حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۳۹ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

تقویم شیعه


بیست و چهارم صفر


طلب کتف توسط پیامبر صلی الله علیه و آله


در این روز یا در روز ۲۸ صفر پیامبر صلی الله علیه و آله دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند و برای امت بیان کنند که خلافت بلا فصل بعد از ایشان برای امیر المومنین علیه السلام است، ولی عمر با کلامی که احدی به رسول خدا صلی الله علیه و آله نگفته بود مانع از این کار شد و به ساحت اقدس نبوی صلی الله علیه و آله جسارت کرد و گفت: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر»: «این مرد هذیان می گوید» !  روز های آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. مهاجرین و انصار در اطراف بستر آن حضرت بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله نظری به آنان فرمود در حالی که می‌دیدید بعد از آن حضرت فتن، گمراهی ها، انحرافات فکری، تفرقه‌ی بین مسلمین که از ظلم به اهل بیت آن حضرت و خلیفه ی بلا فصل الهی علی بن ابی طالب علیهمت السلام پیش می‌آید، چه می‌کند؟ لذا برای حفظ امت از لغزش‌ها و هرج و مرج فرمود: «ایتُونِی بِدَواةٍ وَ بَیاضٍ اکتُبُ لَکُم مَا لَن تَضِلُّوا بَعدِی أبداً»: «کاغذ و دوات برای من بیاورید تا مطلبی برای شما بنویسم که هرگز بعد از من گمراه نشوید»؛ در این هنگام عمر گفت: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر (العیاذ بالله) حَسبُنا کتابُ الله یا به عبارت های دیگر إنَّ رَسُولَ الله یَهجُر و ... همانا این مرد هذیان می‌گوید، همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هذیان می‌گوید، کتاب خدا ما را بس است.» با این کلام عمر اختلاف و سر و صدا بین اصحاب به وجود آمد، عده‌ای از منافقین گفتند: قول، قول عمر است. عده‌ی دیگر گفتند: کاغذ و قلم بیاورید. در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله صورت مبارک از آن‌ها برگرداند و فرمود: از نزد من دور شوید نزاع و سر و صدا نزد من جایز نیست. آنان رفتند و شیطان کار خودش را کرد و شد در امت آنچه نباید می‌شد.


ذکر چند مطلب شایان توجه است:


۱- این حدیث به عبارات مختلف در کتب مختلف شیعه و اهل خلاف نقل شده است. این عبارت که جسارت به اشرف مخلوقات را در بر دارد به عبارت های مختلف نقل شده است: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر». «إنَّ النَّبی یَهجُرُ کَما یَهجُرُ المَریض». «إنَّما یَهجُر (رسولُ الله)». «إنَّ نبی الله یَهجُر (لیهجر)». «ان النبی یهجر». «(ان) رسول الله یهجر». «دعوا الرجل (دعوه) فإنّه یهجر». «إنّه یهجر». «قد غلبه الوجع». «قد غلب علیه الوجع». «اشتد به الوجع». «رسول الله هجر». «هجر رسول الله صلّی الله علیه و آله». «هجر هجر رسول الله». «هجر هجر استفهموه». «ماله ؟ اهجر»؟ «ما شأنه؟ اهجر»؟ «ما له ؟ اَهجر؟ استفهموه». «ما شأنه؟ اَهجر؟ استفهموه».


۲- آن قدر مطلب واضح و اسناد فراوان است که عده‌ای بر آن شده‌اند که معنای این عبارت را نقل کنند تا شاید از وقاحت کلام گوینده‌ی آن بکاهند. به عنوان نمونه: ابن ابی الحدید می‌گوید: عمر کلمه‌ای گفت که معنایش این است «إن الوجع قد غلب علی رسول الله: همانا درد بر رسول خدا غلبه کرده است» !!؟ در جای دیگر ابن ابی الحدید می‌گوید: لقد غلبه الوجع، به تحقیق درد بر او غلبه کرده. اما این ماجرا قابل انکار نیست.


۳- جسارت و نسبت هذیان به اشرف مخلوقات مخالف آیات قرآن کریم است، که به عنوان نمونه آیات زیر ذکر می شود : «وَ ما یَنطِقُ عَن الهَوی * إن هُوَ إلّا وَحیٌ یُوحی». «أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ». «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُم عَنهَ فَانتَهُوا». «وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ إذا قَضی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمراً أن یَکُونَ لَهُمُ الخِیَرَةُ مِن أمرِهِم وَ مَن يَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالً مُبیناً».


