است که حضرت عیسی علیه السلام شمعون الصفا را جانشین خود گردانید. روزی که حضرت سلیمان علیه السلام رعیت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت. در این روز کشتی حضرت نوح علیه السلام روی زمین قرار گرفت. روز عقد اخوت بستن پیامبر صلی الله علیه و آله بین اصحابش است. در این روز پیامبران جانشینان خود را معین می‌نمودند، و زیارت امیر المومنین علیه السلام در این روز وارد شده است.


شرکت‌کنندگان در مراسم غدیر


ماجرای غدیر چنین بود که در روز شنبه، چهار یا پنج روز مانده به آخر ذی القعده سال ۱۰ هجری قمری پیامبر صلی الله علیه و آله غسل نمودند و همراه با ۱۲۰ هزار نفر از مسلمانان از مدینه خارج شدند. در این سفر حضرت علیا مخدره صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام، ام هانی خواهر امیر المومنین علیه السلام، فاطمه بنت حمزه، ام سلمه و سایر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله از جمله عایشه و حفصه حضور داشتند. امیر المومنین علیه السلام هم از یمن با عده‌ای وارد مکه شدند.


دستور الهی برای مراسم غدیر


بعد از انجام اعمال حج دستور الهی رسید که علم و ودایع انبیاء را به امیر المومنین علیه السلام تحویل دهند و امر ولایت آن حضرت را به مردم تبلیغ نمایند. پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار گریست، به طوری که محاسن مبارکش از اشک‌تر شد. حضرت از خداوند خواستند که ایشان را از شر منافقین محافظت فرماید. در منی پیامبر صلی الله علیه و آله دو بار خطبه ایراد فرمودند، و اشاره کلی به ولایت امیر المومنین علیه السلام فرمودند. در مسجد خیف جبرئیل نازل شد که خداوند می‌فرماید: «ولایت علی علیه السلام را به مردم برسان ولی وعده محافظت از شر دشمنان را برای آن حضرت نیاورد. در کراع الغمیم، بار دیگر جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد که: «فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ»: (شاید تو ترک کنی بعضی از اموری را که به تو وحی می‌شود و سینه ی تو به خاطر آن گرفته باشد) باز این بار هم امر ولایت مورد تاکید قرار گرفت، ولی آیه‌ای دال بر محافظت آن حضرت از شر دشمنان نیامد. پیامبر صلی الله علیه و آله مطالب منافقین را به جبرئیل فرمود و کوچ کردند. اوایل روز ۱۸ ذی الحجه به غدیر خم رسیدند، و بار دیگر جبرئیل نازل شد و آیه ۶۷ سوره مائده را آورد که شامل تبلیغ ولایت مولی الموالی امیر المومنین علیه السلام و در امان بودن آن حضرت از شر منافین بود: «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إنَّ اللهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ»: (ای پیامبر تبلیغ کن به مردم آن امری را که در باره علی علیه السلام از جانب خدا بر تو فرستاده شد و اگر این کار را انجام ندهی رسالت الهی را تبلیغ نکرده‌ای، و خدا تو را از شر مردم حفظ می‌نماید. خداوند کافران را هدایت نمی‌کند).


پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز منبر غدیر


قبل از ظهر، حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از دو رکعت نماز جماعت عید غدیر، بالای منبری ـ که زیر دو درخت کهنسال بود و توسط سلمان و ابی ذر و مقداد و عمار ساخته شده بود ـ رفتند و امیر المومنین علیه السلام را بر فراز منبر یک پله پایین‌تر قرار دادند، در حالی که عده‌ای از منافقین مقابل منبر بودند. بعد از بیان کلمات درر بار خویش در توحید و صفات کمال حق تعالی و بیان قسمت عمده ای از احکام حلال و حرام دین خدا، گذشته عرب و زندگی و عقائد آنان و زحماتی که آن حضرت کشیده اند را بیان داشتند. سپس فرمودند: بین قرآن و اهل بیت علیهم السلام اتصال ناگسستنی است و از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا روز قیامت کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. سپس قسمتی از فضائل و مناقب امیر المومنین علیه السلام را بیان فرمودند، و درباره امامت و ولایت آن حضرت و اولادشان تا حضرت مهدی علیه السلام چند بار تاکید کردند. آنگاه فرمودند: بر من وحی شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلِّغ ما انزل الیک من ربّک ...». سپس فرمودند: ای مردم، من در تبلیغ آنچه خدا بر من نازل کرده کوتاهی نکردم و من سبب نزول این آیه را بیان می‌کنم. جبرئیل دو بار بر من نازل شد و از جانب خداوند متعال به من امر کرد که در این مکان به هر سفید و سیاهی از هر قبیله‌ای اعلام کنم که علی بن ابی طالب وصی و جانشین و امام بعد از من است. او بعد از خدا و رسولش ولی و صاحب شما و اولی بر همه شما از خود شماست. در این باره خداوند بر من آیه ای نازل نموده است : إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ. سپس فرمودند: من از جبرئیل خواستم که از خداوند بخواهد مرا از تبلیغ این امر معذور بدارد، چون به کمی مومنین و زیادی منافقین و استهزاء کنندگان به اسلام آگاهم. آنگاه فرمودند: «معاشر الناس و هو الامام المبین، روی بر مگردانید از ولایت او. فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به.» اوست که هدایت به حق می کند و عمل به آن می نماید. او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم، او امام از طرف خداست. منکر ولایت او آمرزیده نخواهد شد و توبه‌اش قبول نمی‌شود. بعد از من افضل از همه ی زنان و مردان علی علیه السلام است. ملعون و مورد غضب الهی است کسی که قول مرا رد کند و موافق آن نباشد. بدانید جبرئیل خبر داد که خداوند متعال می‌فرماید: «هر کس با علی علیه السلام دشمنی کند و او را دوست نداشته باشد لعنت و غضب من بر او باد». بعد فرمودند: خداوندا، تو شاهد باش. من رسالتم را ادا کردم. من رساندنم آنچه فرموده بودی. من بر همگان واضح نمودم. آگاه باشید، غیر از برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام دیگری امیر المومنین نیست. امارت مومنین بعد از من برای احدی جز علی بن ابی طالب علیهما السلام حلال نیست.


معرفی علی بن ابی طالب علیهما السلام


در اینجا بازوی امیر المومنین علیه السلام را گرفتند و در همین حال علی علیه السلام دستان مبارکش را به طرف آن حضرت بلند کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت را بالا برد به حدی که پاهای مبارک حضرت تا سر زانوهای پیامبر صلی الله علیه و آله رسید. سپس فرمود: «ألَستُ اُولی بِکُم مِن أنفُسِکُم» ؟ همه گفتند: «اللّهمَّ بلی». فرمود: «هذا علی اخی و وصیی، من کنت مولاه فهذا علی مولاه و هو علی بن ابی طالب.» هر کس که من مولی و صاحب اختیار او هستم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. مکان و منزلت او مثل مکان و منزلت من نزد شماست. بار الها، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و کلماتی دیگر برای تاکید فرمان الهی و اقرار مردم بیان نمودند. سپس فرمودند: خبر غدیر را حاضرین به غایبین و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.


بیعت لسانی عملی


همین که آن حضرت از منبر پایین آمدند، مردم با صدای بلند با زبان و دست بیعت کردن و پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمودند: «هنِّئونی هنِّئونی» به من تبریک بگویید. بعد دستور دادند تا چادری جداگانه برای امیر المومنین علیه السلام زدند و فرمودند: همه بروند و به آن حضرت سلام کنند و بگویند: «السلام علیک یا امیر المؤمنین». عمر آمد و سلام کرد و گفت: «بَخٍ بَخٍ یَا بنَ ابی طالب، أَصبَحتَ مَولای و مولی کلِّ مؤمنٍ و مؤمنةٍ». ابو بکر نیز در این تهنیت با عمر شریک بود. بیعت سه روز طول کشید و در این سه روز نماز ظهر و عصر را با هم می‌خواندند. بعد از نماز بیعت تا غروب ادامه داشت، و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم می‌خواندند.


