حدیث، شعر و فضائل اهل بیت علیهم السلام

✅ اشعار مذهبی
✅ نشر معارف و احادیث اهل بیت
✅ فضایل اهل بیت از کتب اهل خلاف
✅ تقویم شیعه

کانال تلگرام:
http://telegram.me/Hadis_Sher_Fazael

آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۰۰، ۲۳:۴۸ - سجاد
    احسنت
  • ۱۰ بهمن ۹۹، ۲۲:۴۱ - حسین بوذرجمهری
    عالی

تقویم شیعه


دهم ربیع الاول


۱- ازدواج حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام


پیامبر صلی الله علیه و آله ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری علیها السلام ازدواج نمودند. از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم می‌شود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در علم و اطلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قریش، علاوه بر کثرت اموال و املاک و تجاراتی که داشت، به عقل و کیاست نیز مزیت داشت و در آن زمان او را طاهره، مبارکه، سیده نسوان و ملکه بطحاء می‌گفتند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌کشید و همیشه از علما علائم نبوت آن حضرت را جویا می‌شد. هنگامی که خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله شرفیاب شد، اول از مهر نبوت سؤال کرد و آن را زیارت کرد و اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و کمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه علیها السلام ایمان آورد. حضرت خدیجه علیها السلام از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود به صورت مضاربه تجارت می‌نمود. چندی نگذشت که از بزرگان تجار شد به گونه‌ای که هشتاد هزار شتر زیر بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زیادتر می‌شد. بر بام خانه‌ی او قبه‌ای از حریر سبز با طناب‌های ابریشم با تمثالی چند بود که این علامت جلالت آن مخدره بود. افراد زیادی مانند عقبه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر کی چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و ابو جهل و ابو سفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند. سرانجام خود حضرت خدیجه علیها السلام، پیشنهاد ازدواج به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد. خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبد الله که به آنها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه علیهما السلام جده حضرات معصومین علیهم السلام است. حضرت خدیجه علیها السلام بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود پیامبر صلی الله علیه و آله همسر دیگری اختیار نفرمود. همچنین حضرت خدیجه علیها السلام جمیع اموال خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار کرد. عایشه می‌گوید: کمتر اتفاق می‌افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه بیرون رود و خدیجه را به خبر یاد نکند، چندان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسول الله، تا کی خدیجه را یاد می‌کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را (منظور خودش بوده) به تو مرحمت کرد! پیامبر صلی الله علیه و آله از سخن من در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم! بهتر از خدیجه علیها السلام نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرار داد!


۲- مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه


داود بن علی عموی سفاح در مدینه در دهم ربیع الاول به دعای امام صادق علیه السلام هلاک شد، چه اینکه داود بن علی فرمان داد معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق علیه السلام بود شهید کردند.


۳- مرگ مالک بن انس


در این روز در سال ۱۷۹ هجری قمری مالک بن انس اصبحی، رئیس فرقه مالکی از مذاهب اربعه اهل تسنن از دنیا رفت و در بقیع دفن شد. از خصوصیات او اینکه (به گفته اهل تسنن) مدت سه سال بعد از مرگ پدرش در شکم مادر بود و بعد از سه سال به دنیا آمد!!! (🔫😂)


۴- اولین روز خلافت غاصبانه معاویه (لعنت الله علیه)


در این روز معاویه بن ابی سفیان در سال ۴۱ هجری قمری خود را به خلافت نشاند، و از مردم بیعت گرفت و او اولین خلیفه (غاصب) بنی امیه بعد از عثمان بود.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۰۷-۱۱۰

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


نهم ربیع الاول


۱- قتل عمر بن خطاب


در آخر شب نهم ربیع الاول سال ۲۳ هجری قمری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است، و قول اهل سنت روز چهارشنبه ۲۶ ذی الحجه است. 

این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملائکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیر المومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام به اجابت رسید. روزی عظیم الشأن است و روز سرور شیعه و عید بزرگ آن‌هاست. حضرت رسول صلی الله علیه و آله این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند. 

کسی که در این روز انفاق کند، خداوند او را می‌آمرزد. در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گزاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است. 

فضیلت‌ها و اسم‌هایی برای این روز ذکر شده که از جمله آن‌هاست: عید الله الاکبر، غدیر ثانی، عید فطر دوم، روز فرح شیعه، عید اهل بیت علیهم السلام، روز قتل منافق، روز قبولی اعمال، روز پیروزی مظلوم، روز دوستی مومنین، روز پرهیز از کبائر، روز نابودی ضلالت و گمراهی، روز شکر گزاری.