۴- گوینده ی این کلام شامل این آیات قرآنی است: «وَ مَن یُشاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُ الهُدی وَ یَتَّبِع غَیرَ سَبیلِ المُؤمِنینَ نُوَّلِهِ ما تَوَّلی وَ نُصلِه جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً». «إنَّ الذینَ یُوذونَ اللهَ وَ رسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُنیا وَ الآخِرةِ و أعَدَّ لَهُم عَذاباً  مُهیناً».


۵- اضافه بر عبارت إنّ الرجل لیهجر که در کتب مختلف ذکر شده، گوینده‌ی این کلام در جاهای مختلف در دوران حکومت خود و قبل از آن در جواب سوال کنندگان ـ و گاهی هم در کلام خودش که به ابن‌ عباس گفت: می‌دانی چرا آن روز مانع از آوردن کاغذ و قلم شدم؟ چون می‌دانستم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آن وصیت می‌خواهد خلافت و امامت خلق بعد از خود را با علی بن ابی طالب (علیهما السلام) بیان کند. لذا مانع آوردن کاغذ و قلم شدم !!!


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۹-۷۴

  • مصطفی جمشیدی

شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایات اهل بیت علیهم السلام (۱)



۱- شهادت تمامی معصومین در بیان امام رضا علیه السلام


شیخ صدوق رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:


حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل رضی الله عنه قال : حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن أبی الصلت عبد السلام بن صالح الهروی قال : سمعت الرضا علیه السلام یقول : والله ما منا إلا مقتول شهید...


ابا صلت هروی گوید: شنیدم امام رضا علیه السلام می‌فرمود: به خدا قسم نیست کسی از ما جز آن که شهید و مقتول است.


عیون اخبار الرضا علیه السلام، تالیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۲۸۷، چاپ منشورات الشریف الرضی



علامه مجلسی اول رضوان الله علیه در مورد سند روایت می‌نویسد:


حسن کالصحیح.


سند روایت حسن (نیکو) به مانند صحیح است.


لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه، تالیف علامه محمد تقی مجلسی، جلد ۸، صفحه ۵۶۱، چاپ موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان



۲- پیشگویی رسول خدا صلی الله علیه و آله به شهادتش به وسیله سم


سلیم بن قیس هلالی از عبد الله بن جعفر نقل می‌کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطبه‌ای خواندند و فرمودند:


🔹 «أيها الناس، إذا أنا استشهدت فعلي أولى بكم من أنفسكم، فإذا استشهد علي فابني الحسن أولى بالمؤمنين منهم بأنفسهم، فإذا استشهد ابني الحسن فابني الحسين أولى بالمؤمنين منهم بأنفسهم، فإذا استشهد ابني الحسين فابني علي بن الحسين أولى بالمؤمنين منهم بأنفسهم ليس لهم معه أمر». ثم أقبل على علي عليه السلام فقال: «يا علي، إنك ستدركه فاقرأه عني السلام. فإذا استشهد فابنه محمد أولى بالمؤمنين منهم بأنفسهم، وستدركه أنت يا حسين فاقرأه مني السلام. ثم يكون في عقب محمد رجال واحد بعد واحد وليس لهم معهم أمر». ثم أعادها ثلاثا ثم قال: «وليس منهم أحد إلا وهو أولى بالمؤمنين منهم بأنفسهم ليس معه أمر، كلهم هادون مهتدون تسعة من ولد الحسين». فقام إليه علي بن أبي طالب عليه السلام وهو يبكي، فقال: بأبي أنت وأمي يا نبي الله، أتقتل ؟ قال: «نعم، أهلك شهيدا بالسم، وتقتل أنت بالسيف وتخضب لحيتك من دم رأسك، ويقتل ابني الحسن بالسم، ويقتل ابني الحسين بالسيف، يقتله طاغي بن طاغي، دعي بن دعي، منافق بن منافق.»