بیعت زنان


برای بیعت زنان، ظرف آبی زیر پرده‌ای قرار دادند، به طوری که نصف طرف در طرفی و نصف دیگر آن در طرف دیگر پرده قرار داشت. یک طرف امیر المومنین علیه السلام دست مبارک خود را داخل ظرف آب قرار داده بودند، و طرف دیگر زن‌ها دست خود را می‌گذاشتند و ضمن تبریک می‌گفتند: «السلام علیک یا امیر المؤمنین». حضور حضرت صدیقه طاهره علیها السلام زینت‌بخش این مراسم بود. از سوی دیگر بیعت عایشه این سابقه او را در اذهان ثبت کرد تا روزی که جنگ جمل را بر پا کرد، و در مقابل صاحب غدیر صف‌آرایی نمود و با خواری و ذلت از لشکر ولایت شکست خورد. بعد از اعلام ولایت در غدیر، جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «الیَوم اَکملتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُم الاِسلامَ دیناً»: (امروز برای شما دینتان را کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم».


۲- قتل عثمان


در این روز در سال ۳۵ هجری قمری عثمان بن عفان بعد از محاصره خانه او توسط مسلمین، در سن ۸۱ یا ۹۰ سالگی به دست مردی از اهل مصر کشته شد. عثمان را بعد از کشتن از خانه‌اش بیرون آوردند و در یکی از مزبله‌های مدینه انداختند. جسد او متغیّر شد و از هم پاشید و سگ‌ها یکی از پاهایش را خوردند. از ترس مهاجرین و انصار کسی او را دفن نمی‌کرد، تا بعد از سه روز با نیرنگ او را به مقبره یهودیان مدینه به نام «حش کوکب» بردند که مزبله‌ای برای قضای حاجت یا مقبره یهودیان بود و دفن کردند. معاویه در دوران خلافتش خانه‌های بین این قبرستان و بقیع را خراب کرد، و آن را به قبرستان مسلمین متصل کرد!


خلافت غاصبانه عثمان


عثمان بعد از عمر بن خطاب به جای او نشست. عمر در زمان حیات خود بارها گفته بود که بعد از من خلافت از آن عثمان است، ولی به ظاهر امر خلافت را به شوری گذاشت، و آن را به گونه‌ای پیش‌بینی کرد که سر انجامش خلافت عثمان شود.


بدعت های عثمان


عثمان در ایامی که حکومت را به دست داشت خلاف‌های بزرگی انجام داد:


۱- منازلی وسیع و زیبا از سنگ و آجر و ساروج و درب‌هایی از چوب‌های هندی و خوشبو و گران‌قیمت ساخت. باغ‌ها و زمین‌ها و چشمه‌های زیادی را مالک شد، و اموال بسیاری را در خزانه خود جمع‌آوری کرد. هنگامی که کشته شد صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نزد خازن او بود. اضافه بر زمین‌های اطراف حنین که صد هزار دینار قیمت داشت، و گاو و گوسفند و شتر فراوانی که از او بر جای مانده بود.


۲- به گروهی چون عبد الرحمن بن عوف و زبیر بن عوام آن قدر مال و باغ و زمین داد که آن‌ها هم خانه‌های سنگی و آجری و گچ‌کاری شده بنا کردند. فقط زبیر بعد از مرگ پنجاه هزار دینار، هزار غلام و هزار اسب از خود بر جای گذاشت.


۳- عبید الله بن عمر را به خاطر قتل سه مسلمان قصاص نکرد. بعد از دفن عمر بن خطاب، عبید الله پسر عمر چون دسترسی به ابو لولو پیدا نکرد، بر در خانه او دختر کوچکش و پسر و همسرش را کشت. هرمز عجمی مسلمان و جفینه غلام سعد بن ابی وقاص را هم کشت، به جرم اینکه چند روز قبل از کشته شدن عمر آن دو نفر را دیده بود با فیروز در حال گفتگو هستند. سعد وقاص عبید الله بن عمر را زمین زد و شمشیرش را گرفت و به غلامانش دستور داد او را حبس کردند تا امر شوری تمام شود. عثمان که خلیفه شد، امیر المومنین علیه السلام و دیگران گفتند: «او را قصاص کن». عثمان او را آزاد کرد و گفت: دیروز پدرش کشته شده، امروز پسرش را بکشم ؟ من به عنوان خلیفه مسلمین، عبید الله را بخشیدم.