ماجرای قتل عمر


عمر بن خطاب به دست ابو لولو که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود، چند ضربه خنجر خورده که منجر به مرگ او شد.

بنا بر مشهو هنگامی که ابو لولو ضربه‌ها را بر عمر زد و خواست فرار کند، عده‌ای مانع شدند، و ۱۲ نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند. 

ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لولو جلو آمد، و ضربه بر کتف و ضربه‌ای دیگر بر خاصره عمر زد. عمر افتاد، و عده‌ای جمع شدند و او را به خانه‌اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبد الرحمن بن عوف با مردم خواند.


عمر در بستر مرگ


هنگامی که عمر را به خانه بردند مقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمت‌های ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از کجا خارج شده زیر با خون هم رنگ بود. لذا عده‌ای گفتند: خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می‌شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد. حاضرین برای دل گرمی گفتند: مانعی ندارد، ضرری نمی‌زند! اما ضربه‌های جناب ابو لولو کارگر شد و به خلیفه غاصب سابق ملحق شد (در درکات جحیم). در روز سوم در جنب ابو بکر دفن شد. 

عمر مدت ده سال و شش ماه و چهار شب خلافت کرد. او اولین کسی بود که نام خود را امیر المومنین گذاشت، و ابو موسی اشعری اولین نفری بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد.


بدعت عمر برای آینده خلافت


عمر به ابن عباس گفت: این خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟ او علی بن ابی طالب علیه السلام را پیشنهاد کرد و گفت: شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: در باره عثمان چه می‌گویی؟ عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط می‌نماید. ابن عباس گفت: در باره طلحه چه می‌گویی؟ عمر گفت: مردی متکبر است پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود: وقتی از دنیا برود ما زنانش را به عقد خود در می‌آوریم. ابن عباس گفت: در باره زبیر بن عوام چه می‌گویی؟ گفت: او مرد شجاعی است، ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است، که گاهی انسان و گاهی کافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی‌آید. ابن عباس گفت: در مورد عبد الرحمن نظرت چیست؟ عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است.

عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابو طلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیرهای کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابی طالب علیه السلام، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبد الرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید، و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند، مخالفین را به قتل برسانید، و اگر سه نفر نظری داشتد و سه نفر نظر دیگری داشتند، آن طرف که عبد الرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید، و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند، هر شش نفر را گردن بزنید.


شوری بعد از مرگ عمر


بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد، و زبیر بن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیر المومنین علیه السلام بخشید! طلحه بن عبید الله هم حق خود را به عثمان بخشید سعد بن ابی و قاص هم حق خود را به عبد الرحمن بن عوف بخشید. 

عبد الرحمن به مسجد آمد و در جمع اصحاب به امیر المؤمنین علیه السلام عرض کرد: من بیعت می‌کنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و روش ابو بکر و عمر! امیر المومنین علیه السلام فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اجتهاد رأی خود عمل می‌کنم. 

عبد الرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت، و عثمان قبول کرد. بار سوم عبد الرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند، غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عمار بن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.


اینک جا دارد چند سوال مطرح شود:


عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟ 

در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله اعتراض کرد؟ 

چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله داد؟ 

چه کسی در خانه امیر المومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم، اگر چه فاطمه در آن باشد؟ 

چه کسی محسن بن علی علیهما السلام را کشت؟ 

چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله تازیانه بزند؟ 

چه کسی ابو بکر را به غصب فدک ترغیب کرد و شهادت امیر المومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهم السلام را رد کرد؟ 

چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه علیها السلام گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟ 

اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را در نماز احداث کرد که بود؟ 

اولین کسی که خلافت را شوری حواله نمود چه کسی بود؟ 

اولین کسی که با همراهی ابو بکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابی طالب علیهما السلام بیعت کرد و گفت: بخ بخ یابن ابی طالب، اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه چه کسی بود؟ 

اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آن‌ها را پاک می‌دانست چه کسی بود؟ 

اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟ 

اولین کسی که دستور داد نافله‌های ماه رمضان به جماعت خواند شود چه کسی بود؟ 

اولین کسی که گفت عجم‌ها از یکدیگر ارث نمی‌برند چه کسی بود؟ 

چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟! 

چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی ۸۳۰۰۰ دینار رسید؟ 

چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پیرزن‌ها؟! 

از چی کسی هر گاه سوال می‌کردند و در جواب فرو می‌ماند، می‌گفت: اشتغال به دلالی و خرید و فروش، مرا مانع از یاد گرفتن مسائل شد؟ 


اینکه در کتب تاریخ با عبارت‌های مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابو بکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوال دارد: 

۱. آیا وصیت ابو بکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟ 

۲. آیا پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن می‌فرماید: هر چه آن حضرت می‌فرمایند وحی است نه از نزد خود. چطور برای ابو بکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بی‌هوش می‌شد و به هوش می‌آمد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابو بکر عمر است و ابو بکر مخالفتی نکرد؟


۲- قتل عمر بن سعد


عمر بن سعد فرمانده ظالم لشکر یزید در این روز به دست مختار ثقفی (رحمه الله) به درک واصل شد.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۰۰-۱۰۷

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


هشتم ربیع الاول


شهادت امام حسن عسکری علیه السلام


امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری قمری در سن ۲۸ سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسید. معتمد (لعنت الله علیه) به عباسیین سفارش می‌کرد که بر آن حضرت تنگ بگیرند. شیخ صدوق رحمه الله می‌فرماید: معتمد چندین مرتبه امام عسکری علیه السلام را حبس کرد. ۲۲ ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدند نامه های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند. هنگام نماز صبح، بعد از آنکه امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادند و جوشانده‌ای به حضرتش دادند، به شهادت رسیدند. وقتی مردم سامرا با خبر شدند، همه بازارها بسته شد و مردم کنار منزل آن حضرت جمع شدند. وزراء و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویات داخل منزل بودند. در سامرا صدای شیون و گریه از هر سو به گوش می رسید و قیامتی بر پا شده بود. امام زمان علیه السلام آن حضرت را غسل داده بعد از کفن آن حضرت بدن مطهر را جهت نماز آوردند. جعفر کذاب برادر حضرت جلو آمد که بر بدن مبارک نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید امام زمان علیه السلام در حالی که طفلی گندمگون، پیچیده موی، گشاده دندان مانند پاره ماه بود از حجره بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و او را از آن مکان دور کرد و بر پدر بزرگوارش نماز خواند، و آن حضرت را نزد قبر پدر بزرگوارش حضرت هادی علیه السلام دفن نمودند. جعفر کذاب (لعنت الله علیه) این واقعه را برای معتمد نقل کرد. همه جا را در جستجوی حضرت گشتند، ولی اثری از آن حضرت ندیدند.


در سال شهادت امام عسکری علیه السلام - سال ۲۶۰ هجری قمری - محدث جلیل جناب فضل بن شاذان نیشابوری رحمه الله از دنیا رحلت فرمود: او صاحب ۱۸۰ تالیف است و امام حسن عسکری علیه السلام سه بار بر او رحمت فرستاده‌اند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۸-۱۰۰

  • مصطفی جمشیدی

تقویم شیعه


پنجم ربیع الاول


وفات حضرت سکینه علیها السلام


حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه وفات کرد.  مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همواره با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبد الله (نفس زکیه) چهارصد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانید. خالد بن عبد الملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می‌آیم. ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام و به قولی محمد بن عبد الله نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.


تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۹۷-۹۸

  • مصطفی جمشیدی



عاقبت کم و زیاد کردن تعداد ائمه معصومین علیهم السلام (فرق ضاله زیدیه، اسماعیلیه، همبوشیه و ...)


مرحوم شیخ مفید روایت کرده است:


عن عبد العزيز القراطيسي قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الأئمة بعد نبينا صلى الله عليه وآله اثنا عشر نجباء مفهمون ، من نقص منهم واحدا " [ أ ] وزاد فيهم واحدا " خرج من دين الله ولم يكن من ولايتنا على شئ.


امام صادق علیه السلام فرمودند: ائمه بعد از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله، دوازده نفر می‌باشند و هر کسی که یکی از آن ها را کم یا زیاد بکند، از دین خدا خارج شده و از ولایت ما چیزی بر او نیست.


الاختصاص، تالیف شیخ مفید، صفحه ۲۳۳، چاپ موسسه النشر الاسلامی

  • مصطفی جمشیدی