«ای مردم، آنگاه که من شهید شدم علی نسبت به شما از خودتان صاحب اختیارتر است. و آنگاه که علی به شهادت رسید پسرم حسن نسبت به مومنین از خودشان صاحب اختیارتر است. و آنگاه که پسرم حسن به شهادت رسید پسرم حسین نسبت به مومنین از خودشان صاحب اختیار است. و آنگاه که پسرم حسین به شهادت رسید پسرم علی بن الحسین نسبت به مومنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با امر او آنان را اختیاری نیست. سپس حضرت رو به امیر المومنین علیه السلام کرد و فرمود: یا علی، بزودی او را می‌بینی، از من به او سلام برسان. وقتی او به شهادت رسید پسرش محمد نسبت به مومنین از خودشان صاحب اختیارتر است. و تو ای حسین او را درک می‌کنی، از من به او سلام برسان. سپس در نسل محمد مردانی یکی پس از دیگری خواهند بود که با امر آنان برای مردم اختیاری نیست.» بعد حضرت این مطلب را سه مرتبه تکرار کرد و فرمود: «هیچکدام از آنان نیست مگر آنکه نسبت به مومنین از خودشان صاحب اختیارتر است و با امرشان آنان را اختیاری نیست. همه‌ی آنان هدایت کننده و هدایت شده‌اند و آنان نه نفر از فرزندان حسین هستند.» امیر المومنین علیه السلام برخاست و در حالی که گریه می‌کرد عرض کرد: «پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا، آیا تو هم کشته می‌شوی؟» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آری، من با سم از دنیا می‌روم و شهید می‌شوم، و تو با شمشیر کشته می‌شوی و محاسنت از خون سرت رنگین می‌شود، و پسرم حسن با سم کشته می‌شود، و پسرم حسین با شمشیر کشته می‌شود، او را طغیانگر پسر طغیانگر، زنازاده پسر زنازاده، منافق پسر منافق می‌کشد.»


كتاب سليم بن قيس الهلالی معروف به اسرار آل محمد، جلد ۲، صفحه ۸۳۷-۸۳۸، چاپ انتشارات دلیل ما



۳- شهادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به دست منافقین اصحابش


مرحوم عیاشی عالم و مفسر بزرگ شیعه روایت کرده است:


١٥٣- عن الحسين بن المنذر قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قول الله: " أفإن مات أو قتل انقلبتم على أعقابكم " القتل أم الموت؟ قال: يعنى أصحابه الذين فعلوا ما فعلوا .


حسین بن منذر گوید: از امام صادق (علیه السلام) در مورد قول خداوند  ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ پرسیدم: آیا قتل بوده یا موت؟ فرمود: اصحابش کردند آن چه کردند (یعنی ایشان را به شهادت رساندند).


تفسیر العیاشی، جلد ۱‏، صفحه ۲۲۴، حدیث ۱۵۳، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات



ادامه دارد ...

  • مصطفی جمشیدی

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۵۲)


(١٠٢١) القَدْرُ يَغْلِبُ الحٰاذِرَ

تقدیر بر گریزان [از آن] غلبه دارد.


(١٠٢٢) الْأَطْرٰافُ مَجٰالِسُ الأَشْرٰافِ

گوشه‌ها، جایگاه‌های بزرگان است.


(١٠٢٣) الوَرَعُ ثَمَرَةُ العَفٰافِ

پارسایی، نتیجه پاکدامنی است.


(١٠٢٤) الكُتُبُ بَسٰاتِينُ العُلَمٰآءِ

کتاب‌ها، باغستان‌های دانشمندانند.


(١٠٢٥) الحِكَمُ رِياضُ النُّبَلٰآءِ

حکمت‌ها، گلزارهای خردمندان است.


(١٠٢٦) العُلُومُ نُزَهَةُ الأُدَبٰاءِ

دانش‌های گوناگون بوستان‌های دانشمندانند.


(١٠٢٧) الوَرَعُ شِيمَةُ الفُقَهٰاءِ

پارسایی، روش فقیهان است.


(١٠٢٨) الأَدَبُ صُورَةُ العَقْلِ

ادب، سیمای خرد است.


(١٠٢٩) الأَمَلُ حِجٰابُ الْأجَلِ

آرزو، حجاب [ياد] مرگ است.


(١٠٣٠) الْأَدَبُ كَمٰالُ الرَّجُلِ

ادب، شخصیت آدمی است.


(١٠٣١) المَرءُ لٰايَصٰاحِبٰهُ إلَّا العَمَلُ

آدمی غیر از کردار نیک یار ندارد.


(١٠٣٢) التَّكَبُّرُ فِي الوِلٰايَةِ ذُلٌّ فِيَ العَزْلِ

خودخواهی در ایام حکمرانی، خواری به هنگام برکناری است.