۴- حکم بن ابی العاص پدر مروان را که دشمن خدا و رسول بود با احترام به مدینه آورد. او عموی عثمان بود که به عداوت با پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام مشهور بود. حکم به خاطر جسارت‌هایی که به پیامبر صلی الله علیه و آله نموده بود، از طرف آن حضرت به طائف تبعید شد. بعد از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله ابو بکر و عمر شفاعت عثمان را برای حکم قبول نکردند. همین که حکومت به دست عثمان رسید، عموی خود حکم و مروان را با اطرافیان آن‌ها به مدینه آورد و مخالفت صریح با امر پیامبر صلی الله علیه و آله نمود. دیری نگذشت که به جای حکم، ابی ذر را بعد از ضرب و شتم بسیار تبعید کرد. از سوی دیگر صد هزار درهم از اموال مسلمین را به حکم داد. همچنین خمس افریقیه را که صد هزار دینار بود و همه مسلمین در آن شریک بودند، با فدک به مروان داد! و نیز مروان را برای وزارت و کتابت اسرار خود انتخاب کرد و حال اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله مروان و حکم را بارها لعنت فرموده بود.


۵- ولید بن عقبه را که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده بود: «اهل آتش است»، والی کوفه کرد. ولید مردی فاسق و شارب الخمر بود و شبی تا صبح با کنیزان و مغنیه‌ها مشروب خورد و صبح با همان حال به مسجد رفت و نماز صبح را چهار رکعت خواند و گفت: دوست دارید بیشتر بخوانم! او در حالتی که سجده را طول داده بود می‌گفت: «اشرب و اسقنی».


قتل عثمان به دست مردم


آخر الامر تعداد زیادی از مردم کوفه و مصر و بصره به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند و چون او اوضاع را خطرناک دید با واسطه قرار دادن امیر المومنین علیه السلام (البته بسیاری این روایت را رد کرده‌اند)، وعده داد که به در خواست آن‌ها عمل کند، و حکام را تعویض و حسن سیره و عدل را پیشه کند. اما هنگامی که معترضین به شهرهای خود باز می‌گشتند، پیک مخصوص عثمان را دیدند که از بیراهه می‌رود. او را گرفتند و نامه‌ای از طرف عثمان دیدند که به والی مصر نوشته است: به محض آمدن این‌ها، یکی را بکش، و دست دیگری را قطع کن ... . آنان بر گشتند و افراد زیادی در مسیر همراه آن‌ها به مدینه آمدند و حدود پنجاه روز خانه او را محاصره کرده و سپس او را کشتند.


۳- خلافت ظاهری امیر المومنین علیه السلام


در روز قتل عثمان در سال ۳۵ هجری قمری مردم با امیر المومنین علیه السلام بیعت کردند.


۴- منازل امام حسین علیه السلام تا کربلا: ۱۰- «خزیمیه»


در این روز امام حسین علیه السلام به منزل «خزیمیه» رسیدند. یک شب و یک روز در این منزل ماندند، و صبح هنگام حضرت زینب علیها السلام فرمودند: برادر! دیشب صدایی شنیدم که گوینده‌ای می‌گفت: ای چشم! بکوش و از اشک پر شو، کیست که بعد از من به این شهیدان بگرید.  قومی که مرگ آنها را با خود می‌برد، چنان چه خدا مقرر نموده تا وعده او تحقق یابد. امام حسین علیه السلام به خواهرشان فرمودند: ای خواهر هر چه مقدر باشد انجام می‌شود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۳۷۴-۳۸۴

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۴۸
  • مصطفی جمشیدی