حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۳۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است


قطره‌ای از دریای کرم امام حسن علیه السلام


شیخ رضی الدین حلی، برادر علامه حلی روایت کرده است:


۲۳- قيل: وقف رجل على الحسن بن على عليهما السلام فقال: يا ابن أمير المؤمنين بالذى أنعم عليك بهذه النعمة التي ما تليها منه بشفيع منك إليه، بل انعاما منه عليك، الا ما أنصفتني من خصمى، فانه غشوم ظلوم، لا يوقر الشيخ الكبير، ولا يرحم الطفل الصغير. وكان متكئا فاستوى جالسا وقال له: من خصمك حتى أنتصف لك منه، فقال له: الفقر، فأطرق (عليه السلام) ساعة، ثم رفع رأسه الى خادمه وقال له: أحضر ما عندك من موجود، فأحضر خمسة آلاف درهم، فقال: ادفعها إليه، ثم قال له: بحق هذه الاقسام التي أقسمت بها على متى أتاك خصمك جائرا الا ما أتيتني منه متظلما . 


نقل شده است که شخصی محضر مبارک امام حسن علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: ای فرزند امیر المومنین علیه السلام! تو را سوگند می‌دهم به حق کسی که این نعمت (امامت و ولایت) را بدون شفاعت کسی به تو عنایت نموده! از دشمنم انتقام بگیری، چرا که او دشمنی است که به مردم، حیله و ستم می‌نماید، نه به پیرمرد بزرگ احترام می‌گذارد و نه به کودک شیرخوار ترحم. امام حسن علیه السلام تکیه کرده بودند، وقتى سخن آن شخص را شنیدند برخاستند و نشستند، آنگاه به او فرمودند: دشمن تو کیست تا از او برایت انتقام بگیرم؟ گفت: فقر و نیاز. امام حسن علیه السلام لحظاتی سر مبارک خود را به زیر انداخت، سپس سر بلند کرده و به خادم خویش فرمودند: آنچه موجودى نزد توست، بیاور. او رفت و پانصد هزار درهم حاضر ساخت. امام علیه السلام فرمودند: همه این مبلغ را به آن شخص نیازمند بده! آنگاه رو به او کرد و فرمودند: تو را به حق همان سوگندهایی که به من دادی، سوگند می‌دهم! هر موقع این دشمن به سوى تو آمد، نزد من بیا و دادخواهی کن.


العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، تالیف رضی الدین حلی، صفحه ۳۵۹، حدیث ۲۳، چاپ منشورات آیة الله مرعشی نجفی


مثل نمک که طعم غذا را عوض کند / لطف کریم، وضع گدا را عوض کند

  • ۰ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۴
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


پانزدهم رمضان


۱- ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام


شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجری قمری دومین امام شیعیان حضرت ابو محمد حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در شهر مدینه به دنیا آمد. القاب آن حضرت: سید، سبط، امین، اثیر، حجت، بر، نقی، زکی، مجتبی، زاهد. رنگ مبارکش سرخ و سفید، دیدگان مبارکش گشاده و چشمانش مشکی بود. گونه مبارکش هموار و محاسنش انبوه و موی سرش مجعد بود. گردن مبارک در نور و صفا مانند نقره صیقل زده، میانه بالا و شانه‌هایی گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود. خضاب بسیار می‌کرد و بدن شریفش در نهایت لطافت بود. 


در روز هفتم ولادت آن حضرت، مادرش فاطمه زهرا علیها السلام آن مولود مبارک را در پارچه حریری که جبرئیل علیه السلام آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله از بهشت آورده بود، پیچید و خدمت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آورد، و آن حضرت نام مبارکش را حسن نهاد و گوسفندی برای حضرتش عقیقه نمود.


۲- حرکت حضرت مسلم علیه السلام به سمت کوفه


در این روز در سال ۶۰ هجری قمری حضرت ابا عبد الله علیه السلام جناب مسلم بن عقیل علیه السلام را به کوفه روانه کرد. همراه او پاسخ نامه‌های کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود: به سوی شما برادر و پسر عمویم، موثق اهل بیت خویش، مسلم بن عقیل را فرستادم. اگر او بنویسد برای من که رأی دانایان و بزرگان شما متفق شده بر آنچه در نامه‌ها درج کرده‌اید، به زودی به سوی شما خواهم آمد، ان شاء الله.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۶-۲۷۷

  • ۰ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۴۳
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


چهاردهم رمضان


شهادت مختار رضوان الله علیه


در سال ۶۷ هجری قمری در چنین روزی مختار بن ابی عبیده ثقفی به شهادت رسید، و مزار او کنار مرقد حضرت مسلم علیه السلام در انتها مسجد کوفه است. 


مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند. او زنی مومنه به نام عمره دختر نعمان بن بشیر انصاری بود. مصعب گفت: برائت بجوی از شوهرت. او گفت: چگونه برائت بجویم از کسی که روزهای روزه و شب‌ها به نماز مشغول بود، و خون خود را برای خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله نمود؟ مصعب در حالتی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود، گفت: پس تو را به شوهرت ملحق می‌کنم. همسر مختار جواب داد: پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبتم به علی بن ابی طالب علیهما السلام ترجیح نمی‌دهم. 


در گرمای هوا در صحرایی بین حیره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند. این زن مومنه اولین زن شهیدی است که در محبت امیر المومنین علیه السلام با شکنجه کشته شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۵-۲۷۶

  • ۰ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۱۰
  • مصطفی جمشیدی


ندای الهی و ندای شیطان پیش از ظهور


شیخ طوسی رحمه الله روایت کرده است:


أحمد بن إدريس، عن علي بن محمد بن قتيبة، عن الفضل بن شاذان، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة الثمالي قال: قلت لابي عبد الله عليه السلام: إن أبا جعفر عليه السلام كان يقول: خروج السفياني من المحتوم، والنداء من المحتوم، وطلوع الشمس من المغرب من المحتوم، وأشياء كان يقولها من المحتوم. فقال أبو عبد الله عليه السلام: واختلاف بني فلان من المحتوم، وقتل النفس الزكية من المحتوم وخروج القائم من المحتوم. قلت: وكيف يكون النداء ؟. قال: ينادي مناد من السماء أول النهار يسمعه كل قوم بألسنتهم: ألا إن الحق في علي وشيعته. ثم ينادي إبليسفي آخر النهار من الارض: ألا إن الحق في عثمان وشيعته فعند ذلك يرتاب المبطلون .


ابی حمزه ثمالی رحمه الله گفته است: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم که امام باقر علیه السلام می‌فرمودند: خروج سفیانی، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب، از جمله حتمیات هستند و امور دیگری را هم می‌فرمودند که از حتمیات هستند. امام صادق علیه السلام فرمودند: و اختلاف بنی فلان در بین خودشان، و قتل نفس زکیه و خروج قائم ما نیز از جمله حتمیات است و حتما اتفاق می‌افتد. عرض کردم: ندا چگونه اتفاق می‌افتد؟ حضرت فرمودند: ندا کننده‌ای از آسمان در اول روز ندا می‌کند به صورتی که همه مردم با هر زبانی آن را می‌شنوند و ندا این است: بدانید که حق با علی و پیروان اوست. پس از آن و در آخر روز شیطان ندایی می‌کند که منشأش در زمین است نه در آسمان: بدانید که حق با عثمان و پیروان اوست. در همان وقت اهل باطل [در این که کدام ندا حق است] شک می‌کنند.


الغیبة، تالیف شیخ طوسی، صفحه ۲۶۸، چاپ منشورات الفجر

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۱۳
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


سیزدهم رمضان


مرگ حجاج ثقفی لعنت الله علیه


در سال ۹۵ هجری قمری در چنین روزی ظالم سفاک پلید حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه به هلاکت رسید. او در زمان ولید بن عبد الملک در شهر واسط که خودش بنا کرده بود با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. اقوال دیگر در روز مرگ او ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ ماه رمضان است. مادر او قارحه نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر ظاهری حجاج، در منزل حارث بن کلده طبیب بود. هنگامی که حجاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، طبیب برای او سوراخ قرار داد. همچنین او شیر نمی‌خورد تا اینکه بز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجاج خونخوار شد و می‌گفت: بیشترین لذت من در ریختن خون است. این صفت از کسی که مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده، بعید نیست.


تعداد کشته شدگان به دست او را به جز جنگ‌ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته‌اند. هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بود که ۱۶ هزار از آن‌ها برهنه و عریان بودند، و قاعده‌ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می‌کرد، زندان او سقف نداشت.


عده‌ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المومنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی، قنبر غلام امیر المومنین علیه السلام، عبد الرحمن بن ابی لیلی انصاری، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المومنین علیه السلام را سب کند ولی او مناقب آن حضرت را می‌گفت، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند. دست و پای یکی از حواریین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن ام طویل را برید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درک واصل شد. حجاج به مرض آکله مبتلا شد، و طبیب تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنم خواهد سپرد. قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردن ولی در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش ۵۳ یا ۷۳ سال بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۲۷۴-۲۷۵

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۵۳
  • مصطفی جمشیدی