(١٠٣٣) العَقْلُ يُوجِبُ الحَذَرَ

خرد، باعث پرهیز گردد.


(١٠٣٤) التَّعَزُّزُ بِالتّكَبُّرِ ذُلٌّ

عزت، به تکبر خواری است.


(١٠٣٥) التَّكَبُّرُ بِالدُّنْيٰا قُلٌّ 

خودخواهی به دنیا داری، کوچک است.


(١٠٣٦) العِلْمُ أَصْلُ الحِلْمِ

دانش، پایه‌ی بردباری است.


(١٠٣٧) الحِلْمُ زِينَةُ العِلْمِ

بردباری، آرایشگر دانش است.


(١٠٣٨) الحَسُودُ لٰا شِفٰآءَ لَهُ

حسود، درمان ندارد.


(١٠٣٩) الخٰائِنُ لٰا وَفٰاءَ لَهُ

خیانتگر، وفا ندارد.


(١٠٤٠) الحَقُودُ لٰا رٰاحَةَ لَهُ

بداندیش، آسایش ندارد.

  • مصطفی جمشیدی

چرایی پیاده‌روی به سوی حرم‌های اهل بیت علیهم السلام از زبان فقیه اهل تسنن شیخ خلیل المالکی

با نزدیک شدن به اربعین سید و سالار شهیدان علیه السلام و اقامه سنت حسنه پیاده روی به سوی کربلای معلی؛ برخی از رسانه‌های فتنه گر وهابی اقدام به شبهه پراکنی و تشکیک در این عمل بافضیلت می‌کنند و سوالاتی مطرح می‌کنند از جمله:

چرا برای زیارت قبور معصومين (علیهم‌السلام) مسافت بسیاری را پیاده روی می‌کنیم؟
مگر ماشین وجود ندارد؟
چرا نجف تا کربلا را پیاده می‌روید؟
و....

پاسخ از فقیه اهل سنت شیخ خلیل المالکی

شیخ خلیل المالکی از علمای اهل تسنن در کتاب منسک خلیل در باب زیارت قبر شریف رسول الله (صلی الله علیه و آله) می‌نویسد: ومستحب است که زائر خارج مدینه از مرکبش پیاده شود ... سپس ادامه مسیر را پیاده برود، مالک هنگام زیارت جهت احترام به رسول الله در مدینه هیچ وقت سوار بر مرکبی نمی‌شد...

منسک خلیل، تالیف شیخ خلیل المالکی، صفحه ۱۴۳، چاپ مکتبة المالک

پی نوشت: دو نکته از این مطلب استخراج می‌شود:

۱- مالک ابن انس از بزرگان اهل تسنن که او را امام می‌خوانند به زیارت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌رفته، آیا وهابیت که زیارت را شرک می‌دانند جرئت دارند او را نیز تکفیر کنند و مشرک بدانند؟!

۲- پیاده شدن از مرکب و پیاده‌روی به سوی حرم پیامبر و اهل بیت علیهم السلام امری پسندیده و مستحب است که نشان دهنده احترام زائر به آن حضرات است.

البته از نظر فرقه ناجیه شیعه پیاده‌روی اربعین علاوه بر احترام به امام حسین علیه السلام، نوعی مواسات با خاندان آن حضرت نیز می‌باشد.
  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


بیستم صفر


۱- اربعین سید الشهداء علیه السلام


در چنین روزی چهل روز از فاجعه‌ی مولمه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب با وفایشان می‌گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.


امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: علامات مومن پنج چیز است: نماز ۵۱ رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیارت اربعین، و انگشتر در دست راست کردن، و پیشانی به خاک گذاشتن، و بلند بسم الله الرحمن الرحیم گفتن.


۲- زیارت جابر از کربلا


در این روز در سال ۶۱ هجری قمری جناب جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا وارد شدند. او به همراه عطیه قبر حبیبش سید الشهداء علیه السلام را زیارت کرد.


۳- بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا


بنا بر مشهور و صحیح در چنین روزی اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا باز گشتند.


۴- ملحق شدن رأس امام حسین علیه السلام به بدن مطهر


در این روز رأس شریف امام حسین علیه السلام توسط امام زین العابدین علیه السلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۶۸-۶۹

  • مصطفی جمشیدی