حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطاعن دشمنان اهل بیت» ثبت شده است


سقط حضرت محسن علیه السلام بر اثر ضربه عمر به روایت شیخ مفید از امام صادق علیه السلام


مرحوم شیخ مفید از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده است:


فرفسها برجله، و کانت حاملة بابن اسمه المحسن، فاسقطت المحسن من بطنها ثم لطمها فكأني أنظر إلى قرط في اذنها حين نقفت...


عمر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را با لگد زد در حالی که ایشان به حضرت محسن حامله بود، در اثر این ضربت محسن سقط شد، سپس چنان سیلی به صورتش زد، که گویا من آن وقتی را که گوشواره از گوششان افتاد، می‌بینم ...


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۱۸۳، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات

  • مصطفی جمشیدی


مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخر عمر چه می‌خواست بنویسد که عمر بن خطاب جلویش را گرفت؟


به اعتراف قسطلانی از علمای بزرگ اهل تسنن رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد نوشتن نام ائمه بعدی را داشت که عمر مانع نوشتن آن نامه شد ...


قسطلانی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:


أكتب لكم كتاباً فيه النص على الأئمّة بعدي.


نامه‌ای برای شما بنویسم که در آن نام ائمه و پیشوایان بعد از خودم آمده باشد.


ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، تالیف قسطلانی، جلد ۱، صفحه ۲۰۷، چاپ المطبعة الامیریة

  • مصطفی جمشیدی


اعتراف عالم بزرگ اهل تسنن به تواتر معنوی قتل امام حسین علیه السلام و اهانت به ایشان توسط یزید لعنه الله


نواصب قبح الله وجههم برای دفاع از مولایشان یزید لعنت الله علیه چنین ادعا می‌کنند که قتل امام حسین علیه السلام به رضایت یزید نبوده اما یکی از علمای بزرگ ایشان اعتراف کرده است که نه تنها قتل حضرت به امر یزید بلکه اهانت به آن حضرت پس از شهادت هم به تواتر معنوی رسیده است.


عبد الحق دهلوی از علمای بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:


گفتند که وی (یزید) عدو الله و شارب خمر و تارک صلوة (نماز) و زانی (زناکار) و فاسق و مستحل (حلال‌کننده) محارم است. بعضی دیگر گویند که وی امر به قتل آن حضرت نکرده و از قتل وی و اهل بیت وی مسرور و مستبشر (شادمان) نشده و این سخن مردود و باطل است؛ چه عداوت آن بی‌سعادت به اهل بیت نبوی (علیهم السلام) و استبشار وی تقبل ایشان و اهانت او مر ایشان را به درجه تواتر معنوی رسیده است و انکار آن تکلف و مکابره (ستیزه) است.


تکمیل الایمان، تالیف عبد الحق دهلوی، صفحه ۱۷۲

  • ۰ نظر
  • ۰۹ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۵۳
  • مصطفی جمشیدی

دیدگاه متضاد دو رهبر در مورد حمام


ثقة الاسلام کلینی قدس سره روایت کرده است:


۱- عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه أو غيره، عن محمد بن أسلم الجبلي رفعه قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: قال أمير المؤمنين صلوات الله عليه: نعم البيت الحمام يذكر النار ويذهب بالدرن، وقال عمر: بئس البيت الحمام يبدي العورة ويهتك الستر .


امیر المومنین علیه السلام فرمودند چه نیکو مکانی است حمام! جهنم را به یاد می‌آورد (به سبب گرما و حرارتش) و چرک را از بدن می‌زداید.


اما عمر بن خطاب گفت: بد مکانی است حمام! عورت را ظاهر می‌کند و پرده حیا را می‌درد.


الکافی، تالیف ثقة الاسلام کلینی، جلد ۶، صفحه ۴۹۶، حدیث ۱، چاپ دار الکتب الاسلامیة


مدعی خلافتی که از حمام بیزار بود! قضاوت با شما.

  • مصطفی جمشیدی

مناظره جالب و خواندنی متوکل عباسی ناصبی پلید با شیعه‌ای حاضرجواب

در کتاب فصول الحق ذکر شده است:

روزی متوکل ملعون بار عام داده نظرش بر شخصی افتاد که وضع مردم آن زمان نداشت، از او پرسید از چه قبیله‌ای و چه نام داری؟ گفت: از بنی مخنثم و نام من منصور است. پس متوکل پرسید که بعد از رسول خدا خلیفه که بود؟ گفت: اسد الله الغالب و مظهر العجایب مولانا علی ابن ابی طالب علیهما السلام. پس متوكل به غلامان امر کرد تا او را بزنند، و در حین زدن غلامی به او گفت: بگو ابو بکر. پس آن مرد گفت: یا امیر ابو بکر. پس متوكل گفت: خلیفه دیگر کیست؟ گفت: الطاعن بالرمحين و الضارب بالسيفين و مصلى القبلتين ابی الحسنین امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام. باز متوكل امر به زدن او کرد، غلامی به او گفت: بگو عمر. آن مرد گفت: یا امیر عمر. متوکل گفت بگو دیگر کیست؟ گفت: ابن عم رسول صلی الله علیه و آله و زوج بتول علیها السلام الذي انزل الله فيه انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذين يقيمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون مولنا و مولى الثقلین علی بن ابی طالب علیهما السلام. باز به همان طریق متوكل امر به زدن او نمود. یکی گفت: بگو عثمان. گفت: یا امیر عثمان. پس متوكل گفت دیگر کیست؟ گفت: یا امیر حجاج بن يوسف. متوكل گفت: یا اخ المخنث این بار که نوبت على بود، نام او را چرا ترک کردی؟ گفت: یا امیر هر بار که نام على را بردم امر به زدن من کردی این بار از تو ترسیدم، و کسی که مانند ایشان ظالم باشد حجاج را دانستم، نام او را بردم. پس متوكل گفت: عایشه افضل بود یا فاطمه؟ آن مرد گفت: عایشه. متوکل گفت: چرا؟ گفت: زیرا که خدای تعالی فرموده: و فضل الله المجاهدين على القاعدين أجراً عظیما (آیه ۹۵ سوره نساء) و عایشه در بصره [علیه امیر المومنین علیه السلام] چنان که می‌دانی جنگ بسیار کرد و عایشه مجتهده بود غازیه (جنگجو) هم شد (کنایه به فتنه جمل توسط عایشه) در حالی که فاطمه علیها السلام از خانه بیرون نرفت. متوكل گفت: از بنی مخنث کسی شیعه نبوده است، چگونه تو شیعه‌ای در آن قوم؟ آن مرد گفت اگر امانم دهی بگویم. متوکل گفت: تو را امان است. گفت: بدان سبب که من حلال زاده‌ام و مادر و جدات و آبا و اجداد من زنا نکرده‌اند و از زنا حاصل نشده‌اند. پس متوکل از روی غضب گفت او را از بغداد اخراج نمودند.

انساب النواصب، تالیف علی بن داود خادم استرآبادی رضوان الله علیه، صفحه ۸۵-۸۶
  • ۰ نظر
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۲۱
  • مصطفی جمشیدی